حدود ده سال پیش زمانی که هیات نمایندگی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) (افتخار حضور در آن را داشتم) در پاریس به هیات نمایندگی سازمان اتحاد فداییان خلق ایران پیشنهاد آغاز مذاکرات برای روند وحدت را داد، انجام و چگونگی وحدت هنوز در حاله ایی از ابهام و همراه با هزاران سوال بود. در آن زمان استدلال اصلی این بود که آنچه که از هر دو سازمان در درون و بیرون طرح میشود، نشان از همپوشانی و همراهی در تمامی عرصه های سیاسی، برنامه ایی و تشکیلاتی است، که اینها همراه با اختلافات در هر دو سازمان است. میتوانیم با پذیریش دمکراسی درون حزبی که در هر دو سازمان به رسمیت شناخته شده است، با اتکا به نکات مشترک در نظر، برنامه و سیاست در یک تشکل جدید وحدت بکنیم و به جنبش اعلام بکنیم که فداییان بمثابه بخشی از جنبش چپ ایران، علیرغم تمامی انشعابها و جداییهای گذشته که همراه با درد و حرمان بوده است، میتوانند بر تفرقه و به این درد و حرمانها پایان دهند. افسوس در این روند به هر دلیل بخشی از سازمان اتحاد فداییان نیامدند. جایشان خالی است. از نظر من آن بخش هم جدا از اینکه در این روند شرکت نکردند. هر جا که باشند و هستند. جزو نزدیکترین یاران ما و از عزیزان ما هستند. عزیزانی که میتوانیم و باید راه آینده را، راه استقرار دمکراسی برای کشورمان را با هم هموار بکنیم. این وحدت و تشکیل "حزب چپ ایران (فداییان خلق)" پیروزی آنان و تشکیل حزب همکار و متحد آنان باید فهمیده شود و در عمل باید تلاش بکنیم که با آن بخش از اتحاد فداییان که یار و یاور و عزیزان ما هستند، همکار و یار و متحد باشیم. شخصا امید فراوان دارم که چنین هم خواهد شد.
اما این روند که پیشبینی میشد، روند آسانی است. ده سال طول کشید. ده سالی که همراه با دغدغه ها، نگرانیها، بیم و امیدها بود، که حتی گاهی پیروزی این روند به ناامیدی تنه میزد. اما همه آنهایی که به وحدت فداییان خلق به مثابه یک جنبش اجتماعی و دارای تاثیر معین در سپهر سیاسی کشور امید داشتند. هیچگاه این امید را از دست ندادند. با هر بحران و اختلافی و با هر بن بستی تلاش کردند، بر این مشکلات غلبه بکنند. غلبه بر این مشکلات بدون بحث، تعامل و تسامع و عقب نشینیها نمیتوانست میسر شود. در این روند شاید یکی از کسانی بودم که بیشترین دغدغه و تلاش را داشتم. بدون اغراق در این دو ساله اخیر پروسه بنیانگذاری تشکل نوبنیاد صدها صفحه مطلب، نامه درونی و بیرونی نوشتم. در ارگانهای مسئول این پروسه عضو بوده ام. اما در تمامی این سالها هیچگاه امیدم را به پیروزی تشکیل تشکل نو بنیاد از دست ندادم. بعد از کنگره فوق العاده سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) سال 2016 که عضو هیات نمایندگی سازمان (بجز دوره کوتاهی) در هیات برگزاری کنگره مشترک بودم، با امید اینکه این روندی را که شروع کرده ایم باید آبرومندانه و با شکوه و بویژه با مشارکت همه آنهایی که میتوانند و میتوانستند در این روند باشند به سرانجام برسانیم، تلاش کردم.
در عرصه سیاست و برنامه تلاش و امیدم این بود، که برآمد تشکل نوبنیاد از حد میانگین کنونی تشکلهای وحدت کننده با صراحتتر، شفافتر و رادیکالتر باشد. با اعتقاد به این موضوع ما منشوری تحت عنوان "برای چپ سوسیالیستی، عدالتخواه دمکراسیخواه" را با هفت امضا به کنگره مشترک ارایه دادیم. ما خود را چپی تعریف کردیم که بر هم تنیدگی و گسست ناپذیری سوسیالیسم، عدالت و دمکراسی تاکید دارد و برای آن مبارزه میکند. چپی مخالف نظام سرمایه داری به مثابه نظامی سلطه گر و استثمارگر تعریف کردیم، که مدافع طبقات و اقشار کارگران و زحمتکشان که زیر سلطه سرمایه داری له میشوند، هستیم. ما خود را چپی نه بی ریشه و تبار، بلکه در همپیوستگی با تاریخ کل چپ جهانی که از مانیفست حزب کمونیست شروع و تا کنون با همه تحولات و نقد خود امتداد دارد، تعریف کردیم. ما مخالف سیاستهای آزمندانه کشورهای امپریالیستی در جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه که آنرا به آتش و خون کشیده اند، هستیم. این مخالفت و مبارزه ما با سیاستهای امپریالیستی بمعنای تایید یا چشم پوشی بر سیاستها و وجود رژیمهای دیکتاتور و فاسد در منطقه نیست. ما معتقد هستم که در عرصه سیاست داخلی نظام جمهوری اسلامی به مثابه یک کل مانع هر نوع تحول دمکراتیک در کشور است و بر گذار از جمهوری اسلامی بمثابه یک کل تاکید کردیم و معتقدیم گفتمان اصلاح طلبی حکومتی بمثابه یک گفتمانی که بتواند تحول مثبتی در کشور بازی بکند، به پایان رسیده است. اینها شاخصه های منشوری بود که به کنگره ارایه دادیم و از آن دفاع کردیم.
اکنون که کنگره مشترک به پایان رسیده است. همه ماها با نگاهی مثبت و با امید به اینکه "حزب چپ ایران (فداییان خلق)" بتواند امتداد اجتماعی و تاریخی خود که همانا جنبش اجتماعی و تاریخی فداییان خلق هستند، گسترش و پیوند یابد. همان فداییانی که از سیاهی جنگلهای سیاهکل با امید به رهایی و خوشبختی مردم ایران مبارزه را حتی بدون برنامه و سیاستی تدوین شده آغاز کردند، در تلاطمات انقلاب بهمن 57 بخاطر بی تجربگی، بخاطر سیلی از وقایعی که باید حرکت میکردند و تصمیم میگرفتند، دچار انشعاب و جداییها شدند و اکنون دو باره حداقل بخش بزرگی از همان فداییان که از فداییان اقلیت، 16 آذر، جناح چپ اکثریت و خود سازمان فداییان خلق ایران اکثریت به مثابه یک کل حضور دارند، گرد هم آمده اند. این گردهمایی و تشکیل "حزب چپ ایران (فداییان خلق)" را که بزودی 50 ساله میشود، را باید به فال نیک گرفت. این وحدت حاصل تجربه، تلاش و مبارزه نیم قرن از حیات سیاسی-اجتماعی چپ ایران است. وحدت بخشی از فداییان خلق ایران را باید جشن گرفت و باید این امید و این فضا را در کشور بین همه نحله های سیاسی برد که میتوان علیرغم همه اختلافات متحد شد و وحدت کرد.
وهاب انصاری
13 فروردین 1397
2 آپریل 2018
افزودن دیدگاه جدید