رفتن به محتوای اصلی

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش سوم

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش سوم

تاریخ مختصر تعاونیها در امریکا

تعاونیهای ارگری در امریکا در اوائل قرن نوزده (1800)، توسط برخی از نخستین اتحادیه های کارگری امریکای شمالی سازماندهی شدند. نحستین اتحادیه ها در امریکا از دل اصناف بیرون آمدند و از اینرو هم استادکاران و هم شاگردان (کارآموزان) را که ساختار انسانی مرسوم صنایع آن روزگار بود، شامل می شدند. این اتحادیه ها در اساس سازمانهائی برای کمک متقابل به هم بودند. اما در مرحلۀ بعدی که استادکاران به رؤسا تبدیل شدند، شاگردان از تعاونیها بیرون آمدند و سازمانهای جداگانه ای را تشکیل دادند. تحول بعدی این سازمانها بود که به آنچه امروز اتحادیه می نامیم انجامید. آن سازمانها نیز در کمک متقابل به یکدیگر تخصص داشتند. این شاگردان در بسیاری از اعتصابات اولیه اقدام به تشکیل تعاونیهای کارگری می کردند: گاه اتحادیه هائی موقتی برای تقویت خودشان در دوران اعتصاب و گاه اتحادیه هائی ماندگار. این واقعیت که بیشتر تولیدات صنعتی هنوز با دست افزارهای نسبتاً ساده صورت می یافتد، کار این تعاونیها را تسهیل می کرد.

تعاونیهای کارگری در سالهای دهۀ 1830، در واکنش به نابرابریهای ناشی از برآمد سیستم سرمایه داری و فقر و ناتوانمندی همزمان طبقۀ کارگر، به یک جنبش مدرن با رسالت اجتماعی گسترده تبدیل شدند. نخستین سازمان ملی (سراسری) کار، یعنی اتحادیۀ ملی کارگری (National Trades’ Union :NTU) دست به ترویج ایدۀ تعاونیهای کارگری زد. در اوایل دهۀ 1870، مدت کوتاهی پس از خاتمۀ جنگ داخلی، اتحادیۀ ملی کارگری دست به بازسازی جنبش تعاونیهای کارگری زد و رسالت آن را صراحت و تیزی بخشید. در اوایل دهۀ 1880 تعاونیهای کارگری بزرگترین جلوه و تجلی شان در جنبش کارگری را در سازمان شوالیه‌های کار (KOL)- بزرگترین سازمان کارگری جهان در آن زمان، که شبکه‌ای متشکل از 200 تعاونی صنعتی را سازماندهی می کرد – کسب کردند. این دوران، دوران تسلط صنعتگران بزرگ موشوم به "بارون‌های دزد"، تنشهای عظیم اجتماعی بود و جنبش تعاونی شوالیه های کار در جبهۀ مقدم این تنشها قرار داشت.

در دورۀ استعماری (منظور دوران پیش از استقلال است) اولین دولتهای امریکا زیر سلطۀ بزرگان تاجر و بانکدار و زمینداران بودند. این نخبگان تا چند دهه پس از استقلال امریکا، بر دولت فدرال و دولتهای محلی کنترل داشتند. با سلطۀ فزایندۀ سیستم سرمایه داری صنعتی در جریان قرن نوزدهم، صاحبان صنایع و راه آهن نیز در اعمال نفوذ بر حکومت برای نیل به منافع خویش به دیگر گروه های صاحب امتیاز پیوستند. حکومت به طور کلی، زیر کنترل این نخبگان قدرتمند، به منازعات آشتی ناپذیر با جنبش تعاونی برمی خاست. کنترل دولتهای ایالات و دولتهای محلی در سراسر قلمرو ملی متفاوت بود و قدرتهای منطقه ای برای کسب جایگاهی در قدرت ملی با یکدیگر رقابت می‌کردند. برای کارگران معمولی دموکراسی چیز چندان بیشتری از یک ویترین نبود. با کارگران صرفاً به عنوان کار ورودی به ماشین اقتصاد رفتار می شد. در دورۀ استعماری، بخش بزرگی از نیروی کار اولیه را خدمتکارانی تشکیل می دادند که برای ورود به آمریکا، به اسارت موقت تن داده بودند. این نیروها تدریجاً در شمال با کارگران مزدی (که شامل کار کودکان و کار اجباری زندانیان نیز می شد) و در جنوب با بردگان جایگزین شدند. سیستم سرمایه داری، ایدئولوژی پیروزمند در جنگ داخلی، به بردگی عریان و رسمی پایان داد و "آزادی" مبتنی بر سیستم مزد را به جای آن نشاند. مناسبات بین کارگر و کارفرما شکل ظریف تری از اسارت بود که در آن کارگران خود را برای دوره های زمانی معین و تحت شرایط مشخص به کارفرما اجاره می دادند. این سیستم شامل اشکال دیگری چون مقاطعه کاری، کشت اشتراکی، کشت اجاری و اشکال مختلف قرارداد کار می شد. فقر، آن مکانیزم اجتماعی ای بود که افراد کافی را برای این "اسارت موقت" وادار می کرد. سیل بی پایان مهاجران به آمریکا، هدیۀ به ظاهر پایان ناپذیری به سیستم از قربانیان داوطلب بود؛ و جنبش اتحادیه ای نوعی از شورش بردگان مزدور.

در دهه های پس از جنگ داخلی، برپائی تعاونی‌های کارگری به استراتژی عمومی جنبش کارگری تبدیل شده بود. سازمان شوالیه های کار همزمان با مبارزه برای دستمزدهای بالاتر و شرایط کاری بهتر، همچنین می کوشید زنجیره وسیعی از تعاونی ها را ایجاد کند. ماموریت این تعاونیها این بود که آنچه را که "بردگی مزدی" می نامیدند لغو، و دموکراسی محل کار را، که تعاون مشترک المنافع نام گرفته بود، جایگزین نظام دستمزدی سرمایه داری کنند. این مفهوم به موازات رشد جنبش سوسیالیستی در همان دوره، که مضموناً با آن مرتبط بود، به طور خودکار در آمریکا پدید آمد. ایدۀ تعاون مشترک المنافع بر انجمن آزاد شرکتها در اقتصاد بازار استوار بود، که در آن دولت به وظایف زیربنایی و خدمات عمومی، مانند نگهداری و مدیریت سیستم های آب، جاده ها، راه آهن و غیره را به عهده دارد. این ایده با ایدۀ سوسیالیسم، به این معنا که دولت کل اقتصاد را با همه کارگران به عنوان کارمندان دولت اداره کند، اساساً متمایز بود. ایدۀ تعاون مشترک المنافع یک ایدۀ جفرسونی بود.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید