به شرکت کنندگان گرامی این گردهمایی درود میفرستم و درخواست ارسال پیام از اینجانب برای نشست را سپاس میگویم. اما پیش از همه باید ایستادگیهای آقای موسوی و خانم زهرا رهنورد در بند ولایت استبدادی را بستایم و بر ضرورت مبارزه جهت رهایی هر گرفتار آمده به «حصر» و هر محبوس سیاسی در جمهوری اسلامی پای بفشارم. اجازه میخواهم در این دقایق چند، هم درنگی بر جانمایه و جهتگیری پیام آخر آقای موسوی داشته باشم و هم گذرا به ارزیابی از این نشست بپردازم.
* * *
ارزش پیام این محصور سرشناس حصر ولایت، به این نیست که سخن بدیعی در سپهر سیاسی به میان کشیده و یا برای عبور از وضعیت موجود، نقشهراه کاملاً روشنی ارایه داده است. هم رد کردنهای قانون اساسی مبتنی بر حاکمیت دین به بهای بس سهمگین، عمری به درازای جمهوری اسلامی دارد و هم اینکه پیشنهادهایی مانند برگزاری انتخابات آزاد، تشکیل مجلس موسسان و انجام رفراندوم برای رفع این شر هنوز پابرجا، کم هم نبودهاند.
اهمیت وداع آقای موسوی با قانون اساسی جمهوری اسلامی بیشتر به آنست که حقیقت ملی چنین محرز، اکنون از زبان شخصی شنیده میشود که 8 سال نخست وزیری همین نظام را بر عهده داشت. کسی که در فرارویی بعدیاش به سطح انتقاد از عملکردهای ولی فقیه ثانی، پشتوانهی نقد خود از اوضاع را شوربختانه بازگشت به «عصر طلایی امام» یعنی دههی سیاه شصت قرار میداد و نیز تا چندی پیش برونرفت از فاجعهی موجود را در «اجرای بدون تنازل» این سند تبعیض بنیاد میجست.
پیام ایشان از این منظر اهمیت دارد که تولد در طرازی دیگر است و با این ارزیابی در خود که: «ایرانیان، نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند». پیامی که، «نجات ایران» را در رهایی از «ساختار تناقض آلود و غیر قابل دوام نظام اساسی کشور» میجوید و از مخاطبین خاص خود دعوت به اجتناب ناپذیر دانستن «فروریزی» نظام حاکم دارد و به تصریح این میگوید که: «نگاه ملت متوجه و علاقمند به نظمی جدید» است و تولید «اقتدار مردم»، به تداوم مبارزه با «قدرت خودکامه» میسر میشود.
اهمیت این پیام به جهتگیری کلان آنست و نه مشی سیاسی ترسیمیاش که نیازمند شفافیتهاست و پالایش از تناقض را لازم دارد. اهمیتش در آنست که «اصلاح طلبان» دل بستهی تحولات ساختاری در این نظام را، به تجدید نظر در نگاه فرامیخواند و به عبور از نظام وامیدارد. این دعوت که میتواند منجر به تحرک گفتمانی و رفتار سیاسی در نیرویی از دین باوران فراروییده به سکولاریسم شود، برای دمکراسی در ایران مهم است و از همین زاویه، به آقای موسوی دست مریزاد باید گفت.
* * *
در رابطه با خود نشست اما، به باور من این پیام فقط عاملی برانگیزاننده است و نه دلیل برپایی آن. ضرورت و علت وجودی تجمیع شما دوستان، به گزینشی درونزا در خودتان برای «نجات ایران» برمیگردد و بخشی از گردهماییهای متنوعی است که در پرتو جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» از سوی جریانات منتقد و مخالف جمهوری اسلامی و حول آرای سیاسی هر کدام آنان برگزار میشود.
در این میان جا دارد بر جایگاه و مفاد منشور ۲۰ تشکل درونمرزی و نیز منشور موسوم به « همگامی» جمهوریخواهان تاکید ویژه صورت بگیرد. با این هشدار که هر دو آنها، هم نیازمند همپیوندی با همگنان خود - اولی با دیگر تشکل های مدنی و صنفی و دومی با بقیه جمهوریخواهان دمکرات - هستند و هم روآوردن به تعامل با دمکراتهایی که در تفاوتهای سیاسی معین با یکدیگرند.
نشست حاضر که در ثقل دین باور سکولار شاخص است، بیان از جریانی رو به تشکل دارد که عناصر متشکلهاش، نوع نظم مبتنی بر حاکمیت دین را آزموده، به مرزبندی با نظام جمهوری اسلامی رسیده و هر روز هم بیشتر به ضرورت جدایی دین از حکومت متقاعد میشود. جریانی که، جامعه نیاز به آگاهی از سمتگیریهای سیاسی و برنامهای خاص آن در قالب آدرسی مشخص دارد.
نکتهی گرهی در زمینهی «نجات ایران» هم در فشردهترین بیان، نیست مگر محتوی همین گزارهی مهندس موسوی که: «ایرانیان، نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند». تحولی که در گذار از جمهوری اسلامی به موقعیت سکولار دمکراسی ممکن میشود و در جمهوریت به شکل جمهوری سکولار دمکرات اصالت مییابد. امر گذار، همانا و تنها در اتکاء بر اجماع وسیعترین نیرو برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی نظام جایگزین با چشم انداز انتخابات آزاد است که محقق خواهد شد.
تحرک و برآمد شما در حرکتی رو به جلو، اعم از اینکه بخواهد جنبهی سازمانی بیابد و یا شکل بلوک به خود گیرد، از نقطه نظر مصالح سکولار دمکراسی یک ضرورت برای کشور به شمار میرود و هم از اینرو، چپ دمکرات میتواند آن را در خدمت سکولاریسم، دمکراتیسم و توانمندی مبارزه برای عدالت اجتماعی بداند و به استقبالاش برآید. برای شما دوستان، موفقیت این نشست را در سمت آزادیخواهی، دمکراسیجویی، تبعیضستیزی، عدالتطلبی و سکولاریسم پایدار آرزو دارم.
با احترام، بهزاد کریمی ۷ آوریل ۲۰۲۳
افزودن دیدگاه جدید