رسمیت هر حکومت جایگزین در افغانستان،
مشروط به تضمین حقوق اولیهی مردم و صلح و امنیت در منطقه!
دولت مرکزی افغانستان عملا فروپاشیده است. اشرف غنی کشور را ترک کرده، تعدادی از مقامات مسئول این کشور، با هدف صلح و انتقال مسالمتآمیز قدرت، «شورای هماهنگی» تشکیل داده اند. طالبان در آستانهی کسب قدرت است. امروز طالبان در موقعیتی قرار گرفته که به چیزی کمتر از تمام خاک افغانستان رضایت نخواهد داد. آمریکا با آنکه نیروی نظامی به کابل فرستاده ولی این اقدام جهت انتقال سریع نیروهای سفارت خود و در ادامهی همان سیاست ترک افغانستان است. هلیکوپترها در کار انتقال دادن کارکنان غربی از افغانستان هستند. آمریکائی ها نه فقط در کار تخلیهی نیروهای خود و وابستگانش از این کشورند، بلکه بنا به شواهد بسیار با دستپاچگی مدارک موجود در سفارتخانهی خود در کابل را می سوزانند و از بین می برند. این در حالیست که سخن از مذاکراتی میان نمایندگان سطح بالای طالبان با مقامات دولت در حال فروپاشی در جریان است. موضوع مرکزی مذاکرات، بررسی درخواست طالبان مبنی بر واگذاری همهی قدرت به این جریان است. طالبان که تسخیر شهرها و ولایات و پیشروی به کابل از چهار محور شمال، غرب، جنوب و شرق را در پیش گرفته بود، همزمان با خرید بخشی از فرماندهان ارتش پوشالی نیروی نظامی رسمی، آن را از درون به تسلیم و یا فرار از مقاومت وادار کرده است. اين هم واقعيت است که شکست۳۵۰ هزار نظامی آموزشدیده ارتش افغانستان در مقابل چند ده هزار طالب موتور سوار و افتادن تمام اسلحه و تجهیزات ارتش به دست طالبان، نشانگر بند و بست هایی است که پشت پرده صورت گرفته است.
پاکستان در پیروزی طالبان نقش برجسته ای دارد. پاکستان از دوران شوروی سابق با تدوین برنامهای بلندمدت به دنبال این بود تا شرایط را به جایی برساند تا عملا بازیگر اصلی تحولات افغانستان باشد و تا به امروز نیز در این عرصه موفق بودهاست. پاکستان با سازماندهی طالبان در سالهای اخیر در صدد بودهاست که افغانستان را به حیاط خلوت خود تبدیل کند، کنترل منابع حیاتی اين کشور را در اختیار گیرد و موقعيت خود را در منطقه تحكيم بخشند.
ما از وضعیتی که در کشور همسایهی ما افغانستان پیش آمدهاست، عمیقاً متاًسف هستیم. ما قدرتهای موٍثر در منطقه و جهان را در شکل گیری این فاجعه برای مردم افغانستان سهيم میدانیم و با ابراز نگرانی از بازگشت طالبانیسم به کشور همجوار خود و تعمیق بحران در افغانستان که آفتی بزرگ برای مردم آن و همچنین صلح و ثبات در منطقه است، بر این باور هستیم که افغانستان را نباید به حال خود رها کرد. چنین چیزی به معنی حمایت از حکومتی بنیادگرا و قوم گرا در این کشور است و بس. این یعنی پشت کردن به منافع و مصالح مردم دردمند افغانستان. در مختصات کنونی، مهم ترین مسئولیت بین المللی، جلوگیری از تثبیت موقعیت قدرت طالبان است.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) بر این باور است که قدرت گرفتن طالبانیسم در افغانستان تهدیدی علیه حقوق بنیادین مردم افغانستان، بهويزه زنان این کشور و تیرهتر کردن آینده جوانان آن خواهد بود. همراهی جمهوری اسلامی با طالبان، به ضرر توسعه و پیشرفت مردم افغانستان و خلاف منافع و مصالح ملی مردم ایران است. ما گام برداشتن در این راه را محکوم می کنیم و به سران حکومت هشدار می دهیم که منافع کشور را قربانی منویات واپسگرایانه و ماجراجویانه خود نکنند. سازمان ملل و نیز عموم کشورها باید طالبان را نسبت به توافق ملی و حقوق شهروندی مردم افغانستان متعهد نمایند.
ما بار دیگر تاکید میکنیم که مرزهای کشور ما لازم است بر روی پناهندگان افغانستانی گشوده بماند و آرزو داریم که هم میهنان ما شرایط دشوار مردم أفغانستان را درک کنند و با مهر پذیرای پناهجویان افغانستانی باشند. یقین داریم که برگشت طالبان به قدرت در کابل چیزی جز ورود افغانستان به بحرانهای عمیقتر دیگری نیست و آرزومندیم که نیروهای آزادیخواه و مترقی این کشور بتواند نقش خود را در مدیریت بحران تازه این کشور بگونهی شایسته ایفا کند.
هیئت سیاسی- اجرائی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
۲۵ مرداد۱۴۰۰ - ۱۶ اوت ۲۰۲۱
دیدگاهها
بالاخره حزب چپ بخاطر تصرف…
بالاخره حزب چپ بخاطر تصرف افغانستان توسط طالبان بیانیه داد، گرچه با تاخیر ولی بر دیگر سازمان و گروههای چپ متقدم است. بیانیه در کلیت کمتر مورد نقد است. ولی وقتی در لابلای سطرهای بیانیه جستجو می کنی تنکات مورد نقد آشکار می شود که حزب می توانست نقش مولفه های قدرتی جهان، منطقه و داخلی را درمعادلات سیاسی افغانستان نشان دهد که انجام نداده تا خلاء و پاشنه آشیل بیانیه آشکار شود. در صدر بیانیه به شکست۳۵۰ هزار نظامی آموزشدیده ارتش افغانستان در مقابل چند ده هزار طالب موتور سوار و افتادن تمام اسلحه و تجهیزات ارتش به دست طالبان اشاره می شود، ولی از میزان سلاح آمریکایی به جا مانده از ارتش آمریکا غافل می شود. اقدام ارتش آمریکا مبنی بر خروج از کابل و بجا گذاردن تعداد زیادی سلاح گوناگون که در اختیار طالبان قرار می گیرد، کمی تا قسمت بسیار زیادی شک برانگیز نیست؟ چرا ه.ا.س آن را ندیده اند؟ بیانیه از تلاش آمریکا مبنی بر خارج کردن کادر غیرنظامی سخن می راند و به مذاکرات میان نمایندگان سطح بالای افغانستان و مقامات دولت مرکزی فروپاشیده وارد می شود بی آنکه از نقش اساسی دولت آمریکا در حمایت از طالبان و از خالی کردن پشت دولت دمکرات آمریکاساخته اشرف غنی نام ببرد. بله دوستان طالبان در ظاهر در آستانهی کسب قدرت ارزیابی می شود، طالبان نرفته بود که امروز با تعدادی موتور سوار برگردد تا ارتش میلیتاریزه افغانستان را متلاشی کند. طالبان را باید در میان اقشار مردمی قبیله گرا، مردمحور و سنتی ردیابی کرد و پیشینه تاریخی زعامت پشتونها بر دیگر قبایل افغانی را جستجو کرد. گرچه ترکیب عمده دولتهای بیست ساله آمریکاساخته از قبیله پشتون بودند ولی حامد کرزای و اشرف غنی پشتون با فساد سیستمی و عجز کامل در برقراری امنیت باعث تشکیل صفوف برادران پشتون ناراضی شدند تا در نتیجه جنگسالاران طالب فاقد نقش در حاکمیت به هژمونی تکنوکرات و بورکراتهای آمده از امریکا تن نداده و در پرتو حمایت بلامنازع پشتونها متاثر از تعلقات قبیله { 40 درصد جمعیت افغانستان پشتون هستند} و پایگاه مردمی دیگر قبایل ای بر دولت مرکزی غلبه کنند، دولت مرکزی آمریکا ساخته ای که مدتها بود حمایت آمریکا را از دست داده بود. بهرحال کاش به گزاره " ما قدرت های موثر در منطقه و جهان را در شکل گیری بسنده نمی کردید و بطور شفاف نقش بلامنازع آمریکا موجد القاعده و بسترساز غلبه طالبان بریده از سلف خود یعنی القاعده آشکار می شد.
افزودن دیدگاه جدید