مانند اکثر ایرانیان از خبر قتل ژینا امینی دختر کرد ایرانی خشمگین هستم. جنایت رژیم را پایانی نیست. چه درخیابانهای کشور؛ چه درمسیرکولبری یا سوخت بری؛ چه در زندانهای مخوف آن؛ چه دراقصا نقاط دنیا با ترورمخالفین. هیج نیروی سیاسی ای هم نیست که زخم تیغ این جنایتکاران را بر تن خود نداشته باشد. جمهوری اسلامی دشمن همه نیروهای سیاسی و هم ایرانیانی است که به این دستگاه مخوف و مافیایی نه می گویند.
مردم معترض که با تمام وجود خود این رژیم را در مقابل شان می بینند، به اهمیت همصدایی، همکاری و هم آوایی علیه آن باور دارند. شعار شان این است « دشمن ما همین جاست، بیخود میگن آمریکاست». «نترسیم، نترسیم، ما همه با هم هستیم. »آنها وقتی که در خیابانها دست به اعتراض می زنند، به عینه می بینند که تیرمزدوران رژیم بسوی همه شان شلیک می شود. می بینند که رژیم مردم را در خیابان جدا نکرده و از نظرش هر که بر علیه اش برخاسته مستحق تیر خوردن است. در زندانهای رژیم، از همه گروه های اتنیکی ساکن ایران؛ از همه نحله های سیاسی کشور؛ ازهمه ادیان وعقاید؛ ازهمه نوع فعالین اجتماعی و مدنی دیده می شود. هیج یک از آنها از تعرض، خشونت و سرکوب دستگاه های امنیتی ـــ نظامی رژیم در امان نیست. این رژیم ازهمان ابتدای روی کار آمدنش با اعدام روی پشت بام مدرسه رفاه شروع به جنایت کرد؛ نه نه این رژیم قبل از آن درهمان بحبوحه انقلاب اسلامی 57 با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان سبعیت خود را نشان داد؛ نه نه، سردمداران آن خیلی قبل از آن با ترور کسروی ها با ریختن خون دگر اندیشان چهره شان را عیان کرده اند. اگر چه می توان رد جنایت های رژیم را در پیشینان دورتر اش دید. در یک کلام این رژیم اساسا رژیمی برای ایران نیست. این را خودشان به صراحت بیان می کنند. آنها خواهان یک حکومت جهانی اسلام (خلافت اسلامی) به رهبری شیعیان اثنی عشری ( یعنی خودشان) هستند. هر کسی که سد راه این هدف استراتژیک شان شود، فرقی نمی کند چه ایرانی و چه غیر ایرانی، باید از دم تیغ گذراند. آیا تا کنون غیراز این اعمال جنایت کارانه چیزی دیگری را از این رژیم شاهد بودیم؟ وای به حال اونایی که هنوز نفهمیدند.
جمهوری اسلامی رژیمی توتالیتر و مستبد است. هیج باور، عقیده و نظری جز آنچه باورش است قبول نداشته و اجازه حیات به آنها نمی دهد. این رژیم اگر توان و امکان دولت فاشیستی هیتلر را داشت، بیش از آنها دست به جنایت و کشتار می زد. آنها چند دهه بعد از هلوکاست و کوره های آدم سوزی هیتلر، صحبت از نابودی اسرائیل می کنند. آیا شکی وجود دارد که اکر توان این عمل را می داشتند، لحظه ای درنگ نمی کردند؟ آیا آنها همه امکان کشور را برای آماده سازی و عملی کردن این ایده فاشیستی، با صرف هزینه های میلیاردی، سازماندهی ارتش های نیابتی در منطقه بکار نمی گیرند؟ جمهوری اسلامی نه تنها برای ایران و ساکنین آن خطرناک و مرگ آفرین است، بلکه برای منطقه و همه دنیا خطرناک است. آیا زمان آن نرسیده تا همه نیروهای برای مقابله با فاشسیت حاکم بر کشورمان ایران و از نوع مذهبی اش، متحد شویم؟ آیا بدون تشکیل جبهه ضد فاشیستی ( فاشیست آلمان هیتلری) چه در عرصه بین المللی و چه در عرصه داخلی، امکان غلبه بر آن نیروی جهنمی وجود داشت؟ نه و نه وصد بار هم باید تاکید شود؛ نه نداشت! آیا می توان بدون اتحاد و هماهنگی بین نیروهای سیاسی کشور، بر اهریمن جمهوری اسلامی غلبه کرد؟ نه و نه و صد بار هم باید تاکید شود؛ نه! شوربختانه ما نه تنها شاهد توافق و هماهنگی ای ملی برای مقابله با این رژیم نیستیم؛ بلکه برعکس آن شاهد تفرقه؛ حتی مقابله با هم؛ و مخالفت به هم نحله های سیاسی کشور هستیم. و حتی در درون هر یک از این نحله ها هم چنین است. (به استثنای نیروهای اتنیکی کشور که توانستند دست به همکاری و هم آوایی بین خودبرسند). مردم امروز همه هم آوایی ها و اتحاد بین خودشان نشان داده اند.
با همه شدت خشمی که به خاطر کشته شدن ژینا دختر کرد ایرانی در دل همه شعله ور شده است، نیروهای سیاسی هنوز نتوانستند به اتحادی فراگیر و ملی علیه جمهوری اسلامی، این نظام جنایتکار برسیم. چرا؟ چرا نمی توان در یک بیانیه مشترک به مخالفت با این جنایات پرداخته و دست به یک بسیج همگانی برای رُفتن و جارو کردن جمهوری اسلامی از صفحه تاریخ کشور زد. تا کی باید به این تفرقه و اختلاف، تفرقه ای که تنها به نفع جمهوری اسلامی است، ادامه داده شود.
بدون چنین اتحادی غلبه بر این جنایت کاران ممکن نیست.افکار عمومی باید آنچنان فشاری بر نیروهای مخالف چنین اتحادی بیاورد تا با طرد و منزوی کردن آنها به این نیاز تاریخی دست پیدا کرد.
محکوم کردن این جنایات کافی نیست. باید سر این اختاپوس را از تن جدا کرد. این رژیم را باید کنار گذاشت. و این درد مشترک جدا جدا درمان نمی شود.
همنوایی بین نیروهای سیاسی در چند روز گذشته خوب بوده و باید مورد استقبال قرار گیرد. اما هنوز برای پیروزی کافی نیست. این هم نوایی باید به همکاری بلند مدت تبدیل شود. مردم به ستادی برای هدایت مبازرات خود شان نیاز دارند. ستادی از مبارزان داخل و خارج کشور. هیج مبارزه ای بدون هدایت و رهبری به پیروزی نمی رسد.
باید به صدای بلند گفته شود، هر نیرویی که سدی برای این اتحاد ملی، اتحادی برای گذار از نظام؛ برگذاری انتخابات آزاد بعد از آن؛ تشکیل مجلس موسسان؛ تدوین قانون اساسی و در نهایت به رفراندم گذاشتن آن، پاسخگو می باشد. پاسخگویی به تاریخ و مردمی که هر رزو هزینه داده و جوانانش به خون کشیده می شوند. پاسخگو به خون هایی که ریخته می شود.
منوچهر مقصودنیا
28. شهریور 1401
افزودن دیدگاه جدید