رفتن به محتوای اصلی

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟بخش بیست و هفتم

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟بخش بیست و هفتم
تحلیل انتقادی برنامه های دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی"

تیجه: تأمین حق کار
در حالی که بیکاری، حتی در کشورهایی مانند استرالیا با نرخ رسمی بیکاری نسبتا پایین، همچنان یک مشکل دائمی است، "تضمین اشتغال" پاسخ تحسین برانگیز مستقیمی به این مشکل است؛ به این معنا که به عوض تشویق اشتغالزائی غیرمستقیم، مثلاً از طریق تقویت مهارتها، سرمایه‌گذاری عمومی یا "مشوقهای رفتاری"، با ساده ترین ابزارها با مشکل بیکاری روبرو می شود: تأمین دائمی شغل برای همۀ کسانی که می توانند کار کنند. طبعاً این یک "معارضۀ" اساسی با رویه های اقتصادی کنونی و تمام برنامه های تأمین شغل در گذشته است: تلاشی برای ایجاد و حفظ یک "ارتش" متحرک از کارگران "در غیر این صورت بیکار"، و ارائه خدمات اجتماعی سودمند تقریباً نامحدود. اینها اهداف بزرگی هستند. نوشتۀ حاضر نشان داده است که بعید است "تضمین اشتغال" همزمان به این اهداف دست یابد. در این فصل، پیش از پیشنهاد بدیلی قابل اجرا برای "تضمین اشتغال"، مرور مختصری روی یافته های فصول قبلی صورت می گیرد، و در پایان استنتاجاتی ارائه می شوند.

فصل 1 این نوشته نشان داد که "تضمین اشتغال" به خانواده بزرگی از برنامه های پیشنهادی یا به اجرا گذاشته شده ای تعلق دارد که برای تحقق "حق کار" به واقعیت عملی طراحی شده اند. این برنامه ها در زمانی پدیدار شدند که تأمین اشتغال کامل از دستور کار بیشتر دولتهای غربی خارج شده بود، و می کوشیدند به بیکاری همچون یک مشکل اقتصاد کلان برخورد کنند، و نه ناشی از مهارت ناکافی، بازار کار نامنعطف یا کمبودهای شخصی بیکاران. 

در فصل دوم چهار برنامه تضمین اشتغال تاریخی یا معاصر به تفصیل نسبی بررسی شدند. این برنامه ها بسیاری از کارگران ذینفع را، بدون تأثیر منفی بر اشتغال در بخش خصوصی، به کار گرفتند و به انجام برخی از کارهای با سودمندی بسیار نیز توفیق یافتند. با این حال، شاخصهای این برنامه ها، برنامه ریزی ضعیف پروژه های کاری، توسعۀ اندک مهارتها و اغلب عدم تطابق مهارتها با وظایف شغلی کارگران بوده اند. 

"تضمین اشتغال" از دو جهت با برنامه های تضمین اشتغال تاریخی متفاوت است: اولاً فقط تعداد متقاضیان کار ابعاد آن را محدود می کند و ثانیاً نقطه عزیمت آن این است که ابزار مهمی برای ثبات قیمتهاست. طرفداران "تضمین اشتغال" با الهام از مکتب اقتصادی پرمناقشۀ تئوری پولی مدرن، بر این نظر اند که میزان هزینه های "تضمین اشتغال" واجد اهمیت نیست و بنیان آن، یعنی دستمزدی که کمتر از تمام دستمزدهای بازار است، لنگری برای دستمزدها و قیمتهاست. این گزاره ها در فصل 3 بررسی شدند. نتیجۀ بررسی این بود که نگرانیهای مربوط به هزینه را نمی‌توان با اتکا به تئوری پولی مدرن پاسخ داد و ناروشنیهای بسیاری پیرامون تأثیر "تضمین اشتغال" بر بازار کار گستردهتر وجود دارند. به نظر می رسد که مدافعان "تضمین اشتغال" نمی توانند به نظری قطعی در این باره برسند که آیا "تضمین اشتغال" دستمزدهای بازار را از طریق عرضه کار به کارگران آمادۀ کار تحت فشار می گذارد یا به کارگران بخش ثابت قدرت می دهد تا به دلیل وجود مشاغل بیشتر، شرایط نامطلوب [ارائه شده توسط کارفرمایان] را نپذیرند. اگر دستمزد "تضمین اشتغال" ثابت بماند، بعید است که موجب تسریع مارپیچ "دستمزد – قیمت" گردد، اما فصل 3 استدلال می‌کند که چنین کیفیتی به آنجا منجر می شود که دستمزد "تضمین اشتغال" یا به زیر حداقل دستمزد در سطح فقر نزول کند یا به عاملی برای فشار سیاسی جهت افزایش منظم آن تبدیل شود، که در این صورت دیگر نمی تواند به عنوان لنگر دستمزدها عمل کند. امکان تداوم و پایداری "تضمین اشتغال" در چارچوب اقتصاد کلان همانا بزرگترین ناروشنی در آن است، زیرا از این منظر با بیشترین حدس و گمان همراه است.

