باقر مومنی نویسنده، مترجم، پژوهشگر و فعال سیاسی چپ، پس از نزدیک به یک قرن زندگی و تلاش برای اهداف انساندوستانه، امروز چشمان مهربانش را در یکی از بیمارستانهای پاریس برای همیشه بر جهان بست.
باقر مومنی زادهی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۰۵ در شهر کرمانشاه بود. در این شهر دیپلم گرفت. او از همان اواخر دورهی دبیرستان به فعالیت سیاسی متمایل شد. در ۱۹ سالگی به حزب توده ایران پیوست و در مسئولیت شورای ایالتی اتحادیهی کارگران در کرمانشاه انجام وظیفه کرد. در دورهی مسئولیت او در کرمانشاه، فعالان کمونیست زیر ضرب رفته و در راهپیمایی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۵ (اول ماه مه ۱۹۴۶) تعدادی از کارگران کشته و زخمی شدند و باقر مومنی نیز در این ماجرا زخمی گشت.
مومنی برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و در حزب توده ایران به عنوان مسئول کرمانشاه، فعالیت سیاسی خود را ادامه داد. پس از تیراندازی به شاه و غیر قانونی شدن حزب توده ایران، باقر مومنی در سازماندهی اعتصابات کارگری در قزوین و بهشهر نقش ایفا کرد. وی در بهشهر دستگیر شد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد مخفی شد. در سال ۱۳۳۳ بار دیگر در تهران دستگیر، اما پس از مدت کوتاهی به دلیل افشا نشدن فعالیتش آزاد گشت. در آبانماه سال ۱۳۳۵ برای دومین بار در تهران دستگیر و در جریان انتقال به زندان در تلاش برای فرار، تیر خورد. اینبار مومنی در دادگاه نظامی به ۱۸ ماه زندان محکوم گشت.
پس از آزادی از زندان رابطهی خود را با حزب توده قطع کرد، اما فعالیت سیاسی اش را با محفلی از فعالان سابق حزب توده ادامه داد. در سال ۱۳۴۹ با اکرم فرمهینی گرافیست ازدواج کرده و صاحب پسری به نام انوشه شد.
باقر مومنی در دههی چهل همراه با صادق انصاری تاریخ قرون وسطی و سپس با انصاری و علی همدانی، کتاب تاریخ جهان باستان را ترجمه کرد. پیش از انقلاب برای ادامهی تحصیل در رشتهی اقتصاد به فرانسه رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت. او در این دور بیشتر فعالیتش را به نشر کتاب اختصاص داد. بار دیگر در سال ۵۳ به فرانسه برگشت و در سوربن رسالهی دکترایش با نام مساله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران را آغاز کرد. پس از بازگشت به ایران و در آستانهی انقلاب به همراه ناصر رحمانینژاد، سعید سلطانپور و صارم الدین صادقوزیری نشریه"صدای معاصر" را منتشر کرد. سپس همراه یک محفل مارکسیستی به انتشار نشریه تئوریک "اندیشه" پرداخت. در أواخر سال۶۰ و بهدنبال تشدید سرکوب، باقر مومنی مخفیانه از ایران خارج شده و در فرانسه اقامت گزید.
باقر مومنی در فرانسه به نوشتن ادامه داد و همزمان فعالیت سیاسیاش علیه استبداد جمهوری اسلامی تداوم یافت. در این دوره مسائل اپوزیسیون ایران، گفتارهای سیاسی و دمکراسی، دین و دولت در عصر مشروطیت، از موج تا توفان، انفجار سبز، اسلام ایرانی و حاکمیت سیاسی، حکومت اسلامی و اسلام حکومتی، پروندهی پنجاه و سه نفر، یادماندههای ایرج اسکندری، در خلوت دوست، دنیای ارانی و … را منتشر کرد.
باقر مومنی انسانی شریف، صادق، صریح الهجه، شجاع و مردم دوست بود. او رابطهی بسیار خوبی با نیروهای مختلف سیاسی چپ و دموکرات مخالفِ حکومت داشت. در اقداماتی که علیه استبداد و برای دموکراسی در پاریس شکل میگرفت، حضور فعالی داشت. او از جمله شخصیتهای چپی بود که رابطهاش را بر مبنای مشی سیاسی آنها تعیین نمیکرد؛ مهر و محبتش به اطرافیان و رفتار صمیمانه و صادقانهاش با آنها، از او چهرهی چنان محبوبی ساخت که درد از دست دادنش، جسم و جان یارانش را زخمی و آنان را اندوهگین میکند.
حرب چپ ایران مرگ این انسان فرهیخته و آرمانخواه را به اندیشهورزان، نویسندگان، به احزاب و سازمانهای سیاسی و به مردم ایران تسلیت میگوید و در این اندوه خود را شریک و غمخوار دوستان، رفقا و یاران باقر مومنی و انوشه عزیز، تنها فرزند دلبندش میداند، که سالها صمیمانه و مسٓئولانه در کنار پدرش بود و به او یاری رساند.
یاد و خاطرهاش گرامی باد!
دفتر شورای مرکزی حزب چپ ایران
۲۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳
افزودن دیدگاه جدید