ترانهی اعتراضی ترانهای است که یک جنبش را در راستای تغییر اجتماعی همراهی میکند. از این رو به بخش گستردهای از آهنگهایی که با وقایع کنونی سازگاری داشته باشد، مرتبط است. این آهنگها میتواند هر سبکی را در بر گیرد و بسته به شرایط جغرافیایی و اجتماعی متغیر است.
متن ترانههای آهنگهای اعتراضی با حرکتهای اجتماعی همراه میشود. ترانهی «Goodnight Irene» جایگاه یک ترانه اعتراضی را بدست آورد، زیرا لید بلی که یک سیاهپوست بود که به اعدام محکوم شده بود و جنبشی شبیه آنچه که در سال گذشته به عنوان «Black Lives Matter revolution» اتفاق افتاد، است. قطعهی معروف دیگر « choral fantas» توسط شاعر آلمانی فریدریش شیلر به آلمانی نوشته شده بود و بتهوون در سال ۱۸۲۳ سمفونی مشهور شماره ۹ خود را با الهام از این شعر ساخت.
اثر دیگر از فیل اکس یک خوانندهی اعتراضی آمریکایی (۱۹۴۰ – آوریل ۹, ۱۹۷۶) است که گفته بود«یک آهنگ اعتراضی به قدری منحصر به فرد است که نمیتوان آن را اشتباه گرفت.» یکی از آهنگهای اعتراضی قرن ۱۸، آهنگ محلی به نام حقوق زنان است که مربوط به یک اعتراض فمینیستی در سال ۱۷۹۵ بود.
شاید سبک موسیقی اعتراضی الرای الجزایر را بتوان اولین مورد در این ژانر موسیقی نام برد که در دههی ۳۰ میلادی توسط زنان بومی بر اساس مقامهای بومی الجزایر خوانده میشد و ممنوع نیز بود. ترانهی شمال پاریس چپ مامی نمونهی شاخص این ژانر است که در خلال اعتراضات ضد نژادپرستی سال ۲۰۰۵ به یکی از ترانههای این جنبش تبدیل شد.
از دیگر نمونهها میتوان به موسیقی اعتراضی استرالیا که توسط بومیان آنجا خلق شد اشاره کرد و همچنین موسیقی اعتراضی بلاروس و اوکراین در دههی ۹۰ با نام we have slept enough را میتوان مطرح کرد.
از نمونههای معروف دیگر باز میتوان از ترانههای اعتراضی انگلستان که توسط گروهای کمونیست انگلستان در مخالفت با تولیدات سلاحهای هستهایی و جنگ ویتنام و... خوانده میشد را اشاره کرد.
در این عرصه میتوان از چهرههای مشهور اروپایی مانند پل مک کارتنی و ترانههای اعتراضی جنبش آزادیبخش ایرلند نام برد.
همچنین از نمونههای شاخص میتوان از سبک موسیقی اعتراضی آمریکای لاتین نام برد که از زمان انقلاب کوبا در کل آمریکای لاتین بر پایهی ملودیهای بومیان آمریکای لاتین شکل گرفت و مهمترین نمونهی آن ترانههای ویکتور خارا شاعر و آهنگساز انقلابی شیلی بود و مهمترین ترانهی اعتراضی آمریکای لاتین بیشک مانیفست اثر ویکتور خارا است.
از دیگر نمونهها ترانههای اعتراضی سبک راک در آلمان غربی در مخالفت جدایی دو آلمان و همچنین ترانههای اعتراضی فلسطین که جنبش آزادیبخش فلسطین را نمایندگی میکرد.
در ایران شکلگیری موسیقی اعتراضی اما به دوران مشروطیت بازمیگردد که آهنگسازانی به نام مانند عارف و شیدا و درویش خان با ساخت ترانهها و آهنگهای مردمی دردها، رنجها و مشکلات آن روز مردم را بیان میکردند.
موسیقی اعتراضی در ایران از میانههای دههی ۴۰ همزمان با ظهور جنبش چریکی شکلی جدید به خود گرفت که عمدتاً تحت تاثیر موسیقی موج نو و اعتراضی در جهان آن دوره قرار داشت و اوج آن در دههی پنجاه شمسی و سالهای نزدیک به انقلاب ۵۷ بود.
از میانهی دهه ۴۰ و با شکلگیری جنبش چریکی در ایران که الهام گرفته از جنبشهای چریکی و آزادیبخش آمریکای لاتین، الجزایر، فلسطین و ایرلند بود ترانههای اعتراضی جدید نیز در ایران نیز ظهور کرد و دیگر محدود به ترانههای دوران مشروطیت یا جنگ جهانی مانند ز من نگارم، مرغ سحر و ای ایران نبود؛ همانطور که جنبش چپ ایران دیگر محدود به کمونیستهای دوران مشروطیت و جنگ دوم جهانی نبود.
نقطهی عطف جنبش چپ نوین و چریکی در ایران، قیام سیاهکل بود که پس از آن واقعهی مهم تاریخی موجی از آهنگها و فیلمها ساخته شد که سعی در اشاره کردن به آن مقاومت ساختارشکن و نه به دیکتاتوری چریکها داشتند.
پس از قیام سیاهکل جنبش چریکی ایران به مانند جنبشهای آزادیبخش فلسطین و ایرلند و آمریکای لاتین صاحب یک نماد شد و این آغاز نفوذشان در میان دانشجویان، دانشگاهیان، روشنفکران و هنرمندان بود.
در اواخر دههی ۴۰ و آغاز دههی ۵۰ فضای هنری، روشنفکری و دانشگاهی ایران تحت تاثیر جنبشهای آزادیبخش و چریکی بود و با عمیقتر شدن شکاف طبقاتی و خفقان سیاسی در پایان دههی چهل و اوایل دههی پنجاه گرایش عمدهی جوانان معترض که عمدتاً دانشجو و از طبقهی متوسط و روشنفکران شهری بودند با تفکرات چپ نوین و چریکی در جهان همسازی پیدا کرد.
سیاهکل در آن فضای سرد، تاریک و خفقانزده موجی از امید و مقاومت را در میان جامعهی جوان روشنفکر و تحصیلکردهی شهری بهوجود آورد و هنرمندان، خوانندهها و آهنگسازان موج نو نیز که جزیی از این قشر جوان جامعه در آن دورهی تاریخی بودند نیز تحت تاثیر آن قرار گرفتند و به این تفکر گرایش پیدا کردند و با تاثیر از این واقعهی تاریخی موجی از ترانهها و آهنگهای ماندگار را در دههی ۵۰ خلق کردند.
گروهی از ترانهسرایان، آهنگسازان و خوانندههای جوان موج نو موسیقی ایران که در آن سالها آغاز به فعالیت کردند با تاثیر از واقعهی سیاهکل و جنبش چریکی مسیر موسیقی مردمی ایران رو بهطور کامل تغییر دادند.
از ترانهسرایان نامی این جریان ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری، اردلان سرفراز، مسعود امینی و فرهنگ قاسمی هستند. از آهنگسازان مشهورشان نیز بابک بیات، اسفندیار منفردزاده و واروژان (واروژ هاخباندیان) سیاوش قمیشی را میتوان نام برد و از نامدارترین خوانندگان موسیقی اعتراضی نوین ایران فرهاد مهراد، فریدون فروغی،
داریوش، فرامرز اصلانی، ابراهیم حامدی و رامش هستند.
قطعهی جنگل با ترانهی ایرج جنتی عطایی، آهنگسازی و تنظیم بابک بیات و با صدای داریوش اقبالی با الهام از واقعه سیاهکل ساخته شد:
روح جنگل سیاه با دست شاخههاش داره، روحم رو از من میگیره
تا یه لحظه میمونم، جغدها تو گوش هم میگن، پلنگ زخمی میمیـره
راه رفتن دیگه نیست، حجله پوسیدن من جنگل پیره.
یا ترانهی جمعه، سرودهی شهیار قنبری با آهنگسازی و تنظیم اسفندیار منفردزاده و صدای فرهاد مهراد نیز حکایتگر این واقعه تاریخی است.
توی قاب خیس این پنجرهها، عکسی از جمعه غمگین می بینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا، تو چشاش اَبرای سنگین میبینم.
ابراهیم حامدی نیز که با تاثیر از فضای اجتماعی به سمت موسیقی اعتراضی تمایل پیدا کرد، در ساخت ترانهای مشهور و زیبا به عنوان خواننده شرکت داشت؛
هزار پرنده مثل تو عاشق، گذشتن از شب به نیت روز...
که در واقع حال و وصف مبارزات چریکی را توصیف میکرد. «وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت» یا ترانهی شکار نیز ترانهای دیگر ساخته حسن شماعیزاده و تنظیم منوچهر چشم آذر و با صدای ابراهیم حامدی بود که در حال و هوای مبارزات چریکی ساخته شده بود.
ترانهی گل بارون زده در آلبوم شقایق با صدای داریوش و همچنین در دفتر شعر «زمزمههای یک شب سی ساله» ایرج جنتی عطایی قرار دارد. آهنگساز اثر سیاوش قمیشی است.
سیاوش قمیشی، ایرج جنتی عطایی و داریوش اقبالی به خاطر این آهنگ به نهادهای امنیتی رژیم پهلوی فراخوانده شدند، زیرا این ترانه مدتی بعد از اعدام خسرو گلسرخی ساخته شد و نهادهای امنیتی باور داشتند منظور از «گل سرخ» در این شعر، خسرو گلسرخی است. تنها پس از اینکه در متن ترانه «گل بارون زده من، گل سرخ
نازنینم» به «گل یاس نازنینم» تغییر یافت، این آهنگ مجوز ساخت گرفت.
مثلث ایرج جنتی عطایی، بابک بیات و داریوش اقبالی ترانههای سیاسی دیگری، چون «بنبست» و «خونه» را نیز ساختند. خونه را «محمد اوشال» تنظیم کرد. از دیگر همکاریهای جنتیعطایی و داریوش ترانهی «وطن» با آهنگسازی خوزه فیلیسیانو و تنظیم واروژان است. از ترانههای مشهور دیگر آن زمان که با نگاه به فاصلههای عمیق طبقاتی بود میتوان از ترانهی «بوی گندم» و «پرنده مهاجر» را به بار آورد. بوی گندم را شهیار قنبری سرود، واروژان ساخت و داریوش خواند. این ترانه بار دیگر داریوش و دستاندرکاران کار را به زندان روانه کرد.
بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو...
«پرنده مهاجر» را هم جنتیعطایی سروده بود، بابک بیات ساخت.
دنیای تو بینهایت، همه جاش مهمونیِ نور
دنیای من یه کف دست؛ روی سقف سرد یک گور.
چهرهی مطرح دیگر آن دوران فریدون فروغی بود که فرهاد مهراد او را ویکتور خارای ایران لقب داد. او ترانههایی چون «طلوع خونین» با شعر فرهنگ قاسمی، آهنگ ویکتور یانگ و تنظیم خودش خواند.
خوش باوران زحمتکشان در خوابند
شب به دستان بت پرستان بیدار
ای جانبازان رزمندگان اکنون کجایید
انسانی مرد انسانی رفت آزادی کو
یکی آمد با پتک سیاه پرواز را کشت
ای طلوع خونین از شب تو بگریز
فروغی همچنین «سال قحطی» با شعر مسعود امینی، آهنگ خودش و تنظیم منوچهر چشمآذر و «یاران» با شعر جنتیعطایی، مجدداً آهنگ خودش و این بار تنظیم محمد شمس عرضه کرد.
گلدونا گل ندادن، درختا بار ندادن
گوسفند و گاو و میشها، ماست و پنیر ندادن
گندمهای بیابون، یه لقمه نون ندادن
چشمههای تو دالون، یه چیکه آب ندادن
همچنین فریدون فروغی در کنایه به شیخ و شاه ترانه «شیاد» با شعر فرهنگ قاسمی، آهنگ و تنظیم خودش و «قریه» را نیز با شعر فرهنگ قاسمی، آهنگ و تنظیم محمد شمس اجرا کرد. فریدون فروغی اولین و مشهورترین خوانندهی ترانهی اعتراضی به نام «یار دبستانی» است که آن را منصور تهرانی سرود، آهنگسازی کرد و محمد شمس تنظیم کرده است.
در واکنش به رویدادهای سیاسی روز آن دوران، ماجرای اعدام خسرو گلسرخی نیز ترانههایی مثل «شقایق» با شعر اردلان سرفراز، آهنگ فرید زلاند، تنظیم آندرانیک و صدای داریوش به ارمغان آورد.
دلم مثل دلت خونه شقایق
چشام دریای بارونه شقایق
مثل مردن میمونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق
فرهاد مهراد علاوه بر ترانهی معروف جمعه، «گنجشکک اشیمشی» را بر اساس مثلی قدیمی و با آهنگ و تنظیم اسفندیار منفردزاده خواند که البته «حاکمباشی» ترانه را به «حکیمباشی» تغییر دادند! فرهاد شبانه ۱ و ۲ را با اشعار احمد شاملو اجرا کرد که آهنگسازی و تنظیم آنها را نیز منفردزاده به عهده داشت. معروفترین ترانه این آلبوم این قطعه است:
کوچهها باریکن، دکونا بستهاس
خونهها تاریکن، طاقا شکستهاس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه
اسفندیار منفردزاده میگوید پچپچ ابتدای شبانه ۱ که بیشتر با حرف «س» جلب توجه میکند، کنایه به ساواک دارد. منفردزاده بعداً ترانه «بهاران خجستهباد» را با شعر عبدالله بهزادی که کرامتالله دانشیان از اعضای چریکهای فدایی خلق خلاصه کرده بود، برای پیروزی انقلاب ساخت. کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی در تاریخ ۲۹ بهمن
۱۳۵۲ در تهران اعدام شدند.
یکی از مشهورترین آثار انقلابی آن دوره، آلبوم «شرارههای آفتاب» بود که با اشعار سعید سلطانپور، آهنگهای مهرداد بر آن و صدای داوود اردلان معروف به «داوود شرارهها» اجرا شد. این آلبوم توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در آستانهی انقلاب ضبط شده بود. آنها ترانهی دیگر نیز خواندند؛ برای مثال در قطعهی «پرنیان شفق» این آلبوم به طور مستقیم به نام «بیژن جزنی» و «قیام سیاهکل» اشاره شده است:
بگو به میهن که خون بیژن ستاره گشت و از آن، چهسان شراره دمید
به سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب، نشان صبح سپید
ترانههایی مثل «آفتابکاران جنگل» و «رود» از این آلبوم تا به امروز در تحرکات و تجمعات اعتراضی خوانده میشوند.
سر اومد زمستون، شکفته بهارون،
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لالهزارن، لالهها بیدارن،
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عدهای از هنرمندان در وطن ماندند و دیگرانی از ترس دستگیری و آزار و اذیتها مجبور به مهاجرت شدند. متاسفانه فرهاد مهراد و فریدون فروغی در سکوت و غریبانه از دنیا رفتند و چهرههایی همچون داریوش پس از مهاجرت، موسیقی اعتراضی را ادامه داد.
جنتیعطایی، بابک بیات و داریوش اقبالی همکاری خود را پس از انقلاب با آهنگسازی و خواندن ترانههای اعتراضی ادامه دادند و ترانهها «با شما آیندگانم» و «همغصه» را پس از انقلاب منتشر کردند.
داریوش اقبالی در دهه ۶۰ ترانههای اعتراضی متعددی را اجرا کرد که از آن جمله «گل زیره» با شعر اردلان سرفراز، آهنگ فرید زلاند و تنظیم آندرانیک است.
لالا لالا گل زیره بابا دستاش به زنجبره میگه هرگز نگو دیره
که هر روز روز تقدیره لالا لالا گل گندم چی اومد بر سر مردم
که توصیفی از دستگیری هر و اعدام گروههای چپ بود.
داریوش همچنین در پی جنگ ایران و عراق، ترانهی «بمان مادر» را با شعر نادر نادرپور، آهنگسازی بابک افشار و تنظیم احمد پژمان خواند.
تلنگر میزند بر شیشهها سرپنجه باران
نسیم سرد میخندد به غوغای خیابانها
دهان کوچه پر خون میشود از مشت خمپاره
فشار درد میدوزد لبانش را به دندانها
ابراهیم حامدی نیز هم پس از انقلاب ترانهی چون «گل سرخ» را با شعر جنتی عطایی، آهنگ و تنظیم آندرانیک خواند.
شکفته چون گل سرخ بر سینههای یاران عشقی به نام مَردم قلبی به شکل ایران
ابراهیم حامدی همچنین ترانه «خورشید خانم» را در ضدیت با حجاب اجباری و منع موسیقی با شعر شهیار قنبری، آهنگ و تنظیم از فرید زلاند منتشر کرد.
فرامرز اصلانی نوازنده گیتار و آهنگساز، ترانهای با نام «سرود کارگر» با شعر محمدعلی بهمنی، آهنگ و تنظیم صادق نوجوکی دارد و هم چنین ترانهی دیگری به نام قلعه تنهایی که هر دو درست در پیش از انقلاب ساخته شدند.
سیاوش قمیشی نیز پس از انقلاب با آهنگهای رفیق، قصه امیر، یه دشت سرسبز از اعتراضات سیاسی داخل ایران حمایت کرد.
شهریار قنبری نیز در همهی این سالها با ساخت ترانههای اعتراضی همیشه جلوهی اعتراضات اجتماعی و سیاسی ایران بوده و از ترانههای پس از انقلاب وی میتوان از قدغن و لالایی نام برد.
در دوران اصلاحات و جنبش سبز نیز ترانههای اعتراضی بسیاری در همیاری با جنبش توسط هنرمندان جدیدی ساخته شد که تازه پا به عرصهی موسیقی گذاشته بودند که از میان آنها میتوان به محسن نامجو، شاهین نجفی و محسن چاووشی اشاره کرد.
پس از اعتراضات مردمی چند سال اخیر در شهرهای مختلف ایران و به دنبال سرکوب خشونتآمیز آن، تعدادی از هنرمندان ایرانی با انتشار آهنگ و نما آهنگ ضمن انتقاد از عملکرد حکومت، با قربانیان و خانوادههای داغدار آنها ابراز همدردی کردند.
«هیچکس» نخستین هنرمندی بود که پس از رویدادهای آبان گذشته، آهنگ «دستاشو مشت کرده» را منتشر کرد. او در این اثر نامتعارف، مروری دارد بر لحظات تلخ و غم انگیزی که بر معترضان گذشته و با استفاده از صداهای واقعی ناله های قربانیان یا شلیک گلوله توسط نیروهای سرکوبگر، روایت موسیقایی تأثیرگذاری از این سرکوب گسترده ارائه میدهد.
سروش لشکری، خوانندهی این اثر، از چهرههای مطرح موسیقی رپ ایران است و در گذشته نیز در آثار اعتراضی خود به ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی این کشور پرداخته است.
محسن نامجو نیز یکی از هنرمندانی بود که با انتشار قطعه پراحساس «یاد آر» به رویدادهای اخیر ایران واکنش نشان داد.
او این آهنگ تلفیقی را به تمام کشته شدگان گمنام آبان ٩٨ از کوههای مریوان تا نیزارهای ماهشهر تقدیم کرده است.
محسن نامجو در بخشی از این آهنگ چنین می خواند :
از یاد نبر خون را، خونی که شتک میزد
خونی که از آن آمد فردات چراغانی
یک جرعه بنوش آن روز با خنده بنوش آن روز
یاد مردگانی که زندهاند وُ میدانی
کجایید ای شهیدان خدایی
امروزه اینترنت راه را برای هنرمندان ایرانی در داخل و خارج باز کرده که در کوتاهترین زمان کارهای خود را به گوش مردم برسانند. این فرصت بسیار مناسبی است تا این ترانهها بدون ممیزی شدن به سرعت بین مردم پخش شوند. در صورتی که در گذشته، بهدلیل عدم وجود این امکان، زبان ترانهها شاعرانه و غیرمستقیم بود.
از دوران مشروطه تا به امروز، اهداف مبارزات و خواستهی جامعه ایران بر محور مفاهیمی است که اصول اولیه آزادی و عدالت را در بر میگیرند. تا روزی که این مطالبات دمکراتیک برقرار نشود، آثار هنری که تا امروز بر مبنای این مفاهیم آزادیخواهانه، ساخته شده اعتبار خودشان را حفظ خواهند کرد و در هر برهه از زمان که جنبشی سر برآورد به شکلی دیگر تکرار خواهند شد و پس از آن نیز این خاطرات تاریخی، اعتراضی و هنری به یاد خواهند ماند.
هنرمندان در برههای از تاریخ، ترانههای اعتراضی را با هدف و منظور دیگری خواندهاند، اما این ترانهها در طول تاریخ برای اعتراضات دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرند، مانند ترانهی آفتابکاران جنگل و یار دبستانی که نماد جنبش دانشجویی در بیست و پنج سال اخیر هستند.
تبعیض و بیعدالتی و نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران در طول تاریخ تکرار شده و همچنان با شدت بیشتری ادامه دارد. بیعدالتی، اجحاف در حق مردم همیشه در طول تاریخ ما جاری بوده و در حال حاضر هم هست. وقتی یک کار اعتراضی را در طول دورهای از تاریخ استبدادی و دیکتاتوری میشنویم، دیگر این کار نمیتواند خاص آن دوره باشد. این مشکلات، همیشه درطول تاریخ تکرار میشود، ترانه یا اثر موسیقیایی اجتماعی و اعتراضی نیز در همهی دوران موضوعیت دارد و به همین دلیل ماندگار میشود و میتوان گفت همین راز ماندگاری این ترانهها در تاریخ اجتماعی یک جامعه است. از همین رو واقعهی تاریخی سیاهکل در آن دوره و بهویژه در دههی پنجاه توانست طنین سیاسی پرقدرتی را همراه با احساس همبستگی با این جنبش در میان روشنفکران، دانشجویان، دانشگاهیان و هنرمندان، معلمین و ورزشکارانی که راه هرگونه مبارزه سازمان یافته و مستقل اجتماعی، مدنی و سیاسی را بسته میدیدند و به شدت از دیکتاتوری حاکم شاکی و عاصی بودند را ایجاد کند و موجب تولید آثار هنری اعتراضی بسیاری در شعر، ادبیات، موسیقی، ترانه، سینما و ... شود.
-------------------------------
منابع:
-مروری بر ترانههای اعتراضی از مشروطیت تا جنبش سبز
-آذرنوش، آیدا (1388)، «نگاهی به ترانههای اعتراضی دوره پیش از انقلاب و امروز»
-از محمدرضا لطفی و گروه «شیدا» تا فرهاد و شهرام ناظری؛ بازخوانی واکنش اهالی موسیقی به «جمعه سیاه» شهریور 57
-اسماعیلی، حمیدرضا (1390)، انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران، تهران
-بزرگمهر، نیوشا (1399)، «صدای اعتراض مردم»
-بینا (1398)، «تاریخچهای مختصر از نقش موسیقی در جنبشهای اعتراضی»، فصلنامهی مُروا، شماره دوم، پاییز
-پاسکال، جرمی (1399)، تاریخچه موسیقی راک (1980-1950)، ترجمۀ بابک شهاب، تهران: نشر ماهریس
-جافری، کتایون (1399)، «نگاهی تحلیلی به موسیقی اعتراضی»
-حسین زمان و آریا آرام نژاد در گفتوگو با انصاف نیوز
-خوشنام، محمود (1397)، از نجوای سنت تا غوغای پاپ: کندوکاوی در موسیقی معاصر ایران، ویراستار: علیرضا جاوید، تهران: فرهنگ جاوید
-صادقی، ایمان (1389)، «تاریخچه موسیقی راک»، نشریه متانا، فروردین
-قانعی، حمیدرضا (1398)
-گودرزیانی، احد (1390)، روز شمار 15 خرداد، انتشارات سوره مهر، ج اول، چ دوم
-ملک، مهدی (1390)، «این ترانه بوی نان نمی¬دهد: سرگذشت ترانه معترض در ایران»
Sinclair, John) 2003(,"John Sinclair's Bio". John Sinclair. Archived from
-تمام عکس ها از گوگل سرچ شده است
افزودن دیدگاه جدید