در فصل 4 موانع اداری، عملی و سیاسی پیش روی "تضمین اشتغال" بررسی شدند. مشاغل این برنامه باید مشاغلی باشند در سطح پایه، به نفع جامعه، متمایز از مشاغل بقیه بخشهای دولتی، و در صورت لزوم به سرعت قابل توقف. این معیارها همگی با هم قابل دستیابی نیستند. نوشته، این آمیزه را "چهارضلعی ناممکن" نامیده است. ناهمخوانیها بسیار اند. مشاغل با مزایای اجتماعی ممکن است نیاز به مهارتهای تخصصی داشته یا باید دائمی باشند، یعنی به نیازهای دائمی پاسخ دهند. بنابراین نمی توانند (یا نباید) توسط کارگران غیرماهر، با دستمزد پایه، به صورت موقت و ضدچرخه ای (برای جبران نوسانات بیکاری در بخش خصوصی) پیش برده شوند. مشاغلی که کمابیش شبیه مشاغل موجود در بخش دولتی باشند، نیروی کار عمومی موجود را تضعیف می کنند. این الزام که زمان و مهارت نقش بسیار کمی در پروژه‌های "تضمین مشاغل" داشته باشند، این که بتوان آنها را به سرعت و با عرضۀ نیروی کار پرنوسان شروع و متوقف کرد، مانع از انجام هر کاری است که نیاز به برنامه ریزی، تداوم یا تتمیم دارد. از این رو به احتمال زیاد مشاغل "تضمین اشتغال" دارای موقعیتهای کمکی کم ارزش با پرسنلی بیش از حد امکانات و فضاهای عمومی است که می تواند به بیکاری پنهان یا کمکاری نیز تعبیر می شود. علاوه بر این، برنامه های "تضمین اشتغال" قطعاً دستخوش مخالفت گروه‌های ذینفع مختلفی قرار خواهد گرفت، و هر نقص و ایرادی در طراحی یا اجرای آنها، تبدیل به تهدیدی برای پایداری سیاسی آنها خواهد شد. البته مخالفت سیاسی به خودی خود دلیلی برای عدم اجرای یک سیاست نیست، اما با توجه به ارزش اجتماعی محتملاً محدود مشاغلی که "تضمین اشتغال" عرضه می کند، بعید است که به اندازه از حمایت عمومی گسترده لازم برای مقابله با خصومت ریشه دار دنیای کسب و کار، اتحادیه های بخش دولتی و گروه های ایدئولوژیک – سیاسی، مانند احزاب سیاسی و محافل لابیگری برخوردار شود.

با توجه به این نکات، دشوار بتوان به این نتیجه رسید که "تضمین اشتغال" یک برنامۀ اصلاحاتی "آینده دار" است. این برنامه، برای این که از نظر اقتصادی پایدار باشد، ناگزیر کارگرانی را "باری به هر جهت" با حداقل دستمزد به مشاغلی می گمارد تا این تصور را که آنها بیکار نیستند، بیافریند؛ شیوه ای که در اساس نوعی حمایت درآمدی از بیکاران است. طبق تعاریفی که حامیان "تضمین اشتغال" به دست می دهند، این روشی است تا "گیرندگان مساعدۀ اجتماعی را مجبور به کار می‌کند" تا از یک درآمد جنبی برخوردار شوند (ورای)، یا روشی برای ایجاد "طبقه جدیدی از کارگران  با حداقل دستمزد، برای [تهدید] جایگزینی کارمندان دولتی با حقوق بالاتر (موسلر)، یا روشی که احتمالاً به شدت در معرض انگ زدن و انگشت نشان شدن است (میتچل). و روشن است که اگر نحوۀ انجام مشاغلی که به کارگران سپرده می شوند، مشخصاً به میل خود آنان باشد، به روحیۀ مثبت آنان کمکی نخواهد کرد.

* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:

  1. "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
  2. دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
  3. "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
  4. کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیت‌ها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیت‌های جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید