رفتن به محتوای اصلی

افول نئولیبرالیسم: نمایشنامه در سه پرده بخش پنجم

افول نئولیبرالیسم: نمایشنامه در سه پرده بخش پنجم

پردۀ دوم: سیاسی

بحران جهانی، ویژگیهای محلی - ادامه

مشخصاً بخشهای ساختمان، تجارت عمومی و برخی دیگر از بخشهای خدماتی هم نیروهای تازه وارد به بازار کار را جذب کردند و هم کسانی را که پیشتر در مناطق شهری و روستائی با ضیق کار مواجه بودند. ارزیابیهای موجود در بارۀ ساختار طبقاتی در برزیل حاکی از آن اند که در اثر این روند انباشتی، برای نخستین بار در برزیل پرولتاریا از "زیرپرولتاریا"، به عنوان بخشی از نیروی کار، پیشی گرفت. در آغاز دهۀ دوم قرن حاضر پرولتاریا بیش از 40 درصد، در برابر زیرپرولتاریا با سهمی کمی بیش از 32 درصد، نیروی کار را تشکیل می داد. در حالی که در سال 2002 سهم پرولتاریا و زیرپرولتاریا به ترتیب برابر 32 و 39 درصد بود.

شاید برزیل مورد نمایندگی کنندۀ کل امریکای جنوبی نباشد، اما آشکار شده است که روندها و مشخصه های مشابهی – دست کم در ساختارهای طبقاتی و تولیدی – در آرژانیتن، و احتمالاً به درجات کمتری در شیلی نیز بروز یافته اند. الگوی مثلثی در این کشورها تنزل اجتماعی اکثریت بزرگ جامعه را از خود به ارث نگذاشت، بلکه موجب بهبود وضع آن، ولو اندک، شد. در نتیجه گردش به راستی که ما در این کشورها مشاهده کرده ایم، کمتر جنبۀ شورش علیه نظام مستقر را – چنان که برای کشورهای ثروتمند صادق است – داشته، بلکه کوشش و مقاومتی توسط طبقات حاکم بوده است در برابر فشارهای اجتماعی خواهان مشارکت در قدرت سیاسی و اقتصادی. شاید این نکته توضیح دهد که چرا نیروهای راست منطقه، زیر هدایت ماکری و بولسونارو، با نئولیبرالیسم تبعت کردند، در حالی که ترامپ، فاراگه (Farage) و ل پن، از آن امتناع می کردند (البته تمایز بین سیاستهای نئولیبرالی با هژمونی نئولیبرال در دولت ترامپ دارای اهمیت بسیار بود، یا دست کم تا قبل از پاندمی چنین بود).

نمونۀ بولسونارو آشکار می کند که برای توضیح وضع، هم جنبه های محلی و هم جنبه های جهانی باید در نظر گرفته شوند. دینامیسم طبقاتی در سطح محلی کمک می کند که بتوان گرایش او به نئولیبرالیسم و این واقعیت را توضیح داد که چرا او در میان ثروتمندان حامیان انتخاباتی بیشتری داشته است تا در میان تهیدستان. با این حال بحران هژمونی در عرصۀ جهانی نیز پیامدهای خود را در برزیل داشته است؛ کما این که بازگشت نئولیبرالیسم مورد حمایت طبقات حاکم، نه از طریق انتخاب احزاب سنتی راست میانه – که در دهه های آخر از آن حمایت می کردند، مثلاً از طریق حزب با نام بی مسمای سوسیال دموکرات برزیل - بلکه به طریق دیگری رخ داد. این بازگشت به نئولیبرالیسم توسط یک شخصیت سیاسی حاشیه ای ممکن شد، که صحنه گردانی های نئولیبرالی را با کارگان (رپرتوار)ی مشترک با راست افراطی در حال رشد جهانی ترکیب می کرد. موفقیت انتخاباتی او نه فقط به حمایت طبقات حاکم بلکه همچنین به حمایت قابل توجه طیقات پرشمار وابسته بود. او از جمله محصول ظرفیتی بود که در او برای تحرک بخشیدن به مرارتهای اجتماعی وجود دارد. منظور مرارتی است که در برابر بازتوزیع محدود در دورۀ قبلی شکل گرفته، در اثر بحران اقتصادی در ابتدای سال 2014 تشدید شده، و در پی اتخاد سایست ریاضتی در دورۀ دوم ریاست جمهوری دیلما روسف تعمیق یافته بود. ناسازه (پارادوکس) موفقیت انتخاباتی بولسونارو این بود که او قادر شد نارضایتی توده گیر را که اکیداً با نئولیبرالیسم نیز مرتبط بود، کانالیزه کند، این نارضایتی را به فساد نسبت دهد و راه مقابله با آن را از جمله با نئولیبرالیسم بیشتر پیشنهاد کند. بنابراین روشن است که اگرچه مرکز زلزلۀ بحران هژمونیک نئولیبرالیسم کشورهای ثروتمند بودند، اما بحران به دیگر مناطق دنیا نیز رسید. تضعیف دموکراسی در اثر نئولیبرالیسم مرزی نمی شناسد.

"کارگاه" های جهان هنوز باید امتحان پس بدهند. مهمتریم آنها هم چین است. وضعیت در این کشورها ناروسن تر به نظر می رسد. از یک طرف پذیرش سیاستهای نئولیبرالی توسط چین به مراتب ناروشن تر از پذیرش این سیاستها در امریکا و اروپاست. از طرف دیگر سیستم سیاسی چین قادر است مقاومت اجتماعی را تحت کنترل بگیرد (الا اعتراضات اخیر در هنگ کنگ را). در سال 2016 میلانوویچ پیش بینی کرد که نابرابری فزاینده در چین "می تواند به تضعیف سیستم سیاسی چین بیانجامد و موجب گذار حاکمیت حزب کمونیست به رژیمی ناسیونالیست تر و مستبدتر گردد، یا آن را به سمت دموکراسی سوق دهد." آیا پیامدهای عظیم اقتصادی پاندمی کووید-19، که به سقوط تولید ناخالص داخلی چین در فصل نخست سال 2020 انجامید – رویدادی که دهها سال اتفاق نیافتاده بود – و راهی که حکومت چین برای مقابله با پاندمی برگزید، این گذار را تسریع نخواهد کرد؟ پخش گمانه هائی دایر بر این که ویروس کرونا نقش "لحظۀ چرنوبیل" چین را بازی خواهد کرد، شروع شده است. اما من تردید دارم که این گمانه ها نمونۀ دیگری از تحلیلهای استشراقی (orientalism) رسانه های کشورهای ثروتمند نباشند. این که حرکت سیاسی چین به کدام سو خواهد بود، محتملاً پرپیامدترین پرسش برای آیندۀ سرمایه داری است.

 

منبع:
ژورنال برزیلی اقتصاد سیاسی، دسامبر 2020

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید