با عرض ادب خدمت خوانندگان گرامی، چندی پیش در بسیاری از شبکه های اجتماعی و رسانه ها این پرسش مطرح شده که چرا و به چه دلیل شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در رای گیری سه شنبه ۲۰ آوریل (۳۱ فروردین)، ایران را به عنوان یکی از ۴۵ کشور عضو "نهاد زنان سازمان ملل" انتخاب کرده است؟
این پرسش دست آویزی بر آن شد تا این مطلب را بر اساس تحقیقات چند ساله ام از معنا و مفهوم سیاست و سیاستمدار بودن، در فرهنگ عوام جوامع گوناگون، به رشته تحریر درآورم. لازم به ذکر است این مطلب، ربطی به علوم سیاسی به صورت آکادمیک آن ندارد، بلکه به شناخت فرهنگی مردم از مفهوم سیاست و سیاستمدار می پردازد.
پاسخ آن پرسش کلمه ای است از لحاظ زبان شناسی ساده، غیر مرکب و حتی موزون، اما این کلمه ساده در جهان امروز ما، از مفهومی به گستره خود جهان برخوردار است. "سیاست". اما سیاست چیست و به چه معناست که چنین مفهوم گسترده دارد!؟
برای درک و شناخت هر واژه بهتر است اول ریشه و معنای لغوی آن درک شده سپس به کاربرد ادبیاتی و مفهوم آن در میان عوام آن نگریسته شود. "سیاست" واژه ای عربی است که ریشه آن به معنی «رام کردن اسب» است. این واژه در ادبیات فارسی بعضاً به معنی «اداره کردن» و «چاره کردن» هم آمده است. مثلاً معنی این جمله که «فلانی چهار پایش را سیاست کرد» به معنی پیدا کردن جا و چراگاه برای چهار پا است. واژه سیّاس که هم ریشه با واژه سیاست است به معنی «زیرک»، «حیله گر» و «رند» است. در برخی از متون قدیمی «سیاست کردن» به معنی «تنبیه کردن و ترساندن عامه مردم» هم آمده:
تلک به لهور رسید و چندتن را از مسلمانان که با احمد یار شده بودند بگرفتند مثال داد تا دست راست ببریدند و مردم که با وی جمع شده بودند از این سیاست و حشمت که ظاهر شد بترسیدند و امان میخواستند و از وی جدا میشدند. (تاریخ بیهقی -۴۳- پیروزی تلک در هند)
سیاست در لغتنامه دهخدا اینگونه تعریف شده: سیاست. [ سیا س َ ] (ع اِمص ) پاس داشتن ملک.(غیاث اللغات ) (آنندراج ). نگاه داشتن. (دهار). حفاظت. نگاهداری. حراست. حکم راندن بر رعیت. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رعیت داری کردن. (منتهی الارب ). حکومت. ریاست. داوری. همچنین در ادبیات فارسی سیاست ، سیاست کردن و سیاست خوردن به معنای حقه، فریب دادن و فریب خوردن نیز استفاده شده است؛
سیاست بین که میکردند از این پیش
نه با بیگانه با دردانه خویش.
نظامی.
چو شاهنشه در آن صورت نظر کرد
سیاست در دل و جانش اثر کرد.
نظامی.
در مجموع در ادبیات کهن فارسی به خصوص شاهنامه مفهوم سیاست و سیاست کردن عملی و فعلی معرفی گشته که در برابری و مقابله با اجانب و دشمنان امری نکو و در برابری و مقابله با دوستان و نزدیکان امری پلید و ناپسند است.
اما در دوران معاصر در جامعه و میان عامه مردم معنا و مفهوم سیاست و سیاست کردن بیشتر تداعی کننده دورویی، ریا و دروغ است و جامعه ما معتقد است که سیاست ها و سیاستمداران بیشتر از آنکه منافع عمومی مردم را سر رشته امور قرار دهند، منافع خود و یا یک قشر خاص را مورد توجه قرار می دهند.
شاید جالب باشد که معنا و مفهوم سیاست را در زبان دیگری نیز بررسی نماییم و این بررسی از آنجا که هر زبان نماینده تفکر و فلسفه ای خاص است، می بایست نتایج جالبی به ارمغان آرد. زبان انگلیسی امروزه زبانی جهانی است و معادل کلمه سیاست در این زبان واژه Politics است که ریشه ای یونانی دارد. معنای لغت سیاست در واژه نامه کمبریج چنین آمده:
POLITICS | Cambridge English Dictionary
the activities of the government, members of law-making organizations, or people who try to influence the way a country is governed:
Joe is very active in left-wing politics.
به فعالیت یا فعالیت هایی از یک دولت یا اعضای سازمان های قانونگذار یا افرادی که سعی می کنند شیوه اداره یک کشور را تحت تأثیر قرار دهند سیاست اطلاق میگردد. مثال:
جو در سیاست چپ گرایانه بسیار فعال است.
the job of holding a position of power in the government:
The group is campaigning to get more women into politics.
He is planning to retire from politics next year.
همچنین در معنای شغل و تصدی موقعیت قدرت در دولت آمده است. مثال:
این گروه در حال تلاش برای جذب بیشتر زنان به سیاست است.
او قصد دارد سال آینده از سیاست کناره گیری کند.
the study of the ways in which a country is governed:
She studied politics at Leicester University.
همچنین در معنای علم روشهای اداره کشور نیز آمده است. مثال:
وی در دانشگاه لستر سیاست تحصیل کرد.
معنای لغت Politics در واژه نامه آکسفورد چنین بیان گشته:
PLURAL NOUN
1- treated as singular or plural
The activities associated with the governance of a country or area, especially the debate between parties having power.
‘The party quickly gained influence in French politics’
اسم جمع
۱- کاربرد به عنوان رفتاری فردی یا جمعی
به فعالیت های مرتبط با اداره یک کشور یا منطقه ، به ویژه بحث بین احزاب دارای قدرت اطلاق میگردد. مثال:
"حزب به سرعت در سیاست فرانسه نفوذ پیدا کرد"
1-1 The activities of governments concerning the political relations between states.
‘In the conduct of global politics, economic status must be backed by military capacity’
۱-۱ به فعالیتهای دولتها در رابطه با روابط آنها در حوزه سیاسی بین دولتها اطلاق میگردد. مثال:
"در سیاست های جهانی ، وضعیت اقتصادی باید با ظرفیت نظامی پشتیبانی شود"
1-2 The academic study of government and the state.
‘a politics lecturer’
۱-۲ مطالعه علمی دولت و حالات آن.
"یک مدرس سیاست"
1-3 A particular set of political beliefs or principles.
‘People do not buy their paper purely for its politics’
۱-۳ مجموعه خاصی از عقاید یا اصول سیاسی.
"مردم کاغذ آنها را صرفاً بخاطر سیاست آن نمی خرند"
1-4 (often the politics of) The principles relating to or inherent in a sphere or activity, especially when concerned with power and status.
‘The politics of gender’
۱-۴ (سیاست های عمده مربوط به) اصول مربوط به یک حوزه یا فعالیت ، مخصوصاً در رابطه با قدرت و مقام.
"سیاستهای جنسیتی"
اکنون که به معنا و مفهوم لغت سیاست در زبان انگلیسی پرداخته شد، بهتر است به کاربرد مفهومی آن در ادبیات کلاسیک و میان جامعه بپردازیم. شکسپیر به عنوان بزرگترین ادیب انگلیسی زبان در آثار خود همان مفهوم دو پهلو را از سیاست ارائه می کند که در ادبیات فارسی آمده است. در مهمترین آثار او همانند هملت، اتللو، مکبث، شاه لیر، تاجر ونیزی و بسیاری دیگر از نوشته هایش این موضوع به طور واضح دیده می شود که سیاست با شر، دروغ، خیانت و جنون آمیخته است اما برای رسیدن به اهداف خیر نیز بایستی از آن استفاده کرد. به طور کلی سیاست کردن با دوستان امری ناپسند و نکوهیده و با دشمنان امری پسندیده است.
جالب آن است که در میان عامه مردم انگلیس زبان نیز واژه سیاست و سیاست کردن بیشتر تداعی کننده دورویی، ریا و دروغ است و جامعه معتقد است که سیاست ها و سیاست کاران بیشتر از آنکه منافع عمومی مردم را سر رشته امور قرار دهند، منافع خود و یا یک قشر خاص را مورد توجه قرار می دهند. در واقع درک عمومی از سیاست همان است که در جامعه فارسی زبان می بینیم. پس با آنکه فلسفه و فرهنگ دو جامعه فارسی زبان و انگلیسی زبان بسیار متفاوت است، اما درک عمومی از مفهوم سیاست یکیست. پس می توان گفت که مفهوم عمومی از سیاست و سیاستمدار، مفهومی جهانی است و ربطی به یک جامعه یا فلسفه خاص ندارد. نکته ای که می بایستی بسیار مورد توجه قرار گیرد نیز همین است که سیاستمداران به معنای لغوی آن بر مردم حکمرانی نمی کنند بلکه دقیقا به مفهوم اجتماعی آن عمل کرده اند و همواره سیاست شان به نفع خود و اطرافیان خود است.
متاسفانه در سرتاسر جهان امروزه کمتر شاهد وجود سیاستمداران پاک و مستقل هستیم و این امر باعث گشته حتی نهاد های سیاسی بین المللی نیز به نوعی آلوده بازی های سیاسی و دسته بندی و رانت گردد. این امر خود پاسخ بسیاری از اتفاقات سیاسی عجیب در سطح جهان است. از آنجا که بنا بر تعریف کلی، سیاست نحوه اداره جامعه و اجتماع است، پس سیاست و سیاستمداران بر تمام ابعاد اجتماع تاثیر مستقیم داشته و آلودگی سیاست و سیاستمداران به آلودگی و فساد اجتماع می انجامد. وضعی که لا اقل برای ما مردمان ایران کاملا قابل درک و فهم است. این فساد در سراسر جهان وجود داشته و به نوعی خود این لابی فاسد از ورود افراد پاک و مستقل به صحنه سیاست در جهان جلوگیری کرده و یا با تحت فشار قرار دادن آنها مجبور شان می کنند تا وارد بازی های سیاسی شوند. سازمان ملل نیز به عنوان نهادی اصولا سیاسی، از این غائله مستثنی نیست. به طور کلی باید توجه داشت که سازمان ملل یا هر نهاد سیاسی دیگری که نام ملت، ملل، مردم و یا هر نامی را که مفهوم مردم و عموم جامعه را می رساند یدک می کشد، چون یک نهاد ذاتاً سیاسی است، نمی تواند (اجازه نمی دهند) نفع عموم را مد نظر قرار دهد.
حال به پرسش آغاز متن باز گردیم، سازمان ملل چگونه توانسته ایران را در بین کشورهای کمیسیون مقام زن قرار دهد؟ با توجه به توضیحات ارائه گشته باید گفت که پرسش مطرح شده خود دارای بزرگترین نکته انحرافی است. مسئله اساسی اینجاست که اصولا این سازمان، سازمان ملل نیست بلکه سازمان دول است. نمایندگان تشکیل دهنده این سازمان نمایندگان مردمان جهان نیستند بلکه نمایندگانی از دولت های حاکم بر مردمان جهان می باشند و بر اساس این اصل کلی که دولت ها مجبور به شرکت در بازی های سیاسی هستند، نمی توان انتظار داشت که تصمیمات سازمان ملل تصمیماتی مستقل و خارج از چهارچوب بازی های سیاسی باشد.
سیاست در سراسر جهان امروزه آلوده است، آلوده به تظاهر، خیانت و دروغ. کسانی که به صورت حرفه ای وارد کار سیاست می شوند، این مطلب را پیش فرض پذیرفته اند که هر فردی که بهتر و زیباتر تظاهر کرده و دروغگوی قهار تری باشد، در این راه موفق تر است. متأسفانه در تمامی انواع از سیستم های حکومتی در جهان که تا به امروز بر سر کار آمده اند و یا امروزه بر مسند حکومت هستند، همه و همه حکومت هایی بر پایه نیاز به وجود سیاستمداران در ساختار حکومت بوده و هستند. شاید رفقای آرمان گرا، به طور مثال مارکسیست ها بیان کنند که مارکس یا فلاسفه دیگه بر لزوم حکومت مردمی تاکید کرده اند و این هدف را در ذهن پرورانده اند که سیاستمداری نباید حرفه و پیشه باشد، اما آرمانگرایی در عمل چه نتیجه ای داشته، لااقل تا به امروز که هیچ. ما در جهانی آرمانی زندگی نمی کنیم و واقعیت امروز جهان این است. جهان توسط حکومتها اداره می شود و حکومت ها توسط سیاسیون. هر حکومتی دارای یک حلقه حکومتی است و سود و زیان افراد درون این حلقه تبیین کننده روابط حکومت با جامعه خود و دیگر جوامع و حکومت های آنها است و نه سود و زیان ملت تحت رهبری این حکومت. در این میان فرقی هم ندارد که حکومت حاکم بر اساس اصول دموکراتیک بر سر کار آمده یا کلا یک دیکتاتوری کلاسیک است. حکومتها و حلقه های حکومتی بر اساس نیاز خود و اقتضای زمان گاه مردم را با به اصطلاح دموکراسی ای که تعریف و حد و مرزش هم در اختیار سیاسیون است کنترل میکنند و گاه با زور و فشار، نکته اساسی فقط حفظ حکومت و در قدرت ماندن حلقه حاکمه است.
همانطور که قبل تر نیز گفته شد، اکنون دلیل بسیاری اتفاقات سیاسی عجیب در سطح جهان به راحتی قابل فهم است، دلیل جنگها، دشمنی ها و دوستی ها، بر سر میز مذاکره نشستن ها، حمایت کردن و تحریم ها و هر آنچه که در عرصه سیاست میبینیم.
آزادیخواهان گرامی، چشمداشت به دول بیگانه برای رسیدن به آزادی، فقط آغاز ورود به بازی سیاسی دیگری است که قطعا سود و منفعت اصلی در آن برای آن دول است نه مردمان ایران. ما آزادیخواهان ایران باید بدانیم و آگاه باشیم که منفعتی که از وجود حکومتی مانند جمهوری اسلامی ایران به دول قدرتمند می رسد بسیار بیشتر از آن است که راضی به همکاری با مردمان آزادیخواه ایران در بر اندازی حکومت گردند، پس باید به خود و مردمان خود تکیه کرده و شر این حکومت را از سر ایران و مردمانش کم کنیم. در این راه اعتصابات سراسری گامی موثر و کارساز است. ما از حمایت جهانی به معنای واقعی کلمه برخوردار نیستیم اما شانسی که داریم آن است که به علت همان ظاهر بازی های سیاسی، لااقل دول قدرتمند، نمی توانند مانند سوریه به زور متوسل گشته و از حکومت ایران محافظت نمایند. این فرصت و شانسی است که نباید از دست رود.
به امید آزادی و برقراری حکومتی مردمی به معنای واقعی.
مریم سلطانی، کارشناس روانشناسی، فعال مدنی
----------------------------
منابع:
لغتنامه دهخدا
فرهنگ معین
تاریخ بیهقی
لغتنامه آکسفورد
لغتنامه کمبریج
Tyrant: Shakespeare on Politics, Reviews
Book by Stephen Greenblatt
افزودن دیدگاه جدید