رفتن به محتوای اصلی

کار کودک، تحصیل، گزینه های سیاستگزاری بخش سوم

کار کودک، تحصیل، گزینه های سیاستگزاری بخش سوم
نویسندگان: جی پائوبی، میما پریسیک، نادین پراولت، جورج لارئا-آجی، نورین خان یونسکو، قسمت سیاستگزاری و برنامه

1.2 مفهوم و تعریف سازمان یونسکو کار از کار کودک

یونیسف با تأکید بر اهمیت منظورداشت کار خانگی، و نه فقط کار اقتصادی توسط کودکان، تعریف سازمان بین المللی کار از کار کودک را گسترش داده است. یونیسف کار کودک را چنین تعریف می کند:

  1. کودکان 5 تا 11 ساله که در هر نوع فعالیت اقتصادی یا 28 ساعت یا بیشتر در هفته به کار خانگی اشتغال دارند؛
  2. کودکان 12 تا 14 ساله که در هر فعالیت اقتصادی (به جز کار سبک کمتر از 14 ساعت در هفته)، یا 28 ساعت یا بیشتر در هفته به کار خانگی مشغول اند؛
  3. کودکان 15-17 ساله درگیر در هر نوع کار خطرناک.

تعریف یونیسف این مزیت را دارد که از نظر تئوری تمام کارهایی را که کودکان انجام می دهند به تصویر می کشد. مطالعه بر روی 18 کشور در جنوب صحرای آفریقا نشان می دهد که این شاخص بهبودیافته، نشان دهنده کار کودکان به ویژه دختران است که در غیر این صورت پنهان می ماند. در نتیجۀ این تدقیق، به همان تعداد پسران، دختران نیز در کار کودکان یافت می‌شوند. روشن است که این کیفیت، با آنچه تعریف سازمان بین‌المللی کار به دست می دهد و به موجب آن کشیده شدن پسران به کار کودک احتمال بیشتری دارد، متفاوت است.

با این حال، هیوبلر (Huebler) به برخی از محدودیت‌های تعریف یونیسف به دلایل متعدد اشاره می‌کند. کار کودکان، از دیدگاه هیوبلر، به دو دلیل نگران کننده است: الف) می تواند برای سلامت کودک مضر باشد؛ ب) می تواند در تحصیل کودک اختلال ایجاد کند. تعریف یونیسف نشانگر خوبی از کار کودکان است که برای رشد جسمی یا ذهنی کودک مضر است. با این حال، برای تجزیه و تحلیل نوسان کودک بین بازار کار و حضور در مدرسه ارزش محدودی دارد. این واقعیت که تعداد معینی از کودکان در یک کشور، طبق تعریف یونیسف، به کار کودکان مشغول اند، به این معنا نیست که باقی کودکان آزاد اند و در مدرسه حضور دارند. نگرانی سوم، سوگیری احتمالی این تعریف هنوز علیه دختران است. در تعریف یونیسف در مورد تعداد ساعاتی که کودکان اجازه دارند، بی آن که کارگر در نظر گرفته شوند، به برخی فعالیت های اقتصادی اشتغال داشته باشند، ایرادی وجود دارد. فرض کنید پسرها فقط کارهای بازار را انجام می دهند و دختران فقط کارهای خانه را. یک پسر 10 ساله باید فقط 1 ساعت در هفته کار کند تا به عنوان کودک کار در نظر گرفته شود، در حالی که یک دختر در همان سن باید حداقل 28 ساعت در هفته کار کند تا کودک کار به حساب آید. علاوه بر این، دانستن این که کودک در چه ساعاتی کار می‌کند و این که آیا این امر در حضور و پیشرفت تحصیلی او دخالت دارد یا خیر - صرف نظر از قانونی بودن چنین کاری – بسیار مفید خواهد بود.

به دلایلی که در بالا ذکر شد، هیوبر استدلال می کند که یونیسف باید در روش تخمین کار کودکان تجدید نظر کند. در درجۀ نخست باید آماری از همۀ کارهای انجام شده توسط کودکان گزارش شود، و نه تنها کارهایی که تحت تعریف موجود از کار کودک قرار می گیرند. ثانیاً یونیسف باید به دنبال راه هایی برای توجه لازم به کار خانگی باشد، زیرا به نظر می رسد محدودیت فعلی 28 ساعت در هفته بسیار زیاد است و موجب سوگیری علیه دختران می شود.

با این وجود، ما برای تجزیه و تحلیل خود در بخش های بعدی مقاله به طور گسترده بر داده های یونیسف تکیه می کنیم. ما نگرانیهای هیوبر در بارۀ محدودیتهای تعریف یونیسف از کار کودک و در نتیجه استنتاجات آن را تصدیق می کنیم. با این حال، متذکر می شویم که تعریف و داده های یونیسف نسبت به تعریف سازمان بین المللی کار بهبود یافته است، به ویژه در ثبت آن دست کارهای خانگی که برای رشد و تکامل کودک مضر اند. همچنین مشارکت دختران در کار کودکان نیز در داده های یونیسف بهتر به تصویر کشیده شده است.

بدیهی است که یکی از نتایج این مقاله درخواست از یونیسف، سازمان بین المللی کار و سایر بازیگران اصلی برای رفع نگرانیهای برشمرده توسط هیوبلر در تعریف کار کودک، و جمع آوری و گردآوری داده هاست. البته ما امکان بیش از یک تعریف و معیار برای کار کودک را  رد نمی کنیم، با این تصریح که هر معیار اهمیت و تأثیر منحصر به فرد خود را برای نفی کار کودک داشته باشد. یا شاید حتی ممکن است رشته ای از اقدامات وجود داشته باشد، که در حین حرکت از اقدامی به اقدام دیگر، تعریف پدیده های پیچیده را ممکن سازد*. ما وارد این مسائل مربوط به تعاریف نمی شویم و تحلیل حاضر را بر اساس تعریف یونیسف و داده های مربوط به کار کودکان محدود می کنیم.

 

* روش مشابهی را می توان در نحوه تعریف «عرضۀ پول» در اقتصاد یافت. هرچه هست، اصل همانا عرضۀ نقدینگی در اقتصاد است، اما تعریف زمانی جامع‌تر می‌شود که اعتبارات بانکی و سایر ابزارهایی را که مستقیم یا غیرمستقیم موجب ایجاد پول در اقتصاد می شوند، در نظر بگیریم. در این حالت هر تعریف دارای اثرات و نتایج متفاوتی خواهد بود و بسته به ماهیت تحلیل، واجد جهاتی گزینشی خواهد بود.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید