این نوشته انتشار عمومی می یابد، مخاطب آن اما تهیه کنندگان بیانیه 16 امضایی اصلاح طلباناند.
اصلاح طلبان!
دیر جنبیدهاید و زمانی به سخن درآمدهاید که می دانید خیز مردمی رو به فروکش دارد و فعلاً هم با یورش سنگین سرکوبگران حاکم و به بهای خون و زندان و شکنجه مهار شده است! اکثر شما طی روزهای داغ مبارزاتی گذشته سکوت پیشه کردید و منتظر نتیجه نشستید. برخی از شما حتی نیت درونی را بیرون دادید و با ابراز نگرانی از خروش جوانان کشور، حکم بر محکومیت "اغتشاشات" دادید! اکنون اما و سر انجام، با این بیانیه صادره، نوع نگاه اصلاح طلبان جمهوری اسلامی پیرامون خیزش اخیر مردم در بیش از هشتاد شهر کشور را رو آورده و به نمایش گذاشتهاید. ممنون از این بابت!
آیا واقعاًعجیب نیست که در بیانیهتان به عصیان درآمدن مردم را نتیجه عدم توجه جناح مقابل به هشدارهای خود دانستهاید؟! و تاسف بارتر اینکه حتی در این بیانیه، به جای نقد مواضع و سیاستهای راهبردی خود وانتقاد از تسلیم طلبیها و کرنشها طی این سال ها در قبال هسته اصلی قدرت به رهبری ولی فقیه و در نتیجه روی برگرداندن مردمانی بسیار از مواضع و رفتارهایی که داشتهاید، باز هم بر حقانیت رفتاری خود پای فشردهاید؟! شما این حقانیت ناموجود را به رخ چه طرفی می کشید: مردم یا جماعت ذوب در ولایت؟! انگارهنوز هم اراده نکردهاید برای ایستادگی خود در برابر عامل اصلی همه وخامتهای منجر به بحران در جامعه که نیست مگر ولایت فقیه؟
در بیانیه تان بر بی چشم اندازی چرخه خشونت اشاره می دارید که درست است ولی دریغ از یک کلمه محکوم کردن صریح و مشخص سرکوبگران خشن حاکم مجهز به باتوم، گلوله و زندان و شکنجه! دعوت به رواداری در این زمینه را چرا فقط شامل مردمی کردهاید که شکایت دارند از نبود آزادی و حداقلهای معیشتی، و کاملاً هم به حق خشمگین هستند نسبت به زورگوییها و اعمال انواع تبعیضات؟ آیا اعمال "خشونت....در چارچوب قانون" را "مجاز" اعلام داشتن، خودنوعی از همراهی با سرکوبگران را معنی نمی دهد؟!
در بیانیه خود بر "ناکارآمدی و نظارتناپذیری و فساد" حکومتگران انگشت گذاشته و از "احساس یاس و تحقیر" در جامعه نوشتهاید. این هم است که با اعلام بجای "از حق اعتراض شهروندان و هرگروهی از مردم دفاع میکنیم" خواستار آزادی "افراد بازداشتی" شدهاید. دستتان درد نکند، گرچه این اصلاً قابل صرفنظر کردن نیست که همین خواست درست را نیز متاسفانه مشروط به "مسالمت" جویی تظاهرات کنندگان در جریان اعتراضات کردهاید! اما من بنا را بر حسن تفاهم می گذارم و این موضعگیری را در وجه مثبت آن می خوانم!
با اینهمه اما باید گفت که بیانیهتان در کل، دغدغه و نگرانی شما نسبت به سرنوشت و بقای نظام را پیام می دهد تا دردهای انباشت شده در جامعه را. مطالبه اصلی شما در این بیانیه، بیشتر شائبه مطالبه رفع"انحصارگری" برای حضور شما در گوشهای از قدرت را می رساند چرا که در آن، اصل مشکل جامعه، "ضعف انسجام سیاسی" در نظام معرفی شده است!
اصلاح طلبان!
انتظار از شما اصلاً این نیست که نگران "اسلام، ایران و انقلاب" خود نباشید و یا از جمهوری اسلامیتان دل بکنید! اینست که بر الزامات اصلاح طلبی خود در همین جمهوری اسلامی پایبند بمانید! اینست که وقتی هم خود را متاسفانه با "اعتدال" تنظیم می کنید، دستکم اعتدال را دراین تعریف نکنید که رئیس جمهور برگزیده شما تعهدات خود در قبال قانون اساسی را بتواند بی هیچ هزینهای نقض کند و شماها کمترین خم به ابرو نیاورید و کوچکترین عکس العمل از خود نشان ندهید! شما در این سال های "اعتدال" فقط سکوت را بر گزیدهاید زیرا خواستهاید که فقط باقی بمانید! شما از ولایت فقیه و ولی فقیه حتی یکبار هم اسم نمی آورید و به آدرس کلی "نظام" بسنده می کنید امادریغ از حتی یک انتقاد و اعتراض جدی و قانونی به همین "نظام". مطمئن باشید که باچنین رفتار تسلیم طلبانهای بقای سیاسی موثری نخواهید یافت! وقتی جامعه نداند که انتقادهای مشخص شما نسبت به هسته اصلی قدرت چیست و مطالبهتان کدام، ناگزیر هستید از هویت باختن و مستحیل شدن در دیگری.مگر این اتفاقی است که در جامعه، اصلاح طلب و اعتدالی دیگر یک چیز فهم می شود؟! و این واقعیت گزنده به تقصیر کی؟ جز به گناه خودتان که مدتی است فقط زیر پرچم اعتدال عمل می کنید؟!
با اینکه می شنوید مردم در خیابان فریاد می زنند:" اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا"، اما باز بر این گمان هستید که گویا با صدور چنین بیانیههای دچار تاخیر، کلی و پر از تناقض می توان برای خود ترمیم اعتماد کرد؟! آیا هنوز هم در نیافتهاید که برای جدی گرفته شدن خود می باید رفتار راهبردی دیگری در پیش گیرید تا خود را در یک مطالبه گری سیاسی معنیدار به افکار عمومی معرفی کنید؟
شما اگر بخواهید همچنان اصلاح طلب باقی بمانید ملزم به ایستادگی بر الزامات آن هستید.اصلاح طلبی در پایین ترین سطح خود یعنی پافشاری بر اجرای هر آنچه که در قوانین موجود، توسط مستبدان حاکم مهجور و مسدود مانده است. شما درست از چنین نقطه عزیمتی موظفید که نسبت خود با ولی فقیه و ذوب شدگان در ولایت او را تعیین کنید. آخر تا کی سر دزدیدن و سکوت منفعلانه کردن و دنباله روی از "اعتدال"؟
این وظیفه شماست که به طور واضح از آقای روحانی موتلف خود بخواهید تا بر آن حداقل اختیاراتی بایستد که همین قانون اساسی به او داده است.این وظیفه شماست که به جای کلی گوییهایی فاقد ارزش و یا صدور بیانیههای دو پهلو، بگونه صریح ازرئیس جمهورتان مطالبات مشخص داشته باشید. صریحاً از او بخواهید تا موضع خود در قبال این درخواستهای اصلاح طلبانه را به صراحت روشن کند:
- چرابر این خواست بدیهی مصرح در قانون اساسی حکومت نمی ایستد که بنا به آن هر دریافتی مالی می باید مشروط به حسابرسی باشد و مشمول هیچ استثنایی نشود؟ مگر این قانون، مسئولیت بودجه بندی دخل و خرج کشور رابر عهده قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهور ندانسته است؟ چرا نهادهای مرتبط با ولایت گزارش نمی دهند؟
- مطابق قانون اساسی، این منحصراً قوه مجریه است که مدیریت سیاست خارجی کشور را بر عهده دارد. قانون، در برابر بد و خوب سیاست خارجی فقط رئیس جمهور راپاسخگومی داند. چرا ازآقای روحانی نمی پرسید که به جای آنکه مطیعانه بازوی نرم افزارانه سیاستی شود دیکته شده بر او از جای دیگر حاضر نیست تا بر اختیارات انحصاری دولت در همین حوزه بایستد؟
- اگر "صدا و سیما" ستون فقرات آزادی مطبوعات است که مردم ایران 110 سال پیش با انقلاب مشروطه خود آن را "رکن چهارم" اعلام کردند، و اگر در قانون اساسی مورد باور و التزام شما مواردی در رعایت آزادی به بیان در آمده است، چرا قوای مجریه و مقننه نباید حق کمترین نظارت بر امور این نهاد تحت امر ولایت را داشته باشند؟ کجاست چنین درخواستی توسط شما از رئیس جمهور؟
- در کجای قانون اساسی شما گفته شده است که سپاه سیاست تعیین فرماید و خود نیز راساً آن را به اجرا بگذارد؟ با راه انداختن امپراتوری مالی در کشور، بدل به "دولت با تفنگ" شود و هدایت اسکلههای مبادی ورود کالا به کشور را از ستادهای پادگانی پیش ببرد؟! چرا ازرئیس جمهور نمی خواهید تا از فرمانده کل سپاه پاسداران - جناب ولی فقیه - برگشت سپاه به پادگانها را بخواهد و نیز خواستار واگذاری مدیریت شرکتهای اقتصادی تابعه آن به دولت شود؟
- قانون اساسی شما نظارت بر "حسن اجرای مفاد قانون اساسی" را بر عهده رئیس جمهور گذاشته است و این در حالی است که "رهبر" خامنهای عملاً همه اختیارات رئیس جمهور در این زمینه را مصادره کرده و در چنگ خودگرفته است! چرا از رئیس جمهور نمی خواهید که حالا نظارت بر "حسن اجرا"ی قوانین پیشکششان، لااقل فقط بگوید که به کدام دلیل در جهت اجرای آنها نمی کوشد؟
اصلاح طلبان!
آیا این مواردی که مطرح شد خارج از حد و ظرفیت رویکرد اصلاح طلبی است؟ مگر کسی از شما انتظار اقداماتی را هم دارد که فقط و فقط در چارچوب مشی و راهبرد تحول خواهی معنی می یابند و می گنجند؟ توصیه به شما فقط اینست که به آن چیزی عمل کنید که از بیست سال پیش در بارهاش گفته و نوشتهاید، اما جز موارد معدود هیچگاه آن ها را بدل به اقدام نکردهاید و آخرش هم به "اجبار"در ایستگاه اعتدال رحل اقامت افکندهاید!
شما که متاسفانه در وجه غالب خود نخواستید و نتوانستید از این خیز مردمی و به عنوان "فشار از پائین" در گرماگرم آن پشتیبانی کنید، حالا اگر بخواهید نه درکنار هسته اصلی قدرت حاکم بلکه با مردم بمانید، می باید خود را فقط و فقط در سطح اقدامات جدی بر بکشید. در سطح یک بیانیه متناقض درجا نزنید! به پشتیبانی شفاف از مردم در سمت آزادی وداد و دمکراسی برخیزید!
بهزاد کریمی
نوزدهم دی ماه 1396
افزودن دیدگاه جدید