رفتن به محتوای اصلی

نقش خشونت پرهيزی در پيروزی جنبش ها

نقش خشونت پرهيزی در پيروزی جنبش ها

ادبيات غنی در مورد مبارزه خشونت پرهيز وجود دارد که برخی از آن ها به فارسی هم ترجمه شده است. يکی از آن ها، کتاب اریکا چِنووِت و ماریا استفان است با عنوان "چرا مبارزه‌ی مدنی کارساز است: منطق راهبردی منازعه خشونت‌پرهیز". این کتاب با استفاده از یک مجموعه داده‌ های ‌جدید دربارۀ تمامی پویش‌های خشونت‌آمیز و خشونت‌پرهیز در قرن بیستم و بررسی آماری آن ها، اين دريافت را مطرح می‌کند که پویش‌های غیرمسلحانه شانس بیشتری برای پیروزی نسبت به پويش های مسلحانه دارند.

خانم اریکا چنووت در اين کتاب می‌گوید من باور نداشتم که جنبش‌های اعتراضی بدون خشونت به پیروزی برسند. ولی وقتی نمونه‌هایی متعدد از جمله ۳۲۳ اعتراض خیابانی را بررسی کردم، دیدم که جنبش خشونت‌پرهیز چهار برابر بیشتر می‌تواند نیرو جذب کنند و مردم را با خود همراه کنند و شانس موفقیت‌شان هم دو برابر بیشتر است. او می‌گوید اگر این جنبش‌ها بتوانند ۳.۵ درصد جامعه را به صورت فعال در مدت قابل توجهی در میدان نگه دارند، به پیروزی می‌رسند.

تحقیقات آماری خانم اریکا چِنووِت نشان می‌دهد که اغلب مبارزاتی می‌توانند موفق شوند که تعداد بیشتری از مردم را جذب کنند. بر اساس این نظریه، برای پیروزی باید بتوانید تعداد زیادی از مردم را درگیر مبارزه کنید. اما در مبارزات مسلحانه این کار ممکن نیست. درگیری مسلحانه و هزینه‌های آن و روش‌های چریکی نمی‌تواند بخش بزرگی از مردم را همراه کند. از این جهت است که امکان پیروزی کمتر می‌شود. درحالی که همین پژوهش‌ها، نشان می‌دهد که احتمال پیروزی مبارزات مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز بیشتر از مبارزات مسلحانه است.

از ۲۵ مبارزه‌ بزرگی که چنووت و استفان بررسی کردند، ۲۰ مورد خشونت‌پرهیز بودند که ۱۴ فقره از آنها به موفقیت کامل دست یافتند. در مجموع، میانگین تعداد شرکت‌کنندگان در مبارزات خشونت‌پرهیز (۲۰۰ هزار نفر) چهار برابر مبارزات خشونت‌آمیز (۵۰ هزار نفر) بود. در دوران اوج جنبش «قدرت مردمی» در فیلی‌پین دو میلیون نفر در آن شرکت کردند. خیزش مردم برزیل در سال‌های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵، و انقلاب مخملی در چکسلواکی در سال ۱۹۸۹، به ترتیب، یک میلیون نفر و پانصد هزار نفر را جذب کرد.

چنووت می‎گوید در اعتراضات بدون خشونت محدودیت‎های جسمی کمتری برای شرکت‎کنندگان وجود دارد. برای حضور در این مبارزات لازم نیست حتما سالم و روی فرم باشید. اما کارزارهای خشونت‎آمیز معمولا به جوانانی نیاز دارد که از نظر جسمی شرایط خوبی داشته باشند. به گفته او: "برای شرکت در مقاومت‎های مسالمت‎آمیز گزینه‎های زیادی وجود دارد و این نوع مبارزات در مقایسه با اقدامات مسلحانه خطرات فیزیکی کمتری برای افراد به همراه دارند، به ویژه زمانی که تعداد شرکت‎کنندگان بالا می‎رود. تکنیک‎های مقاومت بدون خشونت هم اغلب بیشتر قابل رویت هستند و به همین دلیل مردم راحت‎تر می‎توانند راهی برای حضور مستقیم در آن بیابند و فعالیت‎هایشان را به گونه‎ای هماهنگ کنند که بیشترین اختلال را ایجاد کند."

به نظر محمدعلی کديور و نيل کچلی: "اعتراض‌های خشونت‌پرهيز از سه جهت می‌توانند به نفع جنبش‌های اعتراضی عمل کنند. اولا، این اعتراض‌ها خاصیت برهم‌زنندگی بالایی دارند و از این جهت هزینه‌ی حکمرانی را برای نظام حاکم بالا می‌برند. ثانیا، تصاویر شجاعت و دلیری معترضان در مقابله با نیروهای امنیتی می‌تواند موجب تهییج و تشویق دیگران برای پیوستن و ادامه‌ی اعتراض‌ها شود. ثالثا، مبارزه خشونت پرهيز می‌تواند موجب تحلیل رفتن قوای قهریه‌ نظام حاکم شود و فرصت را برای اعتراض‌های مسالمت‌آمیز فراهم کند." (از مقاله: آیا جنبش مدنی لزوما خشونت‌پرهیز است؟)

آنچه مشخص است در مبارزۀ مسلحانه، حکومت ها همواره دست بالا را پیدا می‌کنند. زیرا حکومت صاحب سلاح‌های بهتر و بیشتری است. در چنین تقابلی به سختی می‌توان پیروز شد. بعلاوه در شرايط کنونی بسیاری از نهادهای بین‌المللی و کشورهای دموکراتیک هم مبارزات مسلحانه و روش‌های خشونت‌آمیز را تأیید نمی‌کنند و حتی آن را صریحاً رد می‌کنند و در این موارد جانب حکومت را می‌گیرند.

آخرین کار تحقیقاتی اریکا چنووت، همراه با خانم زو مارکس (Zoe Marks)، در سال ۲۰۲۲ به پایان رسیده است و گزارش آن که نام "نان و گل سرخ: زنان در خط مقدم انقلاب" انتشار يافته است. "یکی از اولین و برجسته ترین یافته های تحقیق، و تا حدودی بدیهی، این است که درجۀ مشارکت زنان در یک کارزار انقلابی و در خطوط مقدم آن، بدواً وابسته به آن است که کارزار بر روش های مسلحانه مقاومت متکی است یا روشهای غیرمسلحانه. شمار زنان در خطوط مقدم کارزارهای غیرمسلحانه، در قیاس با آن در خطوط مقدم کارزارهای مسلحانه، بسیار بیشتر است، و این که کارزارهای مسلحانه اساساً بازدازندۀ حضور زنان باشند، بسیار محتملتر." ("نان و گل سرخ: زنان در خط مقدم انقلاب ـ معرفی یک تحقیق ـ علی پورنقوی مندرج در به پيش")

در کشور ما هم يافته های پژوهشی هم نشان می دهد که اکثريت ۱/۸۰ درصدی از شهروندان تهرانی اصلأ يا در سطح کمی تمايل برای مشارکت در اشکال غيرمدنی بروز اعتراضات اجتماعی ندارند. صرفأ ۷/۷ درصد در سطح زياد مايل به شرکت  در اشکال خشونت آميز بروز نارضايتی های اجتماعی هستند. تمايلات خشونت طلبانه در بين شهروندان تهرانی در حد بسيار ضعيف بوده و اکثريت شهروندان مايل اند تا نارضايتی های خويش را در اشکال مسالمت آميز بروز دهند. (از مقاله پژوهشی: تحليلی بر ريشه های اجتماعی شکل گيری و بروز نارضايتی های اجتماعی در ايران.مورد مطالعه: شهروندان تهرانی توسط سعيد حسينی زاده آرانی، عبدالله مرادی، اصغر وثوقی اصل و محمد مهتری ارانی).

جمهوری اسلامی تا دندان مسلح است و قادر است جريانی را که دست به سلاح ببرد، به شدت سرکوب کند و خود را محق جلوه دهد. حکومت در سال ۶۰ که هنوز چنين ارگان های قدرتمند نداشت توانست سازمان مجاهدين خلق ايران را که سازمانی قدرتمند با منابع وسيع انسانی، مالی و تسليحاتی بود، سرکوب کند و هزاران تن از مجاهدين را ازدم تيغ بگذراند. دست بردن به سلاح و روی آوردن به مبارزه خشونت آميز، خودکشی سياسی است.

خشونت پرهيزی جنبش "زن، زندگی، آزادی" به برتری سياسی، اجتماعی و اخلاقی آن انجاميده و بستر مساعدی را برای جلب همبستگی بين المللی فراهم ساخته است. توسل به خشونت موجب فاصله گيری گروه های وسيعی از جنبش خواهد شد. در حالی که مبارزه خشونت پرهيز از توان بالقوه بالائی برای جلب گروه های وسيعی از جامعه برخوردار است. از جمله گروه هائی از جامعه مثل فعالان سياسی و مدنی، هنرمندان، وکلا، پزشکان، نويسندگان، روزنامه نگاران، تشکل های صنفی و مدنی  که به حمايت از جنبش خشونت پرهيز "زن، زندگی، آزادی" برخاستند.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید