رفتن به محتوای اصلی

آرمان فدائیان خلق همچنان خواست مردم میهنمان است

آرمان فدائیان خلق همچنان خواست مردم میهنمان است

در دفاع از سوسیالیسم (٨۵)

آرمان فدائیان خلق همچنان خواست مردم میهنمان است

     در ۵٣مین سالگرد حماسه سیاهکل - زاد روز تاریخی جنبش فدایی- بار دیگر یاد صدها فدایی جانباخته و هزاران مبارز زندانی و شکنجه شده در ۵٣ سال گذشته را گرامی می‌داریم و به شما یاران مبارز و رفقای همرزم و وفادار به آرمان فداییان خلق، به شما مدافعان سوسیالیزم و جامعه‌ای عاری از استثمار و ستم طبقاتی صمیمانه‌ترین درودهای خود را می‌فرستیم؛ به شمایی که در هر گوشه این سرزمین ستم کشیده رد پایی دارید و هر ایرانی آزاده، از صداقت و از خودگذشتگی و وفاداری شما به آزادی و عدالت و تلاشتان برای برپایی جامعه‌ای شایسته زندگی انسانی خاطره‌ای با خود دارد. 

     ۱۹ بهمن سال ۱٣۴۹ یادآور دگردیسی تاریخی در مبارزات مردم ایران بر علیه سرکوب و دیکتاتوری است و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات نیروهای چپ و وفادار به آرمانهای رهایی انسان از ستم و استثمار و برپایی آزادی، عدالت و سوسیالیسم بشمار می‌رود و رمز ماندگاری و نامیرایی آن نیز علیرغم تمام سرکوبها، ناکامیها و پراکندگیهای تاسف‌برانگیز در صفوف این بزرگترین نیروی چپ ایران، از این واقعیت انکارناپذیر ناشی می‌شود. 

      آرمان فدائیان خلق و بنیانگذاران جنبش فدایی همچنان خواست مردم میهنمان است و بی‌جا نیست که در ۵٣ سال گذشته رژیم‌های استبدادی و ضد آزادی و خادمان نظام سرمایه‌داری در اشکال مختلف آن، لحظه‌ای از دشمنی خود با فدائیان خلق دست نکشیده‌اند و همچنان به این تاریخ‌سازان مبارزات آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه مردم ایران کینه می‌ورزند. 

     برآمد جنبش فدایی در بستر تاریخی واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران و متاثر از شرایط بین‌المللی مبارزات آزادیبخش و عدالت‌خواهانه اتفاق افتاد. جوانانی که بر روی خرابه‌های کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ ایستاده بودند و از هر اقدام و فعالیت سیاسی منع می‌شدند و کوچکترین اقدام سیاسی آنها با سرکوبی هولناک مواجه می‌گردید، طبیعتا بدنبال راههای برون رفتی می‌گشتند. در آن مقطع تاریخی که با انقلابهای چین و کوبا و مقاومت مسلحانه مردم ویتنام، فلسطین و ظفار و با مبارزات چریکی آمریکای لاتین همزمان گشته بود، در دسترس‌ترین گزینه مبارزه مسلحانه چریکی بود و رزمندگان فدایی نیز در شرایطی که تمامی حرکتهای سیاسی مسالمت‌آمیز و حتی اجتماعی بشدت سرکوب می‌شدند، گزینه دیگری جز آمادگی برای شروع مبارزات مسلحانه توده‌ای و تلاش برای شکستن سکوت حاکم بر جامعه استبداد زده و دیکتاتوری حاکم، پیش روی خود نمی‌دیدند. 

     فراروئیدن جنبش فدایی به جنبشی اجتماعی در ابعاد گسترده و تبدیل آن به جریانی سیاسی در ابعاد ملی و منطقه‌ای ناشی از درک این واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی توسط بنیانگذاران جنبش فدایی بود. جنبش فدایی فرهنگی را وارد گفتمان سیاسی کشورمان نمود که در دوره‌های پیش از خود کم نظیر بود. صداقت، استقلال‌رای، پویایی کمونیستی، درک ضرورتهای زمان و از خود گذشتگی در راه خلق به شاخصه‌های فرهنگی و سیاسی شخصیت فدایی فرا روئید. فرایندهای بعدی نشان داد که جنبش فدایی‌‌ ظرفیت اتخاذ شیوه‌‌های متناسب و نوین با شرایط جدید را دارد و گرفتار شکل خاصی از مبارزه نخواهند ماند. اما آنچه در این میان ثابت ماند؛ پایداری شالوده فرهنگ فدایی در بین مبارزین وفادار به آرمان‌های آغازین جنبش فدایی‌‌ بود. مواردی چون؛ مستقل بودن، صداقت، جسارت، شجاعت، ایمان به مبارزه، ایستادگی بر سر آرمانها، باورمندی به مبارزه طبقاتی و مخالفت با هر گونه سازش طبقاتی، که مبارزۀ خستگی‌ناپذیر و توأمان علیه نظام سرمایه‌داری و امپریالیسم جهانی اساس آن را تشکیل می‌دهد. 

    در مبارزات جاری مردم ایران علیه دیکتاتوری حاکم، آرمان‌های فدائیان خلق همچنان زنده است. مردم به‌جان آمده از ظلم و جور نظام اسلامی- ولایی حاکم همچنان برای تحقق آزادی و عدالت و برپایی ایرانی شایسته زیست انسان معاصر مبارزه می‌کنند و اعدام، زندان، شکنجه، محرومیت و دربدری را به جان می‌خرند تا نوری باشند در دل تاریکی و صدایی باشند برای شکستن شالوده ایدئولوزیک رژیم قرون وسطایی اسلامی.  

      در ۵٣مین سالگرد حماسه سیاهکل، طبق آمارهای رسمی، میلیونها نفر از هموطنانمان زیر خط فقر و فلاکت زندگی می‌کنند. اکثر مردم در تأمین حداقل‌های موردنیاز زندگی با مشکلات جدی روبرو هستند. آسیب‌های اجتماعی رشد غیرقابل تصوری یافته و اعتیاد، بیکاری، گرانی، تورم و رکود در کنار سرکوب روزافزون هر حرکت مطالبه‌گری مردمی حتی در اشکال صنفی و فرهنگی آن عرصه را بر مردم تنگ کرده است. هنوز هم جنبش «زن زندگی، آزادی» که منویات و مطالبات بخش بزرگی از مردم ایران و بویژه جوانان و زنان اسیر فرهنگ ارتجاعی جمهوری اسلامی را بازتاب می‌داد هزینه می‌دهد و سرکوب بی‌وقفه، دستگیریهای گسترده و اعدامهای سیستماتیک رژیم همچنان ادامه دارند. احضار و دستگیریهای گسترده فعالین سیاسی، کارگری، مدنی و محیط زیستی و پرونده‌سازی برای معترضین و مخالفین سیاستهای حاکم رژیم اسلامی همراه با احضار مجدد بازداشت‌شدگان قبلی، جوانان و فعالین سیاسی و اجتماعی، به سیاست روزمره دستگاههای امنیتی و انتظامی رژیم تبدیل شده است. 

     در چنین شرایطی رژیم خود را برای به صحنه آوردن نمایش دیگری از «انتخابات» مجلس فرمایشی آماده می‌کند. انتخاباتی که اقدامات گزینشی نامزدها حتی در دایره‌ی خودی‌های نظام که اعتقاد و وفاداری خود به مبانی حکومت اسلامی را اعلام کرده‌اند، شدیدتر از دوره‌های گذشته اعمال می‌شود. این رویکرد که قدرت اجرایی خود را از اصل ارتجاعی ولایت فقیه، بندهای ضد دموکراتیک قانون اساسی، نظارت استصوابی و در کل ساختار سیاسی – حقوقی حاکم می‌گیرد، هرگونه تأثیرگذاری از طریق صندوق رای و ایفای نقش واقعی در زندگی سیاسی و اجتماعی را عملا برای مردم ایران غیرممکن کرده است. در نتیجه‌ی این موانع برآمده از ساختار سیاسی – حقوقی نظام حاکم بر کشور هست که انتخابات در جمهوری اسلامی به نمایش مبتذلی از بازی داخلی وفاداران به نظام تبدیل شده است و تمام نشانه‌ها حاکی از آن است که در «انتخابات» آتی مجلس نیز با تحریم گسترده‌ مردم ایران روبرو شود و رسوایی دیگری را برای خودکامگان و مستبدین حاکم به ارمغان بیاورد. . 

     در ۵٣مین سالگرد حماسه سیاهکل، همچنان شاهد تداوم یورش گسترده و وحشیانه رژیم صهیونیستی اسرائیل به سرزمینهای فلسطینی و دفاع تمام قد امپریالیسم آمریکا و شرکای آن از این اقدامات غیر انسانی هستیم. بیش از ۲۷ هزار فلسطینی که نزدیک به ۱۲هزار نفر از آنها را کودکان تشکیل می‌دهند، در حملۀ اسرائیلی‌ها کشته شده‌اند. کشتار هزاران انسان بی‌گناه با آتش توپخانه، موشک باران و بمباران جنگنده‌ها، یورش زمینی ارتش و آواره شدن صدها هزار نفر و نابودی زیرساخت‌های شهری و زیست انسانی در غزه و شهرهای فلسطینی معنایی جز پاکسازی قومی و نسل‌کشی توسط دولت فاشیستی اسرائیل ندارد‌. در چنین شرایطی وظیفه جامعه جهانی صلح‌طلب، مردم آزادیخواه، نیروهای ترقیخواه و چپ و مدافعین همزیستی مسالمت‌آمیز ملت‌ها است که: با تمام قوا به مخالفت با ادامه جنگ برخیزند و خواستار آتش‌بس فوری شوند؛ تجاوز، اشغالگری و نسل‌کشی دولت راستگرا و نژادپرست اسرائیل و نابودسازی فضاهای زیست انسانی و زیرساخت‌های غزه و کرانه باختری توسط ارتش اسرائیل را محکوم کنند؛ به دفاع از حقانیت تاریخی مردم فلسطین در حق تعیین سرنوشت خود و داشتن کشوری آزاد و مستقل برخیزند؛ نقش مخرب دولت‌های امیریالیستی آمریکا، بریتانیا، ناتو و اتحادیه اروپا و دولت‌های حامی بنیادگرایی اسلامی همچون جمهوری اسلامی را در روند صلح افشا کنند؛ توقف شهرک‌سازی در سرزمین‌های فلسطین را بعنوان نماد اشغالگری صهیونیستها خواستار شوند و قبل از هر چیز تمام توان خود را به کار گیرند تا زندگی هزاران انسان بی گناه، بی دفاع و در معرض نابودی را نجات دهند. 

     در ۵٣مین سالگرد حماسه سیاهکل، متاسفانه تفرقه و تشتت در بین طیف‌های مختلف جنبش فدایی و نیروهای چپ کشور کماکان ادامه دارد. این شرایط به رژیم حاکم بر ایران این امکان را می‌دهد که بر بستر تفرقه و تشتت نیروهای سیاسی و بویژه چپ، اهداف شوم و غیرانسانی خود در سرکوب حرکات آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه، دستگیری‌ها و اعدام‌ها را عملی سازد و بر عمر ننگین خود بیفزاید. این تشتت و پراکندگی عملا به کم رنگ شدن نقش نیروهای چپ ترقیخواه و مارکسیست‌ها در تحولات جاری در میهن استبداد زده ما منجر شده است. جنبش فدایی امروز نیز می‌تواند با غلبه بر پراکندگی صفوف و تشتت سازمانی و با حفظ پرنسیب‌های آرمانی و کمونیستی خود، و با تکیه بر قدرت کارگران و توده‌های زحمتکش، و اقشار ترقیخواه و عدالت طلب نقش تاریخی خود را در مبارزات مردم ایران بازی کند. باید با احترام به تفاوتهای نگرشی همدیگر، با تاکید بر وجوه مشترک و برنامه‌های سیاسی قابل تجمیع و دوری از تعمیق اختلافات، بر تشتت و پراکندگی فکری و سازمانی موجود در درون فدائیان خلق و جنبش چپ فایق آمد. باید با شکل‌دهی به اتحادی پویا و موثر برای دستیابی به اهداف و برنامه‌های مورد توافق، گامهای لازم را برداشت. باید پرچم اتحاد عملی سیاسی و همگرایی سازمانی بر روی وجوه مشترک برنامه‌ای را با احساس مسئولیت تمام برافراشته نگه داشت. فدائیان خلق می‌توانند محور اتحاد و همگرایی احزاب و سازمانهای چپ کشورمان برای تشکیل جبهه‌ای گسترده و فراگیر از نیروهای ترقیخواه و دمکراتیک باشند. جنبش فدایی در کلیت خود ظرفیت لازم برای قبول چنین مسئولیتی را دارد. ما نیز به عنوان جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور) با گرایش‌های سازمانی متفاوت فدایی، بعنوان سربازانی از جنبش فدایی دوشادوش آنان گام برخواهیم داشت. 

بار دیگر در ۵٣مین سالگرد حماسه سیاهکل، این روز تاریخی را به همه رفقای جنبش فدائیان‌خلق تبریک می‌گوییم؛ یاد و خاطره تمامی رفقای مبارز و جانباختۀ فدایی و همه مبارزین و رهروان راه استقلال، آزادی، عدالت و سوسیالیسم را گرامی می‌داریم و در برابر خانواده‌های همه آنهایی که در راه بهروزی کارگران و زحمتکشان و برای تحقق آزادی و عدالت اجتماعی رزمیدند و جان باختند، سر تعظیم فرود می‌آوریم. 

جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)

۱۹ بهمن ۱۴۰۲

دیدگاه‌ها

نادر عصاره

ارزیابی از جنبش فدائی با نادیده گذاشتن اشکالات بینشی ان جنبش در بیانیه دفاع از سوسیالیسم ۸۵، و تاکید صرف بر توصیفات دوران پیدایش، نمی تواند مورد تایید نگرش انتقادی و دیالکتیکی باشد. نتیجه این نگرش، در سیاست اتحادهای این گرایش نیز بی اثر نبوده است. بیانیه، جبهه ای از نیروهای دموکراتیک برای مبارزه با جمهوری اسلامی را لازم شمرده است. برای ایجاد آن جبهه، اتحادی از جریانات مختلف فدائی و‌ چپ را بعنوان محور ان جبهه پیشنهاد کرده است. آیا این اول بار است که اتحاد چپ و جبهه، طرح شده است؟ اگر نه، آیا وقت آن نیست که موانع رسیدن به اتحاد و‌جبهه، بعوض تکرار ضرورت آن، مورد بحث قرار گیرند؟ آیا فکر شما نویسندگان این بیانیه، با تقدم چپ و محور کردن ما چپ ها در جبهه، مانع تشکیل اتحاد نیست؟ اگر چپ ها، احزاب ملیت ها، جمهوریخواهان، مشروطه خواهان، فمنیست‌ها، اکولوژیست ها، و دیگر هویت ها، هر یک خواست خود را اولویت کنند، تشکیل اتحاد و وفاقی همگانی ممکن می شود؟ عدم خواست مشترک و اولویت مشترک نبوده که تا کنون مانع اتحاد دموکراتیک و همگانی شده است؟ اگر هر کس به جای رفع ضعف خود فقط بر ضرورت اتحاد تاکید کند و بگوید ما مانع نیستیم و مانع را نیز معرفی نکند، چگونه این معضل حل خواهد شد؟ حدود ۸۰ سال است حزب توده ایران مرتبا دعوت به جبهه کرده است. این دعوت تقریبا بی نتیجه، مورد نقد و بررسی اثرگذاری نیز واقع نشده است. فدائیان و حزب چپ ایران و دیگر تشکل‌هاهم می خواهند همان تجربه بی ثمر را تکرار کنند؟
جمعه, 09.02.2024 - 22:08 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید