نخست از جنبش!
جنبش برای برخورداری از زندگی یی بهتر، برای آزادی، آزادی حیاتبخش آدمی. آزادی فرا از مذاهب، از مکاتب. آزادی از هر جزمی.
آزادی زیست آن گونه که می خواهی، در هر قاره ای، در هر کشوری، هر جا که می خواهی، با یک زن، با یک مرد، هر جنسیتی که خواسته شود
آزادی سخن گفتن از هر چیزی بی هیچ قیدی.
آزادی گزینش بی هیچ منعی، تنها بشرطی که گزینش های دیگران نیز محترم بماند.
بعلاوه
دوست دارم که برادری باشد. آخر همگی از یک پدر واز یک مادر پیدایی یافته ایم. از همدیگر بایست مواظبت شود تا با هم پیشرفت کرد و دوستدار هم بود. آخر، در وادی عشق، مرزی نیست. همگی باهم، یک فامیل ایم که بایست روز بروز دامنگستر بشود.
من،
با ۳۰ سال زندگی در فرانسه، و با ۳۰ سال زندگی در ایران، در دو کشور، که در آن ها دو فرهنگ و دو تمدن را آموختم و مردمان گوناگونی را شناختم،
با خاطری آرام، جهان را ترک می کنم.
در فرانسه، صدها جمعیت از مردمان مختلف با هم زندگی و همبسته مبارزه می کنند. بسیار بسیار مسرورم که فرانسه، مردمش، سیاستش، جنبش هایش، فرهنگ هایش شامل افریقایی، عربی، آسیائی و دیگر فرهنگ ها را شناختم. به همه توصیه می کنم همچنین کنید!
مسرورم که زندگی ام در دومین میهن ام، فرانسه به پایان می رسد. اینجا، چون ایران، وطنم نیست. لیکن، سرزمین آخرین سفرم است، جایی که بسر میبرم.
برای همه، آرزو می کنم
خشنودی را که از رزم مشترک، همراه دارم، برای یکایک شما! بعلاوه زندگی و سیاحت آن اندازه که ممکن باشد و دست یابی به شناخت فرهنگ ها و تمدن های گوناگون را برایتان آرزو می کنم. لیکن این، تنها با زیستن در کشوری دیگر حاصل نمی شود، بایست در آمیخت با تمامی فرهنگ های کشوری که در آن زندگی می کنیم
دوستدار همگی اتان هستم، در هر کجا که باشید، در فرانسه یا در ایران.
این را نیز می دانید که من، کرد هستم و همواره برای یک کردستان آزاد مبارزه کرده ام کردستانی آزاد، همان سان که در کره خاکی امان، دیگر مردمان آزاد زندگی می کنند. من در کردستان ایران بدنیا آمده ام. من آزاد هستم، زیرا کرد هستم، و کرد هستم، زیرا آزاد هستم . برای همین ، تا آخرین روز حیاتم، مبارزه خواهم کرد.
_____________________________
در پیش از ظهر روز چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، در آرامگاه ابدی در شهر لا گارن-کولومب در حومه پاریس، متن فوق، توسط سوفی دوست و یار زندگی مشترک کیومرث جهانزاد، به فرانسه خوانده شد. جمعیت حاضر، از جوانان و سالمندان و زنان و مردان، کیومرث را با لبخند همیشگی اش در آن کلمات سخن آخرین او می دیدند و می شنیدند.
کیومرث، در آستانه مرگ، مرگی که آن را ایستاده ترجیح داده بود و نه افتاده در بستر بیماری، سخن گفته بود. متن بالا ترجمه آن سخن است. با هر رفتنی، ماندن نیز هست. این متن جزئی است از یادگار کیومرث جهانزاد.
جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲- ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳
افزودن دیدگاه جدید