بیش از سە دهە است کە شاهد افزایش فزایندە اعتراضات مطالباتی کارگران هستیم. امسال این اعتراضات بخصوص در ماە های اخیر بعد از یک رشتە تعرضات دامنە دار دولت رئیسی و مجلس بە تە ماندە حقوق اولیە کارگران و بدتر شدن وضعیت معیشتی آنها و سایر مزد و حقوق بگیران شتاب بیشتری گرفتە و بە اوج خود رسیدە است.
طبق یک آمار تهیە شدە توسط یکی از نهادهای کارگری مستقل تنها در طول دیماە ١٢٤ اعتراض کارگری توسط بازنشستگان و شاغلین در کشور انجام گرفتە است. یعنی، روزی حداقل ٤ مورد اعتراض و اعتصاب خیابانی.
اعتراض و نارضایتی در میان کارگران و مزد و حقوق بگیران اگر آنهایی را کە بە اعتراض خیابانی کشیدە نمی شود را نیز در نظر بگیریم چند دە برابر اعتراضات خیابانی است. اعتراضات در حالی بە شکل فزایندەای ادامە پیدا می کنند کە جو سرکوب و اختناق و تهدید نیز در اوج خود قرار دارد و حکومت از همە ی امکانات خود برای کند و متوقف کردن اعتراضات بهرە می گیرد و از هیچ خشونتی در این کار فروگذار نمی کند.
فشار و سرکوب و اعمال مجازاتهای سنگین خاصە بە بخشهای سازمانیافتە کارگران و مزد و حقوق بگیران بیشتر است. برخوردهای سرکوبگرانە با فعالین و رهبران تشکلهای مستقل معلمان و محکوم کردن رهبران سندیکای واحد بە زندان های طولانی و بازداشت فعالین کارگری دیگر، بر این امر دلالت دارد.
اعتراضات البتە محدود بە کارگران و مزد و حقوق بگیران نیست. اعتراض و نارضایتی و بیزاری از حکومت و از شرایط زندگی در میان اکثریت گروەهای اجتماعی نیزگستردە است و نحوە رفتار حکومت با زنان، دانشجویان، فعالان حقوق بشر. پزشکان، وکلا، روشنفکران و روزنامە نگاران مشابە و با فعالین و احزاب مناطق ملی و قومی و اقلیت های دینی، از همە خشنتراست. هراس رژیم از وقوع انقلاب مردمی بە حدی زیاد شدە است کە حتی در آستانە انتخابات فرمایشی مجلس و خبرگان نیز نە جرات کاستن از سرکوب مردم را دارد و نە می خواهد بە مطالبات مخالفان رسیدگی کند.
علل مختلفی را می توان برای بی پاسخ گذاشتن مطالبات برشمرد، اما از میان آنها مهمتر از همە خاصە تا آنجا کە بە برخورد رژیم بە مزد و حقوق بگیران بر می گردد، وجود پراکندگی و تفرقە غیر قابل توجیە در میان نیروهای چپ و عدالتخواە است کە بیشترین نقش را در خیرە سری حکومت دارد. این تفرقە و پراکندگی و سکتاریسم غیر قابل توجیە نیروهای چپ از سوی دیگر در بە نتیجە نرسیدن اعتراضات نقش اساسی دارد. این در حالی است کە نیروهای سرمایەداری کە همگی بخش های آن، از حکومتی و سلطنت طلب گرفتە تا لیبرال و جمهوریخواە حداقل بر سر استثمار و فشار بە نیروی کار بە رغم اختلافات دیگرشان نزدیکی دارند و در مواقع ضرور مواضع کم و بیش یکسان اخذ می کنند و مصلحت و اختلافات شان را از هم تمیز می دهند.
برای نمونە در زمان خاتمی و روحانی، اکثر گروە های سلطنت طلب و لیبرال و جمهوریخواە از برنامە های اقتصادی آنها کە بی حقوق سازی نیروی کار بخشی از اجزا مهم آن بود حمایت می کردند و هنگام انتخابات این دو برای رای دادن مقابل سفارت خانە های رژیم در کشورهای مختلف بە صف شدە بودند.
در درون جناح های خود رژیم نیز همە ی جناح ها بر سر برخورد با حقوق کارگر اشتراک نظر داشتە و دارند. اگر اختلافی هست، سلیقە ای و بر سر نحوە پیشبرد آن است.
متاسفانە در حالی کە می بینیم بر سر برخورد با حقوق نیروی کار میان طیف های مختلف جریانات سرمایە داری ایران اعم از حاکم و مخلوع نزدیکی نظر و رویە وجود دارد، و بخشهای غیر حکومتی سرمایە داری نیز در حال متحد کردن خود هستند، نیروی های چپ و عدالتخواە در تفرقە و پراکندگی بسر می برند و همین باعث می شود نتوانند در روند های جاری آنچنان کە بایستە و شایستە است اثر بگذارند.
ما در حالی کە خود در پراکندگی و تفرقە بە سر می بریم، شعار اتحاد و همبستگی می دهیم و حداقل در همان حد جریانات مختلف سرمایە داری هم نتوانستەایم آنجا کە مربوط بە دفاع از حقوق زحمتکشان است فعالیت هایمان را هماهنگ و یک کاسە نماییم.
پلورالیسم و تکثر و اینکە نیروی چپ از نحلە های مختلفی تشکیل شدە، بجای خود واقعیتی است غیر قابل انکار، ولی زمانی کە تبدیل بە عامل ضعف و تفرقە بشود، هیچ کمکی بە بهبود وضعیت نیروی کار نمیکند کە هیچ، بە سرمایە داران امکان می دهد با آسودگی بیشتری حقوق نیروی کار را از بین ببرند و استثمار آن را تشدید نمایند.
اینکە رژیم تمرکز خود را روی سرکوب بخش های سازمانیافتە نیروی کار، مانند کانون های صنفی فرهنگیان و سندیکای واحد و پیشتر سرکوب سندیکای هفت تپە و امثالهم قرار دادە دلیلی بە غیر از جلوگیری از اتحاد و سازمانیابی طبقە کارگر و وحشت از متحد و متشکل شدن زحمتکشان ندارد.
در سالگرد انقلاب ضد دیکتاتوری ٥٧ اعتراضات مردمی علیە رژیم هیچوقت نە در حد و اندازە امروز بودە و نە موقعیت رژیم بە اندازە امروز متززل بودە و نە پایگاە اجتماعی رژیم این همە لاغر و نحیف بودە است.
نیروی چپ اگر نجنبد و نتواند حداقل برای ایجاد یک همگرایی بین طیف های مختلف خود بوجد آورد، قادر نخواهد شد تاثیر چندانی روی تحولات قریب الوقع کشور بە نفع زحمتکشان از خود بجا بگذارد. زمینە های زیادی وجود دارد کە نیروی های چپ بە رغم اختلافاتی کە با هم دارند می توانند با هم همکاری نمایند.
افزودن دیدگاه جدید