انتشار تصمیم کوپنی و سهمیە بندی کردن نان بعد از چند نوبت گران کردن قیمت نان، چیزی نیست کە بشود نسبت بە عواقب آن کم توجهی نشان داد و از کنارش رد شد. با نخوردن، گوشت و تخم مرغ و لبنیات و سبزی و میوە بە رغم همە بیماریها و عوارضی کە ببار می آورد شاید بتوان مدتی را سر کرد، ولی نان چیزی نیست کە بشود مثل اقلام خوراکی دیگر گرانی و کمبودش را تاب آورد. بخصوص زمانی کە جای گزین های کە برای آن وجود دارد قیمت شان از نان بیشتر باشد. قیمت برنج و اقلام خوراکی نشاستەای هم اکنون هنوز نان جیرە بندی نشدە است آن چنان بالا رفتەاند کە اقشار نسبتا مرفە هم بە دشواری می توانند بهای آنها را پرداخت کنند. قیمت حبوبات نیز کە قبلا جایگزین های مناسبی برای نان بودند بسیار بالا رفتە است.
بی شک "یارانە ای" کردن نان مقدمەای است برای گران کردن مجدد قوت لایموت دەها میلیون ایرانی کە بنا بە اذعان مقامات دولتی و آمارهای رسمی تعداشان سر بە ٦٠ میلیون می زند و نیمی از آنان هم اکنون برای تامین نان روزانە شان نیازمند کمک هستند.
یارانە ای یا بە واقع جیرە بندی کردن نان تحمیل گرسنگی بە فقیرترین و بی چیزترین جمعیت کشور است. زیرا مقدار نان جیرەای بە احتمال زیاد برای سیر کردن شکم نباید کافی باشد. همانطور کە هنگام جیرە بندی کردن سایر اقلام خوراکی دیدەایم مقدار آنها کمتر از حداقل نیازهای انسان بود و همان مقدار نیز بە تدریج کاهش و سپس حذف و قیمت شان آزاد یا در واقع آنقدر گران شدند کە مردم مجبور بە کنار گذاشتن شان از سفرهای خود شدەاند. وقتیکە سهمیە نان بە قیمت دولتی کە هنوز نرخ آن را هم مشخص نکردەاند، برای سیر کردن شکم خانوادە کافی نباشد، سرپرست خانوادە مجبور می شود کمبود آن را با نرخ آزاد تهیە کند یا اگر وسع اش نرسد خانوادەاش را بە گرسنگی عادت دهد. با این اوصاف دیگر پولی برای تهیە مواد غذایی دیگر کە بدن انسان بە آنها نیاز دارد برای خیل کثیری از مردم باقی نمی ماند.
تنها چند ماە پیش زمانی کە قیمت گوشت و مرغ آنچنان بالا رفت کە صدای مردم را در آورد،علم الهدی امام جمعە مشهد، از مردم خواست بجای مرغ و گوشت اشکنە بخورند. حالا کە قیمت تخم مرغ هم چنان بالا رفتە کە خوردن اشکنە را هم برای خیلی از مردم دشوار کردە، دیگر بە جز نان چە برای مردم باقی ماندە است کە با آن بتوانند شکم شان را سیر کنند؟
رویە دولتهای پیشین این بود کە قیمت کالاهای اساسی را با حذف تدریجی و پلکانی سوبسیدها و آزاد سازی قیمتها بالا ببرنند. در دولتهای پیش از رفسنجانی بیشتر مواد غذایی بە غیر از نان بە صورت سهمیە کوپنی در اختیار مردم قرار می گرفت و مقداری از نیازهای غذایی مردم را تامین می کرد و قیمت نان نیز نسبتا ارزان بود. زمان رفسنجانی این رویە شروع بە تغییر کرد و با ٢٣ برابر کردن قیمت دلار و حذف سهمیە بندی از یک سو قیمت کالاها ی اساسی چند برابر شد و از سوی دیگر دستمزدها ثابت و قدرت خرید مزد بگیران سقوط کرد. در دولت خاتمی نیز آزاد سازی قیمتها با تعدیلاتی نسبت بە دوران رفسنجانی و بقول خودشان بە صورت پلکانی ادامە یافت و تورم دولت رفسنجانی در دولت خاتمی تا حدود زیادی مهار شد و آهنگ سقوط ارزش ریال و دستمزدها کاهش یافت.
در دولت احمدی نژاد این روند دوبارە با وجود افزایش شدید درآمدهای نفتی معکوس شد. در دوران روحانی روند حذف سوبسیدها کە با نقدی کردن یارانە توسط احمدی نژاد شروع شدە بود تشدید شد و همزمان با آزاد سازی قیمتها دستمزدها نیز منجمد شد. چند برابر کردن قیمت دلار موجب افزایش قیمت کالاهای اساسی بە همان نسبت شد. گسترش اعتراضات و خیزش دی ٩٦ موجب اختصاص دلار ٤٢٠٠ تومانی برای جلوگیری از قیمت کالاهای اساسی و دارویی شد. سە برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین خیزش آبان ٩٨ را سبب شد.
حالا دولت رئیسی هم می خواهد هم با برداشتن حذف ارز ٤٢٠٠ تومانی و بالا بردن قیمت بنزین نان خالی را هم از سفرهای قریب ٦٠ میلیون ایرانی بە زیر خط فقر راندە شدە، بدزد و آن را در اختیار نهادهای نظامی – امنیتی و ایدولوژیک همچون حوزە های علمیە و نهادهای تبلیغاتی رژیم بنماید.
روندد پروسە آزاد سازی قیمتها نشان می دهد کە وضعیت معیشتی مردم از زمان دولت رفسنجانی سال بە سال بدتر شدە است، تا پیش از آن هم نان آزاد و ارزان بود و هم کالاهایی کە خوردنشان برای بسیاری از مردم بە آرزو تبدیل شدە اند با قیمت مناسبتر از امروز وجود داشت و سفرهای مردم این همە تهی نبود. از آن موقع تا همین الان سرمایە داران طرفدار آزاد سازی قیمتها و منجمد کردن دستمزدها بە مردم وعدە، ارزانی ووفور نعمت می دهند، اما سال بە سال وضع مردم بدتر شدە است و وضع آنهایی کە این وعدە ها را دادە و می دهند سال بە سال بهتر شدە است.
تا دوهفتە پیش همە آنان دادن یارانە و اختصاص ارز ٤٢٠٠ تومانی را گدا پروری می خواندند و خواهان آزادی قیمتها و حذف ارز ترجیحی بودند، حالا از فائزە رفسنجانی گرفتە تا روسای ثروتمند اتاق های بازرگانی، خواستار پرداخت یارانە بە تولید کنندگان یا در واقع ثروتمندان بە جای مردمی کە آنها را بە مرز گرسنگی کشاندەاند شدەاند. یارانە اگر بە نان داد شود گدا پروری است، ولی اگر بە سرمایە داران داد شود گویا باعث رشد تولید و ارزانی و وفور کالا می شود.
سهمیە بندی نان تنها تحمیل گرسنگی و نیمە گرسنە نگاە داشتن مردم و گران کردن نان نیست. مقدمە ای است برای گران کردن تمام کالاها و خدمات.
گسترش فقر و بی عدالتی و شکاف طبقاتی. افزایش سوء تغذیە، بیماری، مرگ و میر،
بزە کاری و نا امنی و پلیسی شدن روز افزون جامعە از پیامدهای اجتناب ناپذیر این سیاست آزاد سازی قیمتها دولت و حکومت هستند.
در حال حاضر این جنبشهای اجتماعی و نهادهای مدنی هستند کە در مقابل این سیاستهای عدالت ستیزانە و فلاکت آور ایستادگی و مبارزە می کنند. هم از این رو همە گروەهای سیاسی و مدنی و کسانی کە مخالف استبداد و بی عدالتی و طرفدار آزادی و پیشرفت کشور و مردم هستند باید از جنبشهای فعال اجتماعی و مدنی کە در داخل کشور در حال مبارزە با استبداد و بی عدالتی هستند حمایت کنند.
افزودن دیدگاه جدید