رفتن به محتوای اصلی

سیستان و بلوچستان، شانه به شانه‌ی کردستان و جنبش ملی دمکراتیک سراسری ایرا ن

سیستان و بلوچستان، شانه به شانه‌ی کردستان و جنبش ملی دمکراتیک سراسری ایرا ن

 هم میهنان!

جنبش ملی دمکراتیک ملت ایران، با لشکر رزمنده و یکپارچه اش ، همراه با همه اقوام و ملیتهای رنگارنگش ، با همه تفاوتهای زبانی  و فرهنگی اش، شا نه به شا نه، همدل و همزبان ،می رود  تاهمه قله های پیروزی جنبش سیاسی میهن و مردم را یک به یک و سنگر به سنگر، فتح نماید.

رژیم ملّایان حاکم بر ایرا ن، پس از تجاوزا ت گوناگون حقوقی، اجتماعی و کشتارهای دد منشانه مافوق تاریخی خود، با قتل ها ی دردناکی: چون "، دختر آبی،  پویانها ونویدها و سدها جان فدایان دیگر"، سپس با قتل ناجوانمردانه و جانخرا ش  دختر جوان کرد  "مهسای ژینا و سپس حدیث نجفی  آنچنان تلخ و دردناک انجام دا ده است که دیگرزمانی برای ماندگاری اش نمانده است،:

سیل خروشان این جنبش ملی بزرگ، همه خس و خاشاک تبلیغاتی رژیم دد منشانه و تفرقه افکن ی ها ی چندین ساله اش را که بزرگترین آن، "خنجر تجزیه کشور بود" با خود به زباله دان ملّایان ریخت و برعکس آنهمه تبلیغات سالهای متمادی اش،  "همه اقوام و ملیتهای ایران " را نه تنها در ایران، که در ببیش از ۲۰۰ کشور جهان، همدلتر و یکپارچه تر نمود. آنچنان که دیدیم  پس از کشتار بیش از یکصد تن از مردم بلوچ و زخمی کردن بیش از ۲۵۰ تن از مرد م معترض زاهدان، آنهم در  مسجد و خیابان،  بد ون سلّح در تظاهراتی اعتراض آمیز، صدای جنبش آنان را جهانی تر نمود.

 اینکه مردم سیستان و بلوچستان ، در یک روز، تقریبا برابر با شمار کشتگان سایر شهرها کشته می دهند و زخمی بجای می گذارند، خود حکایت از ستم و مظالم مضاعفی دارد که حاکمیت های  کشور، بویژه از زمان ملّایان، بر آنها روا داشته اند.

روشن است که سیل خروشا ن آنچنان ستم هایی در درازای تاریخ،  بویژه در این دویست سال دوره مدنیت جهانی، آنها را وادارنمو د که دراین خیزش و جنبش ملا ی بزرگ سراسری در کشور، آتشین تر  از دیگران، بر خیزند تا برای یکبار هم شده حاکمان و جهانیان ، فریاد خروشان شان را بشنوند.

مردم بلوچستان ایران، زن و مرد، پیر و جوان، خودرا فرزندان رادمان ماهُک می دانند که کشور را از دست خلفای بیگانه حجازی باز می ستا نند و هم از تبار "حمّل جیند "، که مرزهایش را در  چابهار در جنگ برعلیه پرتغالی ها حفاظت می کند.

 مردم سرزمینی از کشور که مهد تمدن هشت هزار ساله همچون شهرِ سوخته میباشد.

مردمی که در زمان نادرشاه بزرگ نیز، جزو سرلشکران نادری بوده اند و کشور را از چنگال  عثمانی و روسها و فتنه گریهای هندیان نجات میبخشند.

فرزندان این مرز و بوم، در رزم بر علیه استبداد دینی ملّایان حاکم، از همان آغازحکومت ننگین  ملّایان، به "نسبت شمار روشنفکر ی" از سایر استانهای مرکزی،  بیشترین تلفات سیاسی را داشته اند.

بطوریکه می دانید، بلوچها فقط در دوره پنچ ساله پایانی سیستم شاهنشاهی ایران، حدود دویست نیروی تحصیلکرد ه دانشگاهی داشتند که بیش از یکسد تن از این نیرو خود را مانند امروز،جان  فدای راه آزادی و دمکراسی کشور قرار داده زیر تیغ و آتش سوزان ستمگری ملایان جان فدا شدند.  ۲

این مردم اگر در گذشته، زیر ستم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و آبادانی  قرار داشتند، در حکومت  ملّایان، ستم مذهبی و تبعیض های فرهنگی و زبانی بیشتری برروی آنها تلنبار گشت.

اگر دیروز، بار شتران تجاری آنان را ژاندارمری بنام قاچاق، محاصره می کرد و جوانان کشته شدهایشان را  به، بجای بار تجارتشان، با چشمی گریان  به کپرهای خود میرساندند، امروز وسیله نقلیه غراضه شان، که به هزار بدبختی با فروش جواهرات مادر و گوسفندان پدر، تهیه می شود تا با سوخت بری در مرزهای پاکستان، جبران بیکاری کرده باشند، به دست سپاهیان و گزمگان رژیم ملّایان کشته شده ، وسیله نقلیه شان به آتش کشیده می شود وکودکا ن شان در آبهای هۆٹکی  یازده ماه  در دشتاری غر ق میگردند، و یا در آوارگی سیل های ناگهانی بی خانمان و سرگردان جان می دهند.

باری ، اینگونه ستمگریها، بی روزگاریها و سرنوشتهای دردناکی است که  می بینیم آنها خروشان تر ازخرو ش مردم سایر شهرهای مرکزی ایران به خیابانها کشانده شده، خودرا دسته جمعی، دم تیغ و  تیرهای آتشینِ گزمگان ملاّیان ستمگر و ارتجاعی می اندازند.

اینک، آنها به امید بر قراری یک حاکمیت دمکراتیک عدم تمرکز یا فدرالیستی، تلّاش می کنند تا شاید در ادراه امور داخلی خویش و با کمک مرکزیتی پرتوان و دمکراتیک ، به جبران آنهمه عقب  ماندگیها بپردازند، تا بار دیگر:

 دختران شان در چابهار و یا هر شهر دیگری، مورد تجاوز سرهنگان ملایان قرار نگیرند وکودکان و نوباوگان شان در ابهای هۆٹکی یازده ماه، برای نوشیدن آبی گردآلوده، غرق نگشته، فرزندان  جوان دانشگاهی شان را به جرم بلوچ بودن اعدام ننمایند.

آنها امروز، دست در دست حزب دمکرات کردستان ایران ،شانه به شانه الیت مردم ترکمن صحرا و  همدل با روشنفکران مردم خوزستان، و حزب عدالت جوی چپ ایران و سوسیال دمکراتهای کشورو سایر جمهوریخواهان عدالتخواه ، به این مبارزه پیوسته، همچنانکه در روز جمعه، نشان دادند تا پای مرگ ، شانه به شانه،  سنگر به سنگر و همدلانه ، با همه مردم ستمدیده  اما قهرمان کشور، در  پیشبرد شعا ر:

"زن زندگی آزادی، جانانه ایستاه اند. " یادآور می شویم که:

با توجه به  اعدام نیروهای سیاسی محدود  جامعه بلوچستان در سال ۶۰  وسپس واگذاری نقش وآن جایگاه، به مولوی ها با فرهنگی عقب مانده، همچنین نبودن احزاب و سازمانهای سیاسی و ذهنیت سیاسی  توده ای، امروز بویژه در شرایط هم اکنونی جنبش، این رسالت بزرگ ، دراین شرایط ویژ و حساس:

  "به دست پر توان و خر دِ روشنی بخشِ دانشجویان زاهدان، معلمین و دانش آموزان دبیرستانی است که جای آن نیروها و و احزاب را پر کنند و شانه به شانه جنبش دانشجویی احیا شده هم اکنونی در سراسر کشور،  همرا شده به حمایت و رهبری سیاسی جنبش در استان بپردازند.

 البته، باید گفت که خوشبختانه  ا لیت جامعه، احزاب و سازمانهای سیاسی مردم بلوچستان ایران در خارج از کشور، بویژ از میان آنان، حزب مردم بلوچستان و جبهه متحد بلوچستان ایران،  با تجربه ای بزرگ، به شعار:"اتحاد، مبارزه، پیروزی"،  دست یافته، باوردارند و  سروده ا ی  بلوچی نیز می گوید:

 تپاکی کۆمئے گلبانگێن تئواراِنت     تِپاکی جُهد و سئوبا گۆن ائواراِنت.

آنها همچنین به این مسئله سخت  توجه دارند و با کار سیاسی و رهنمود دهندگی پرداخته، در  کنار مردم خود ایستاده اند و به حکومتِ ملاّیان اجازه نمی دهند تا همچون گذشته، به مسائلی چون:

 زابلی بلوچ یا شیعه  و سُنّی و.و، دامن زده.  آتش تفرفقه را شعله ور کند.

 با آرزوی پیروزی بر استبداد دینی و برچیدن همه ارگانهای  سیستم حاکمیت ملّایان ستمگر .

 ازیز دادیار

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید