رفتن به محتوای اصلی

ویتنامی دیگر در مقیاسی کلان

ویتنامی دیگر در مقیاسی کلان

مقدمه:

آیا ویتنامی دیگر در مقیاس کلان تری در شرف اتفاق افتادن می باشد؟ در شرایطی که تمامی بشریت در پنج قاره جهان سرود صلح، همزیستی مسالمت آمیز میان ملت ها را سر می دهند، جنگ طلبان همچنان بر طبل های جنگ می کوبند. پیمان های امنیتی و تجاوزگرانه نظامی ناتو نه تنها پس از از هم پاشیده شدن پیمان ورشو، از همدیگر نپاشید، بلکه بیشتر حالتی تهاجمی به خود گرفته، هم روز به روز به میزان بیشتری به شرق گسترش یافته و رقیب تاریخی خویش، روسیه را در تیررس ضربات خویش قرار داد. نه تنها پیمان هایی مانند پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو"، دفاعی نبوده و تهاجمی و توسعه طلبانه و استعماری می باشند، که نمونه عملکردهای آنها را طی چندین دهه گذشته در خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد بودیم، بلکه آنها برای توجیه  علت های وجودی خویش باید دشمنانی بتراشند و هر از چند گاهی با دشمنان ساختگی خویش به جنگ بپردازند. دشمنان تراشیده شده  پیمان های نظامی مانند "ناتو" و "اوکوس" و غیره کدام کشورها می باشند؟

آغاز سخن:

باز هم به سخنان "وزلی کلارک"، یکی از فرماندهان ارشد ارتش آمریکا در زمان جنگ های عراق و افغانستان برمیگردم، که در دیدار خویش با یکی از دوستان و همقطاران ارشد خویش در پنتاگون، همکارشان بعد از واقعه یازده سپتامبر ایشان را به گوشه ای کشانده و میگوید، "این نامه را ببین که از بالا به من داده اند؛ " آمریکا تصمیم گرفته است تا در پنج کشور خاورمیانه جنگ به راه اندخته و حکومت های آنها را عوض کرده و دست نشاندگان خویش را بگمارد. وقتی ایشان نام این کشورها را می شمارند، کشور پنجم ایران بود. با وجود اینکه آمریکا در عراق، سوریه، افغانستان و لیبی جنگ های چندین دهه ای ویرانگر و نابود کننده ای راه انداخته و حکومت های عراق و لیبی را عوض کرد، و سوریه و افغانستان را به  روزگار سیاه انداخت، هیچگاه قادر نشد پروژه خویش در مورد ایران را به اجرا در بیاورد. ایران لقمه ای نیست که به این راحتی ها از حلقوم آمریکا پایین برود. ممکن است در گلو گیر کرده و آن را کاملا خفه بکند.

پیش زمینه

آنچه که به اصطلاح تولید ناخالص آمریکا نامیده میشود، حدود بیست و چهار تریلیون دلار می باشد. هزینه بودجه سالانه دولت آمریکا در حدود نُه تریلیون دلار (نزدیک به چهار تریلیون دلار کسری بودجه) می باشد، که نزدیک به یک تریلیون دلار آن صرف بودجه نظامی می گردد. این در شرایطی می باشد، که میزان بدهی کشوری در آمریکا به پنجاه تریلیون دلار میرسد.  همین چند رقم را بار دیگر مردور کرده از نظر بگذرانیم.

چرا در مورد رقم مربوط به تولید ناخالص ملی آمریکا، گفتم " به اصطلاح تولید ناخالص ملی آمریکا"، به این دلیل می باشد که در واقع  بخش اعظم مربوط به رقم تولید ناخالص ملی آمریکا مربوط به غارت های کلان سرمایه داری های مالی، نفتی نظامی و غیره کشور آمریکا از حاصل کار و زحمت میلیاردها مردم کشورهای دیگر جهان می باشد.

در کشوری که من در آن زندگی می کنم، اغلب شرکت های مربوط به الکتریسیته، گاز، بنزین، نظام بانکی و شرکت های بیمه کشور، خیلی از شرکت های استخراج معادن، و دیگر شاهرگ های اقتصادی توسط شرکت های آمریکایی کنترل می گردند. از بخش عظیمی از آسمان خراش های تجاری - اداری در شهرهای بزرگ با دلارهای سرگردانی که نظام بانکی از هیچ و پوچ و باد هوا تولید می کند، خریداری می شوند، و تمامی موسسات اقتصادی کوچک ملی این کشور که بخش هایی از این ساختمان ها را کرایه می کنند، باید به همان شرکت های آمریکایی کرایه پرداخت نمایند. در کشور بیست و پنج میلیون نفری که من در آن زندگی می کنم،  میزان بدهی های خانوارها که اغلب بدهی وام خانه می باشد، به میزان  دو تریلیون دلار می رسد، اغلب یک عضو خانواده باید کار بکند، تا بهره وام سرمایه داری کلان مالی که تحت کنترل آمریکا می باشد را پرداخت نماید.  برده داری مدرن و نوین کلان سرمایه داری جهانی به رهبری و کنترل آمریکا به صورت خاموش، خانواده ها را به بیگاری می کشاند، تا کیسه های بانک داران، صاحبان شرکت های نفتی گازی و غیره آمریکایی را پر کنند. آنها در بازار تورم موجود، از طریق پرداخت هزینه های اجاره، بهره بانکی، گاز، برق، بنزین و هزینه های عمده مشابه، کیسه های کلان سرمایه داری آمریکایی را پر کرده، تولیذ ناخالص ملی آمریکا، و از این طریق انباشته شده و بودجه جنگی این کشور را تامین می نمایند.

من مطمئنم نمونه مثال مربوط به کشور محل اقامت من  در خیلی کشورهای دیگر مصداق پیدا می کند، و صدها میلیون مردم جهان در کشورهای غیر آمریکایی کار می کنند، و با هر باد پر کردن بنزین ماشین های خود، پرداخت هزینه گاز و برق و وام های بانکی خویش، اغلب کیسه های صاحبان شرکت های آمریکایی را پر می کنند.  حاصل زحمات آنها خود را در رقم مربوط به "تولید ناخالص ملی آمریکا" نشان می دهد، که در واقع تولید ناخالص ملی آمریکا نبوده، و حاصل زحمت و استثمار خانواده ها و زحمتکشان کشورهای دیگر  جهان می باشد.

پردایم نوینی در حال شکل گرفتن می باشد.

به دنبال از هم پاشیده شدن اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا بر محور تئوری های نئوکان ها، و بر بستر اقتصاد های ریاضتی جهانی سازی برای دیگر کشورها، دوران جهان تک قطبی را تعریف نمود، که قدرتمداری کلان سرمایه داری آمریکا را در هسته مرکزی آن نشانده و بالاتر از سازمان ملل منحد، شورای امنیت و صد و هشتاد کشور دیگر جهان قرار داده و با اتکا به کلان سرمایه داری مالی "بانکی"، نظامی و بازو های نظامی امنیتی خود از قبیل "ناتو"، تلاش نمود تا دوران نوین استعمارگری نوینی را رقم بزند.

تاریخ نویسی معاصر آمریکایی به دنبال  از هم پاشیده شدن اتحاد جماهیر شوروی، با فاجعه های جنگ های بیش از چهار دهه گذشته در خاورمیانه، که در تمام آنها پروژه های "رژیم چینج" آمریکایی به گٍل نشست و موجب ویرانی کشورهایی عدیده ای گشت که میلیون ها نفر کشته، آواره و از خانه و کاشانه خویش آواره شدند، رقم می خورد.

گرچه یکی از دلایل مستقیم تداوم این جنگ ها غلبه بر زلزله اولیه، و  پس لرزه های ناشی از بحران مالی سالهای 2008-2009 بود،  ولی این جنگ ها نه تنها نتوانستند بر ریشه های اصلی این بحران ها غلبه نمایند، بلکه تنها بصورت بک مسّکن عمل کرده و بیماری های ناشی از بحران تداوم یافتند. این بحران در زمان چند ساله بحران ناشی از ویروس "کرونا"، به واسطه تزریق بی رویه تریلیون ها دلار پول های بدون پشتوانه باز هم شدت و حدت  و دامنه گسترده و بیشتری به خود  گرفت.

الان در شرایطی قرا داریم که، میزان بدهی های ملی آمریکا بیش از دو برابر تولید ناخالص ملی کشور بوده و کسری بودجه سالانه آن بیش از پنجاه درصد  می باشد. آمریکا و ناتو در باطلاق جنگ اکرائین به گٍل نشسته و نه تنها در تامین هزینه های جنگی اکرائین و اسرائیل با مشکلات جدی مواجه می باشند، بلکه اردوگاه جدید شکل گرفته از کشورهای بریکس، با رهبری کشورهای برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی و چین، نه تنها نظام های بانکی و مبادلات ارزی موازی مستقل خویش از دلار آمریکا را شکل داده اند، بلکه در عرصه های سرمایه گذاری های جهانی مانند پروژه های "کمربند و راه"،  با سرعت از آمریکا و کشورهای امپریالیستی غربی دیگر جلوتر می زنند. بر بستر یک چنین شرایطی می باشد که ما با اتفاق هفت اکتبر و جنگ جدید فلسطین و اسرائیل در غزه رو برو می باشیم.

ویتنامی دیگر در مقیاسی کلان

جنگ طلبان؛  دیوانه، وحشی، نژاد پرست، فاشیست و خونخوار می باشند، و نمیتوان لزوما انتظار داشت که آنها منطقی و انسانی عمل نمایند. گرچه آنها گاها برای جنایات خویش به دنبال  توجیهات، بهانه ها، اسناد و مدارکی می گردند، ولی اغلب، نه تنها آنها احتیاج به هیچ گونه سند و مدرکی ندارند، بلکه میتوانند سند و مدرک جعل کرده، و از طریق کنترل های جهانی رسانه ای خویش، دروغ های خود ساخته خود را بصورت فیلم های هالیوودی در قالب واقعیت جلوه داده و افکار عمومی مردم کشورهای خویش و تا حدودی جهانیان را شستشوی مغزی بدهند.

 آنها نه بر پایه های ارزیابی های زمینی و عینی جامعه شناسانه، بلکه بر پایه های چگونگی اجرای طرح ها، پلان ها، و پروژه های از پیش طراحی شده عمل می نمایند.  اگر پروژه و طرح اولیه و ناتمام امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا را جهت برون رفت از بحران اقتصادی موجود، حفظ سلطه  نظامی و خصوصا دلار آمریکا به راه انداختن جنگ دیگری بدانیم، اینجاست که باید یاد صحبت های " رمزی کلارک"، ژنرال بازنشسته آمریکایی بیافتیم و پروژه ناتمام آمریکا در مورد پروژه "رژیم چینج" آنها در ایران، را با احتیاط از نظر بگذرانیم.

بدترین حالت سناریوی جنگی اسرائیل و فلسطینی ها در نوار غزه این میباشد، که جنگ طلبان آمریکایی به نحوی پای ایران را به میان کشیده و بطور یک جانبه دست به اقدامی دیوانه وار بزنند. نمونه های پروژه های "رژیم چینج" آنها در عراق و لیبی نشان داد، که آنها احتیاج به هیچگونه مدرک و سندی ندارند، و میتوانند با دروغ پردازی های خویش اذهان عمومی مردم در کشورهای غربی را پر کنند و به حساب خود افکار عمومی را به دنبال خویش داشته باشند. آنها بدون توجه به قطنامه ها و تصمیمات سازمان ملل متحد و توافقنامه های بین المللی بطور یک جانبه وارد عمل شده و طرح ها و پروژه های استعمارگرانه و تجاوزکارانه خویش را به مرحله عمل در می آورند.

از ویژگیهای شرایط امروز میتوان به چندین مورد اشاره نمود. به عنوان نمونه، نقش آمریکا در بلوکه کردن طرح های اتش بس و صلح و تامین آذوقه مردم غزه از طرف کشورهای برزیل و روسیه، توسط آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل  وتو می شود. طرح مشابه کشورهای عربی با صد و بیست رای موافق در مقابل چهارده رای مخالف "از جمله آمریکا و اسرائیل" در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پذیرفته می شود. گرچه لایحه پذیرفته شده در سازمان ملل قدرت اجرایی ندارد، ولی آمریکا و اسرائیل نه تنها نبرد در عرصه صف بندی موازنه کشورهای جهانی پیکار را باخته اند. آنها در عرصه  های تبلیغاتی، با وجود تمام توان خویش در عرصه کنترل بر رسانه های صوتی، تصویری و مجازی،  از بابت تسخیر افکار عمومی جهانی نیز پیکار را باخته اند. 

در عرصه های نظامی نیز اسرائیل به این راحتی ها نمیتواند پیروز شود، و خود را به باطلاقی  می کشاند که از آن به این راحتی ها نمیتواند جان سالم بدر کند. انگیزه فلسطینی ها برای پیکار رهایی بخش، به مراتب قویتر و قدرتمند تر از ارتش اسرائیلی می باشد. به دنبال هر کشته فلسطینی، دهها نفر حاضرند تا جای خالی وی را پر نمایند. سربازان ذخیره اسرائیلی  که اغلب با داشتن امکانات دو پاسپورتی، وقتی که اجساد سربازان اسرائیلی در کفن ها برمیگردند را در مراسم تدفین شاهد شدند، اغلب به فکر چاره افتاده و احتمالا  کشور اسرائیل را ترک خواهند کرد، تا به آمریکا و اروپا برگردند. اگر سربازان اسرائیلی در سال 1948، اغلب تجربه پیکار عملی در جنگ جهانی دوم را داشتند، سربازان امروز اسرائیل، انگیزه، قابلیت و توان جنگ های تن به تن در تونل های داخلی نوار غزه با فلسطینی ها را نخواهند داشت. افکار عمومی مردم در اسرائیل، با توجه به پیش زمینه های قبل و بعد از انتخابات اخیر نسبت به دولت نتنیاهو در آن کشور، بعد از آورده شدن اجساد سربازان اسرائیلی برای تدفین میتواند بشدت تغییر بکند. این در حالی می باشد که حتی امروز، اغلب مردم اسرائیل بیشتر خواهان تلاش دولت خویش جهت آزاد کردن گروگان ها می باشند، نه تدوام جنگ و کشتار فلسطینی ها.

غزه، نوار غربی رود اردون، بلندی های جولان، مرزهای جنوبی لبنان

 افکار عمومی کشورهای عربی و مسلمان با ضریب خیلی بالایی پشت سر ملّت فلسطین می باشد. مردم کشورهای افریقایی، آمریکای لاتین، آسیایی، از جمله هندوستان و چین هم باضریب های بالای قابل توجهی پشت سر ملّت فلسطین می باشند. 

موضوع خیلی مهم دیگر این می باشد، که ملّت فلسطین، از اهداف گسترش جنگی صهیونیستی امپریالیستی در زمینه پاکسازی و بیرون راندن نزدیک به دو و نیم میلیون مردم فلسطین از نوار غزه به صحرای سینا کاملا آگاه بوده، و از طریق خویشتن داری در مقابل قتل عام های وحشیانه روزمره ای که در نوار غزه اتفاق می افتد، تلاش دارند تا از گسترش بیشتر دامنه های آن جلوگیری نمایند.

 آنها میدانند که یکی از اهداف  امپریالیستی – صهیونیستی از طریق قتل عام مردم غزه، به بیرون راندن آنها به صحرای سینا و دیگر کشورهای عربی می باشد، تا نوار غزه کاملا توسط اسرائیل تسخیر گردد. قدم بعدی به دنبال تسخیر نوار غزه، این می باشد که توجه کامل نظامی اسرائیل متوجه حزب الله در لبنان و نوار غربی رود اردون گردد. در  شرایط فعلی جنگ اسرائیل در آن واحد  در سه جبهه شمالی، شرقی و جنوبی به شدن دشوار و مشکل زا می باشد. اما کسانی مانند سردمداران صهیونیستی دولت نتنیاهو، میخواهند تا از فرصت بدست آمده جهت یکسره کردن مشکلات خویش در نوار غزه،  شمال و شرق سرزمین های اشغال شده فلسطینی استفاده نمایند. آنها معتقدند، در هر حالتی برنده جنگ خواهند بود. آنها خود را نمایندگان پروژه صهیونیستی جهت پاکسازی کامل ملت فلسطین از سرزمین های تاریخی ملت فلسطین می باشند.

آنجایی که اهداف صهیونیستی و امپریالیستی به هم میرسند.

اگر دشمنی اسرائیل با ایران،  به خاطر حمایت های ایران از حزب الله لبنان، حماس در نوار غزه، حشد الشعبی در عراق و غیره بوده  واین  یک موضوع جانبی بوده باشد، ممکن است این موضوع برای قدرتمداری امپریالیستی آمریکایی، با توجه به شرایط عمومی داخلی و جهانی آنها و انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده، به موضوع درجه اول تبدیل گردد. اگر عکس العمل های اسرائیل در حد ترور دانشمندان ایرانی، حمله های سایبری و غیره به ایران بوده باشد، امپریالیسم آمریکا در شرف وارد کردن هر چه بیشتر ناوهای جنگی خویش به دریای مدیترانه، دریای سرخ و غیره می باشد. 

گرچه امروزه تلاش های دیپلماتیک جهانی جهت خاموش کردن این آتش خانمانسوز در نوار غزه با شدت تمام از طریق اردوگاه صلح جهانی ادامه دارد، کشورهای خاورمیانه ، کشورهای عضو اتحادیه بریکس و جهان روز به روز به میزان بیشتری به دادخواهی ملت فلسطین بلند شده و خواهان راه حل تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار کشور اسرائیل می باشند، روند جاری اتفاقات در آینده میان مدت و بلند مدت در بدترین حالت آن میتواند برای ایران خطرات جدی به همراه داشته باشد. 

Deterrent Policy تدبیر استراتژیک جلوگیری از تهاجم

موفقیت های چشمگیر سیاستهای صلح محور جهانی جهت دفاع از حقوق ملت فلسطین به موازات خاموش کردن آتش جنگ فعلی از طریق تلاش های دیپلماتیک ممکن است در میان مدت بتواند نتیجه داده و هم جلو شدت یابی این فاجعه را بگیرد، هم اینکه فشارهای ناشی از قدرت گیری اردوگاه صلح به موازات شکستهای دیپلماتیک وشکست در تسخیر افکار عمومی از طرف اردوگاه جنگی صهیونیستی امپریالیستی ، به یک توافق بین المللی منجر گردد.

از طرف دیگر، ممکن است این تلاش ها موفق نشده و وضعیت روز به روز شدت بیشتری گرفته و منجر به وارد شدن بازیگران دیگری مانند خزب الله و غیره به میدان درگیری گردد. ممکن است اردوی قدرتمداری صهیونیستی نخواهد از پروژه جنایتکارانه خویش کوتاه بیاید. ممکن است قدرتمداری امپریالیستی – صهیونیستی بدون هیچ سند، دلیل و مدرکی پای ایران را مانند عراق و لیبی به میان بکشند.

 قبل از اینکه چنین شرایطی در میان مدت ، یا بلند مدت واقعیت عینی به خود بگیرد، قاطع ترین وسیله و تدبیر تامین ایمنی و  بیمه امنیتی ایران دست یابی ایران به توازن امنیتی دفاعی اتمی منطقه ای می باشد.

اپوزیسیون ایران، یا ستون پنجم امپریالیستی

در شرایطی که اردوگاه متحد امپریالیستی – صهیونیستی دست در دست همدیگر، بر طبل های جنگ بر علیه ایران می کوبند، و پروژه "رژیم چینج " مشابه لیبی و عراق را برای ایران تدارک می بینند، نیروهای ستون های پنجم آنها نیز در درون اپوزیسیون ایرانی خود را برای اجرای سهم تعیین شده برای آنها نیز آماده می کنند. 

طبیعی است که اپوزیسیون مردمی سیاسی در ایران خود را در عرصه پیکار، چالش ها و رقابت های سالم  سیاسی جهت بدست آوردن قدرت سیاسی جهت به مرحله اجرا در آوردن پروژه ها، برنامه ها و طرح های ملی مردمی خویش آماده نموده و در میدان پیکارهای سیاسی نقش آفرینی نمایند. این پیکارها، چالش ها، فعالیت ها و تلاش ها جهت عبور و گذار سالم از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به یک حکومت مدرن و آزاد و مترقی و مردمی تری می باشد که بتواند به نیازهای روز ملی مردمی به نحوی به مراتب بهتر پاسخگو باشد. 

ستون پنجم امپریالیستی – صهیونیستی، بخشی جدایی ناپذیر از پروژه رژیم چینج امپریالیستی می باشند، که تلاش می کنند تا بعد از غصب قدرتمداری سیاسی در ایران، مانند مزدوران و غلامان حلقه به گوش امپریالیستی، حکومت های دست نشانده امپریالیستی را بر سر کار بیاورند. 

نیروهایی که هر روز سر از درگاه پارلمان های کشورهای امپریالیستی، نهادهای به اصطلاح غیر انتفاعی و غیر دولتی کشورهای امپریالیستی در می آورند، هر روز در شبکه های ساخته و پرداخته امپریالیستی نقش آفرینی می نمایند، در صفوف نیروهای ستون پنجم امپریالیستی صهیونیستی می باشند.  

سخن پایانی

خوش بینانه ترین شرایط برای پایان این بحران امنیتی در خاورمیانه و بخصوص سرزمین های اشغالی فلسطینی این می باشد که از طریق تداوم و شدت یابی تلاش های دیپلماتیک از یک طرف، تداوم اعتراضات و تظاهرات بین المللی، خصوصا در کشورهای غربی و تاثیر آن بر افکار عمومی و خویشتن داری نیروهای امنیتی حامی فلسطین، از قبیل حزب الله لبنان، تلاش های نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد و شورای امنیت، در نهایت این جنگ در مسیر کنترل شده ای به سمت کاهش هدایت شده تشنج ها و نوعی از توافق جهانی بر محور تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی در کنار همدیگر را به همراه داشته باشد.

بدترین حالت این سناریو در شرایطی میتواند به وقوع بپیوندد، که پروژه آمریکا برای ناوگانی  که به منظقه می آورد، با هدف نوعی کشیدن پای ایرن به داخل این قضیه  طرح ریزی شده باشد. از طرف دیگر، حتی اگر اسرائیل تمامی نوار غزه را هم به اشغال خویش در بیاورد، برگشته و جنگ جدیدی را با حزب الله آغاز نماید، و یا به هر صورت دیگری پای حزب الله مستقیما به جنگی تمام عیار با اسرائیل کشیده شود.

 در یک چنین شرایطی به ناچار، این بحران به سایر کشورهای خاورمیانه، و خصوصا ایران سرایت خواهد کرد. بزرگترین قوت و قدرت استراتژیک دفاعی  مقاومتی و بازدارندگی ایران قبل از اینکه در یک چنین موقعیتی قرار بگیرد، توازن توان اتمی ایران در خاورمیانه می باشد.

دنیز ایشچی

31 اکتبر 2023 

دیدگاه‌ها

سیامک سلطانی

دوست ارجمند محمود؛ با درودهای گرم. مسئولان سایت «به پیش» جلوی بحث در مورد مطالب را نمی گیرند، و بسیار هم از جاری شدن گفتگوی های مفید و سازنده در ارتباط با مطالب انتشار یافته، استقبال هم می کنند.

با احترام

س., 07.11.2023 - 18:13 پیوند ثابت
محمود

میدانم که گردانندگان به پیش قبول نخواهندکردکه بحث دوطرفه انجامشودبنابراین خیلی کوتاه به امپریالیزم می پردازم همانکه تمام انرژی خودراروی آن گذاشته اید.لنین درکتاب امپریالیزم بالاترین مرحله سرمایه داری است پنج مشخصه عنوان میکندازقبیل ادغام سرمایه بانکی وصنعتی(که الان سرمایه بانکی مستقل هم عمل میکند)،انحصار،سیادت سرمایه مالی،صادرات سرمایه،تقسیم جهان ازسوی کارتل ها،تقسیم زمینهای دنیا،بطورخلاصه گفتم بعلهطبقه کارگر باید باتمام اینهامبارزه کند اماهمه اینها به معنای مبارزه باسرمایه داری نیست .شمامیتوانیدباتمام اینها مبارزه کنیدبدون آنکه خرید و فروش نیروی کار را هدف قراردهید.کشورهای تحت سلطه امپریالیزم که باامپریالیزم مبارزه میکردندهزاران کارگرراگوشت دم توپ کردندولی ربطی به مبارزه طبقه کارگرنداشت(همان کشورهای دموکراتیک)یعنی کارگران فدای سرمایه داری محلی شدندتاباامپریالیزم مبارزه کنند.واین یعنی طبقه کارگررابردن به مسلخ رفرمیسم بورژوایی.همان راهی که شماوفرن عزیزعاشقانه دنبال آن هستید.
 

س., 07.11.2023 - 13:17 پیوند ثابت
محمود

دنیز گرامی این من نبودم که گفتم ج ا بایدسلاح هسته ای داشته باشد.عرض کردم چنان مبارزه باامپریالیزم آمریکا برای شمادارای اولویت شده که هرچه مقابل آنست حق است ازجمله ج ا .درثانی همین لفظ امپریالیزم که لنین آنراتوسعه دادآنهم دچاراشکال است نه اینکه امپریالیزم آمریکا خوبست ،نه،لنین آنراازموضع اشتباهی مطرح کردوچپ سنتی هم همین راعلم کرد.من مخالف امپریالیزم وسرمایه داری هستم اما نه بادیدگاه شماوعرض کنم مخالف احزاب سوسیال دموکراسی هم هستم این برای اینکه ازاین بابت خیالتان راحت باشداما مبارزه چپ سنتی باسرمایه داری رامطلقا شکست خورده میدانم ازاینجا اختلاف من وشما شروع میشود.اگرخواستیددلائل اشتباه بودن نظرات لنین راجع به امپریالیزم راهم بگویم اما به شرط اینکه مردومردانه اگراشتباه بودازنظرات سنتی دست بکشید.وتنها مسئله امپریالیزم ازدیدگاه لنین نیست سراپای لننیسم اشتباه است.شمابه هرموردی که به لننیزم عقیده وایمان داریدبگوییدتاهمان رانقدکنم .البته ادعای من نیست ولی زحمتش بامن .قبول میکنید.

س., 07.11.2023 - 12:33 پیوند ثابت
دنیز ایشچی

محمود عزیز، 
شما تمامی مسائل اقتصادی، سیاسی، ژئوپولیتیک، و غیره را فقط با یک چوب و محک زده و می سنجید، آنهم موضعی آن جریان یا حرکت در مقابل جمهوری اسلامی ایران می گیرد. هر جریانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران بوده باشد، دوست، همراه شماست. حالا این میخواهد رژیم صهیونیستی نتنیاهو بوده باشد، حکومتگران استعمارگر و قاتل آمریکایی، انگلیسی و غیره بوده باشند، که میلیون ها نفر را در طول عمر من و شما در خاور میانه به قتل رسانده اند. 
از این بابت که هنوز استعمارگران آمریکایی نتوانسته اند ایران را به لیبی دیگری تبدیل کنند، شما ناراحت هستید. پیکار و مبارزه مردم ایران جهت عبور از جمهوری اسلامی ایران به یک حکومت سوسیالیستی (که شما دموکراسی آمریکایی را به آن ترجیه می دهید)، دلیل نمیشود به اینکه  شما ها به ستون پنجم آمپریالیسم، صهیونیسم تبدیل شوید. خطر حمله آمریکا، صهیونیسم و نیروهای همراهشان به ایران میتواند با توجه به تحولات امروز خاورمیانه خیلی جدی شود. در یک چنین شرایطی شما اگر در صف صهیونیسم و امپریالیسم استعمارگر آمریکا انگلیس متجاوز به ایران قرار می گیرید، من ترجیه می دهم در صفوف مردم ایران و در صفوف مقابله با مهاجمین صهیونیستی امپریالیستی قرار بگیرم. 

د., 06.11.2023 - 03:04 پیوند ثابت
محمود

فکرمیکنم حدودایکسال قبل برای شما نوشتم که این راهی که میروی مجبورید ج ا را نه تنها به رسمیت بلکه وجهه انقلابی به آن بدهید.دوگانه سازی ازدشمن ودوست، خیروشر، هابیل وقابیل، مرد و زن همه وهمه نتیجه ایده ئولوژی است .شما حماس راهم باهمین نگاه تطهیرکردید. چون با اسراییل مبارزه میکند. چشم به روی جنایات همین الان حماس بسته اید.ثروت ملیارددلاری هنیه وبقیه سران حماس رانمی بینید. حداقل مانند چین بیندیشید. آنهم زمانیکه خودتان میگوییددنیا چندقطبی شده است یعنی دیگرسیاه وسفیددرسیاست معنا نمیدهد.نمیدانم چه اصراری دراین نگاه سراپا اشتباه دارید.زمانی ازمقاله هایتان یادداشت برداری میکردم ولی آن زمان دیروقتی است گذشته.بخودآیید.دیرنیست.

ی., 05.11.2023 - 14:06 پیوند ثابت
دنیز ایشچی

رفیق بهمن عزیز؛ شما به وضوح می گویید، مساله فلسطین، مساله فلسطینیان نیست، بلکه در درجه اول، مساله حامیان دو قطب طرافدران و مخالفان آن می باشد. اگر این استدلال شما را قبول بکنیم، من باید در صبحانه ای که خورده ام هم شک بکنم. نه رفیق. نه تنها موضوع خیلی شفاف می باشد، بلکه کاملا سیاه و سفید  و دو قطبی است. در یک طرف آن ملت فلسطین قرار دارد، که بیش از هفتاد و پنج سال است که برای تشکیل دولت و کشور  مستقل خود در سرزمین هایی که از آنها غصب شده است مبارزه می کنند، در طرف مقابل آن آپارتاید صهیونیستی قرار دارد، که همچنان از طریق نسل کشی و قتل عام یک ملت، میخواهد بقیه چهار میلیون فلسطینی باقی مانده در سرزمین های اصلی را از خاک آبا اجدادی خویش از طریق قتل عام بیرون کرده، صد در صد سرزمین های آنها را به عنوان سرزمین موعود غصب نماید. اگر نیرویی از فلسطینیان حمایت نکند، عملا در جبهه حامیان آپارتید صهیونیستی قرار دارد. حامیان دو جبهه هم مشخص می باشند. امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا حامی دهها میلیادر دلاری سالانه صهیونیسم بوده و هست. حامیان فلسطینیان کشورهای عضو جامعه بریکس، جهان سوم سابق و وجدان های انسان های مترقی در سرتاسر جهان می باشند، که بطور عمده از طریق دیپلماسی، سازمان ملل و تظاهرات و شیوه های مدنی مشابه تلاش می نمایند. ااگر میخواهید پروپاگاندا و تبلیغات رسانه های امپریالیستی را در زمینه روس ستیزی، ایران ستیزی، چین ستیزی  را در گوش من تکرار کنید، گوش های من از این حرفها پر است، و هر روز تمامی رسانه های امپریالیستی آنها را تکرار می نماید.

محمود غزیز، شما چه تدبیر امنیتی را برای تضمین جلوگیری از حمله نظامی آمریکا، مشابه پروژه لیبی و عراق و افغانستان برای ایران مناسب می دانید؟ کشورهایی مانند چین، هندوستان، پاکستان وکره شمالی هم دارای نیروی اتمی می باشند، آیا آنها تا به حال به کشور دیگری حمله نظامی کرده اند؟ چرا شما داشتن این ابزار را برای کشورهایی مانند آمریکا دولت صهیونیستی مناسب می دانید، برای ایران نه؟

جمعه, 03.11.2023 - 05:10 پیوند ثابت
بهمن زیولایی،آلایی

درود رفیق ایشجی....خوب بود ،اگر چه توضیحات شما وجوه اصلی درگیری و نیروهای حامی و مخالف این دو جبهه ی متضاد را شامل نگشته ست.رفیق این جنگ ریشه ی فرا منطقه ای،و بهمان نسبت کشورهایی که در آن بشکل علنی و مخفی ،نقش اصلی دارند را بروشنی توضیح نداده اید.این جنگ علاوه بر انگیزه های نژادپرستانه و ....اسراییل در حاکمیت تحمیلی و تجاوزات روز افزون این رژیم به سرزمینهای فلسطینیان،یک عامل بسیار قوی ای که به کل منطقه و منافع روسیه و جنگ اکراین ربط دارد،را در نظر نگرفته اید.ابن جنگ با ابتکار و فرماندهی ِ روسیه و چین و عریستان آغاز و ساپورت میشود....موفق باشید

چ., 01.11.2023 - 06:43 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید