رفتن به محتوای اصلی

رستاخیز بوم

رستاخیز بوم

رستاخیز بوم

 

دشنه هایشان تشنه خون

دشنه اجین این سرزمین

زخمها دارد به تن

سخت بیمار ،زاد بوم ما

خزیده روز

زیر سایه شب

نمی آید نغمه ای از جنگل

جز بانگ آره وتبر

هست چنگالشان

در احشا کوهها

بسته اند راه بر آبراهه

گمراه کرده اند رود ها

بافته پرده ها از غبار مسموم

پوشانده اسمان،پنجره ها

جانها می گیرد هوا

سخت آزرده آند تیره آبرها

آنچه می بارد نیست باران

ا شک شور است از چشم اسمان

تابروینداز پی هم شوره زاران

شکاف ها افتاده در دشت

اسیر بیرنگی، رنگها، پوشش سبز

چشم انداز خاکستری

ناله می کند وحش

در جدال است زمین با زمین

زمین می بلعد زمین

خاک وداع کرده با مادرش ،،سنگ

آواره از خانه

می رود هر سو غریبانه

وصال باریشه محال

می کند پرواز با باد

گم می شود درتنداب

اهای ستم پیشه

دشمن حیات، طبیعت خوار، دزد دیندار

دور نیست رستاخیزبوم

روز تقاص

رعد آید از اسمان.

تندر از کوه

زمین بلرزد

موج برخیزد

خروشان شود ‌رود

نشانه گیرند ‌کاخهایتT دودمان ات

کیفرت دهندبه وسعت تشنگی

انتقامی به بزرگای بوم زخمی

 

س-خرم

۱۴۰۰/۷/۱۴

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید