رفتن به محتوای اصلی

تجربۀ تعاونی موندراگون بخش دوم

تجربۀ تعاونی موندراگون بخش دوم

1- زمینه های بنیانگزاری و ارزشهای ناظر بر آن - ادامه

کوشش اولیۀ آریزمندیاریتا بر استقرار یا بازسازی مؤسسات آموزشی محلی متمرکز بود. او در سال 1943 فعالیتهائی را که متوجه ایجاد یک مدرسۀ فنی – حرفه ای بودند، هدایت کرد و در سال 1948 دست به تأسیس یک انجمن فرهنگی – آموزشی بنام لیگ آموزشی و فرهنگی زد. اوج این فعالیتها در سال 1952، با گشایش یک مدرسۀ فنی تازه و پررشته، واقع شد. این ابتکارات آموزشی به زودی جای خود را به فعالیتهای صنعتی سپردند. در سال 1956، گروهی از کارکنان اتحادیۀ قفل سازان و دانشجویان سابق مدرسۀ حرفه ای – فنی پیشگفته دست به ایجاد نخستین تعاونی صنعتی زدند. این تعاونی کارگاههای اولگور (و بعدها لوازم برقی خانگی فاگور) نام گرفت و به تولید اجاق گاز و هیتر برقی اختصاص داشت. در خلال یک دهۀ بعد، تعداد فزاینده ای از تعاونیها در اطراف ماندراگون و شهرهای کوچک اطراف آن استقرار یافتند. تعاونیهای آراسات (1957)، اورسا (1961)، لانا (1962)، و ادرلان (1963) برخی از این ابتکارات تعاونی بودند، که غالباً خط تولید تعاونیهائی را که از قبل وجود داشتند، تکمیل یا تکرار می کردند.

این جنبش خیلی زود پا به عرصه هائی فراتر از جوهر تولیدی خود گذاشت. گامهای کلیدی در توسعۀ آنچه بعداً به گروه تعاونی موندراگون فراروئید، عبارت بودند از ایجاد سیستم تأمین اجتماعی در سال 1958، تأسیس یک مؤسسۀ اعتباری و بانک پس انداز تعاونی در سال 1959، و استقرار گروه اولارکو در سال 1965. این اقدام نخستین کوشش برای هماهنگی فعالیتهای شرکتهای منفرد و جداگانه بود، که مکانیسمی را برای همبستگی بین تعاونی ایجاد کرد. تعاونی مصرف اروسکی در سال 1969 تأسیس شد که در نهایت به بزرگترین شرکت گروه موندراگون به لحاظ تعداد کارکنان تبدیل شد. در اوایل سالهای 70 قرن گذشته برخی از تعاونیها، مثل ایکرلان، تصمیم گرفتند دست به فعالیتهای تحقیقات کاربردی بزنند و برخی از آنها، مثل لکس، اقدام به ارائۀ خدماتی حرفه ای کردند که هدف شان تأمین نیازهای تحقیق و توسعۀ شرکتهای صنعتی بود. زیرساخت آموزشی و تربیتی گروه در کنار باقی فعالیتهای گروه همچنان به رشد خود ادامه داد. در سال 1962 یک مدرسۀ پلی تکنیک جدید ایجاد شد و ابتکارات مختلفی در سطح آموزش عالی پیشه شدند که پس از ادغام، سرانجام در سال 1997 به تأسیس دانشگاه موندراگون انجامیدند.

گرچه تجربه های اولیه در زندگی و فعالیتهای تعاونی عمیقاً با دیدگاه های اخلاقی و سازمانی آریزمندیاریتا عجین شده بودند، اما این تجربیات مطلقاً از یک برنامه از پیش تعیین شده – یا حتی از یک فلسفه مدیریتی خاص - پیروی نمی کردند؛ بلکه آنها مقدمتاً شکلی از تجربۀ عملی بودند: تجربیاتی برای استقرار و تداوم فعالیتهای کارآفرینانه، که از منظری عدالتخواهانه به کارگر به عنوان انسان نظر داشتند و بر مدلهای آزموده و مستحکمی از خودگردانی جمعی اتکا داشتند. یکی از مشهورترین گفته های آریزمندیاریتا این بود که "یگانه پندار یا گفتار نیک آنی است که بتواند به کردار درآید". تجربۀ موندراگون، به مراتب به عنوان آزمایشی مداوم در کار و مدیریت تعاونی بهتر درک می شود، تا به عنوان نتیجۀ نوعی برنامه ریزی از قبل موجود.

در واقع، تنها در سال 1987، چندین دهه پس از تجربۀ تعاونیها و بیش از ده سال پس از مرگ آریزمندیاریتا (1976) بود که جنبش موندراگون دست به تدوین فلسفۀ خود زد. در این سال بود که نخستین کنگرۀ تعاون (Co- operative Congress)* "اصول مقدماتی" راهنمای تجربۀ تعاونی موندراگون را، که سندی شامل ده اصل بود، به تصویب رساند.

 

* کنگرۀ تعاون موندراگون: با "کنگرۀ تعاون"، که به جنبش تعاونی بریتانیا تعلق دارد، اشتباه نشود. این کنگره سابقۀ طولانیتری از کنگرۀ تعاون موندراگون دارد. نخستین کنگرۀ تعاون بریتانیا در سال 1969 و در تعاقب سنتی برگزار شد که از سالهای دهۀ 1830 در بریتانیا آغاز شده بود.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید