رفتن به محتوای اصلی

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش نهم

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش نهم

جنبش اخیر اشغال کارخانه ها

همان مفهوم گرهی پشت اشغال خانه های خالی، توسط جنبش "کارخانۀ ترمیم شده" به صورت اشغال کارخانه ها و دیگر امکانات کسب و کار در امریکای لاتین – مشخصاً در آرژانتین، برزیل، اوروگوئه، مکزیک و ونزوئلا - به کار گرفته شده است. بیشتر این موارد با اشغال کارخانه ها و کسب و کارهای بسته یا ورشکسته توسط کارگران و بستگانشان شروع شده اند و غالباً به عنوان تعاونیهای کارگری بازگشائی شده اند. بسیاری از آنها - خاصه در برزیل، اوروگوئه و ونزوئلا - مورد تأئید و حمایت دولت قرار گرفته اند. امروزه در آرژانتین بیش از 200 کارخانه و شرکت اشغال شده وجود دارند که توسط تعاونیهائی اداره می شوند که کارگران این مؤسسات تشکیل داده اند. بیشتر آنها مؤسسات اشغال شدۀ سالهای بحرانی 2001 و 2002 اند. آرژانتین، غلیرغم برخورداری کمتر جنبش اشغال کارخانه ها از حمایت و تأئید دولتی، دارای بزرگترین و پرسابقه ترین جنبش معاصر کارگری "اشغال کارخانه ها" در امریکای لاتین است.

موج اخیر اشغال کارخانه ها، پس از موج نخستین سالهای قرن حاضر، در سال 2007 در اونتاریو برخاست، زمانی که کارگران دست به اشغال سه کارخانۀ بسته شده زدند و صاحب آنها را مجبور به قرارداد پرداخت سنوات کار کردند. در بدو امر هیچ طرحی برای بازگشائی این کارخانه ها به عنوان تعاونی وجود نداشت. این ایده در سال 2008 در شیکاگو در امریکا پا گرفت. 200 کارگر که عضو اتحادیۀ کارگران متحدۀ صنایع برق بودند، دست به اشغال یک کارخانه در مجتمع بسته شدۀ "دروپنجره سازی ریپابلیک" زدند، خواهان پردخت حق تعطیلات و سنوات خود و ادامۀ عملیات کارخانه شدند. آنها را تنها سه روز پیشتر از بسته شدن کارخانه، از این بابت باخبر کرده بودند، در حالی که این امر برابر قوانین فدرال و ایالتی، حداقل 60 روز پیشتر بایست انجام می یافت. مدیریت همچنین از مذاکره با اتحادیۀ کارگران در بارۀ بستن کارخانه پرهیز کرده بود. بانک امریکا و دیگر وام دهندگان به مجتمع مذکور، پس از 6 روز اشغال کارخانه، توافق کردند که حدد 2 میلیون دلار از حقوق کارگران را بپردازند. در این فاصله کارگران راه بازگشائی کارخانه را پیشه کرده و به فکر ایجاد تعاونی کارگران افتاده بودند. آنها همچنین صندوقی به نام "پنجره های فرصت" را برای دریافت کمکهای فنی لازم تأسیس کرده و به مطالعۀ امکانات مختلف برای شروع مجدد تولید دست زده بودند. اما چنان که نمایندۀ اتحادیه در آن زمان توضیح داد: "این واقعیت که که یک جنبش واقعی و گسترده برای ادارۀ شرکتها توسط کارگران در امریکا وجود ندارد، این گیزنه به مراتب دشوارتر از دیگر گزینه هاست".

به عوض بازگشائی کارخانه به عنوان یک تعاونی، شرکتی که متخصص ساخت پنجره های انرژی-کارآمد بود، کارخانۀ "دروپنجرۀ ریپابلیک" را در ماه فوریۀ 2009 خرید و آن را بازگشود. یکی از سخنگویان اتحادیه کارگری اعلام کرد که کار تمامی کارگران بیکارشده در کارخانۀ بازگشوده ادامه خواهد یافت. با این حال اتحادیۀ کارگران متحد صنایع برق وضعیت جدید را موقعیت مناسبی برای ایجاد یک تعاونی کارگری تشخیص داد. به لحاظ تاریخی، بسیاری از اتحادیه های کارگری تعاونیهای کارگری را نوعی تضعیف موقعیت خودشان ارزیابی می کنند، زیرا، به زعم آنها، تعاونیها خط بین کارگران و مدیریت را کدر می کنند. جنبش کارگری، دستکم در سطح بین المللی، از این تلقی فاصله گرفته است. امروزه سازمان بین المللی کار (ILO)، وابسته به سازمان ملل، قویاً از تعاونیهای کارگری حمایت می کند و تعاون را بخشی از استراتژی برای نیل به استغال کامل به شمار می آورد. این سازمان با اتحاد بین المللی تعاون (ICA)، که جنبش بین المللی تعاون را نمایندگی می کند، همکاری نزدیکی دارد. گرچه جنبش نوین تعاونی در امریکا هنوز در مرحلۀ جنینی به سر می برد، اما از این پتانسیل برخوردار است که به یک جنبش واقعی تبدیل شود، جنبشی که فقدان آن کارگران کارخانۀ دروپنجره سازی ریپابلیک را ناکام گذاشت.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید