در میان برخی از تحلیلگران این ارزیابی از انتخابات در جمهوری اسلامی رایج است که گویا هر انتخاباتی، برای خامنه ای و دست بالای قدرت در حاکمیت، درودروازه ای است برای طراحی و پیشبرد یک نقشه و سیاستی تماماً از پیش تعیین شده. سیاستی که حضور فردی با تعلقات سیاسی و حتی شاید خصوصیات فردی معینی را در مقام رئیس جمهور ایجاب می کند و هم اوست که به ریاست جمهوری "انتخاب" می شود.
در تحلیل از انتخابات اخیر و پیروزی پزشکیان نیز از دو سو شاهد این تلقی استیم. یکی آن که انتخاب پزشکیان را طلیعۀ گشایش و چرخشی استراتژیک در جمهوری اسلامی به عاملیت خامنه ای می داند و دیگری آن که این انتخاب را عین منویات خامنه ای برای تداوم بی کوچکترین تغییر سیاست تا کنونی اعلام می کند.
به نظر من این هر دو تلقی نادرست اند. نه تغییری در آن چه خامنه ای در چهلمین سالگرد انقلاب "ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی" نامید متصور است و نه امکان تداوم بدون تغییر سیاستهای تا کنونی زیر بار جنبشها و بحرانهای پرابعاد داخلی، فشارهای خارجی و ناکامی درونی جمهوری اسلامی برای یکدست سازی قدرت سیاسی.
با این حال دو ارزیابی گفته شده چندان وهم انگیز نیستند، زیرا بعید به نظر می رسد دیر زمانی بپاید تا نادرستی شان آشکار شود. ارزیابی سومی وجود دارد که وهم آلوده تر است، و آن این ارزیابی است که دورۀ ریاست جمهوری پزشکیان می تواند تکرار دورۀ خاتمی باشد. اما به چندین دلیل دورۀ پزشکیان نمی تواند تکرار دورۀ خاتمی باشد: دست بالای قدرت مطلقاً گیج سری ناشی از پیروزی خاتمی را ندارد، بلکه تجربۀ آن دوران را و نیز تجربۀ جنبش سبز را دارد. دیگر این که پزشکیان از پشتوانۀ اجتماعی خاتمی و میل او برای اصلاحات برخوردار نیست، و مهمتر از همه این که جامعه امروز ایران به مراتب ملتهب تر و بحران زده تر از دوران خاتمی است.
دیدگاهها
به نظرمن پزشکیان یک مسکن…
افزودن دیدگاه جدید