در آمیختن شادی وشادمانی ایرانیان در آغاز بهار و آمدن نورو قدمتی تاریخی دارد . ایرانیان از دیرباز شادی را مهم ترین بخش زندگی خویش می دانستند , هم از اینروست که ایرانیان باستان همواره روزهایی را به عنوان جشن ، چه مذهبی و چه ملی ، به شادی و سرور می پرداخته اند.
در این میان جشن نوروز از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست , آنچه نوروز و جایگاه آنرا از دیگر جشنهای ایران باستان جدا می سازد فلسفه وجودی نوروز می باشد که پیوند انسان با طبیعت است , طبیعت زیبا و شکوفا میشود و با خود زیبایی و شکوفایی, سرزندگی و بالندگی را به ارمغان میاورد .
در فرهنگ ایرانیان نوروز نوید فصل پایان یافتن سرما و زمستان است و با خود بهار و سبزی و امید بهمراه می آورد . همگونی فلسفه نوروز با رویش و نو شدن طبیعت آنگاه زیبا, ماندگار و برجسته میشود که با جان و روان انسان پیوند میخورد و یگانه میشود . این یگانگی و هم آوایی انسان و طبیعت با هارمونی زیبایی همراه است.
در سراسر میهن عزیز ما ,که تنوع قومی ملیتی و فرهنگی جلوه ای زیبا به آن داده , مردم ایران با پایان یافتن زمستان و رفتن سرما شادمانه به استقبال نوروز و بهارمی روند در دامن طبیعت نوای دلنشین و شاد موسیقی بهاری سر میدهند و به رقص و پایکوبی میپردازند.
آری,
نوروز جشن همه ایرانیان است و از روزگاران كهن پر شكوه ترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای است كه روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است.
در اﺳﺎطﯿﺮ اﯾﺮان،ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻧﻮروز را ﺑﻪ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﭘﯿﺸﺪادی ﻧﺴﺒﺖ داده اﻧﺪ.
درباره ی پیدایش نوروز در روایت است که " نیشكر را جمشید در این روز یافت و مردم از كشف خاصیت آن متحیر شدند . پس جمشید دستور داد تا از ( شهد آن ) شكر ساختند و به مردم هدیه دادند . از این رو ، آن را نوروز نامیدند.
همچنین گفته شده كه اهریمن ، بلای خشكسالی و قحطی را بر زمین فرو نشانید . اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و درپایان او را شكست داد . آنگاه خشكسالی، قحطی و نکبت را بر روی زمین از ریشه بخشكانید و به زمین بازگشت با بازگشت وی درختان و هر نهال و چوب خشكی سبز شدند . پس مرد م این روز را « نوروز » خواندند .
فردوسی بزرگ درباره ی پیدایش نوروز چنین میگوید:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
بجمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
و در جایی دیگر آن را چنین سروده است :
"سر سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار
نوروز اما در میان کردها ، نماد پیروزی ﮐﺎوه آھﻨﮕﺮ بر ﺿﺤﺎک ستمگر است .
در این رابطه حکایت است :
ھﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺎوه جوان و یارانش ﺑﺮ ﺿﺤﺎک ﭘﯿﺮوز ﺷﺪند, ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﺮوزی ﺑﺮ ﮐﻮه ھﺎ آﺗﺶ اﻓﺮوﺧﺘﻨﺪ و دﺳﺖ در دﺳﺖ ھﻢ ﺑﻪ ﺷﺎدﻣﺎﻧﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ. از آن زمان ﺗﺎﮐﻨﻮن ﻣﺮدم ُﮐﺮد ھﺮ ﺳﺎﻟﻪ در آغاز بهار و شکوفایی دگر باره طبیعت ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ آن روز ﻓﺮﺧﻨﺪه، آﺗﺶ روﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﺷﺎدﻣﺎﻧﯽ و ﺷﺎدﺧﻮاری ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧد , چنین است که نوروز و بهار در فرهنگ و سنن کردها همچون سایر مناطق ایران به نماد کار و تلاش برای زندگی بهتر و کوشش برای آزادی و رهایی از ظلم و جور و ستم تبدیل شده است.
فردوسی کاوه آهنگر را فرمانده و رهبر مبارزه پیروز فریدون پیشدادی بر ضحاک میداند و این نبرد پیروزمندانه را اینچنین به شعر
:سروده است
ﭼﻮ ﮐﺎوه ﺑﺮون ﺷﺪ ز درﮔﺎه ﺷﺎه"
ﺑﺮو اﻧﺠﻤﻦ ﮔﺸﺖ ﺑﺎزارﮔﺎه
ھﻤﯽ ﺑﺮ ﺧﺮوﺷﯿﺪ و ﻓﺮﯾﺎد ﺧﻮاﻧﺪ
ﺟهان را ﺳﺮاﺳﺮ ﺳﻮی داد ﺧﻮاﻧﺪ
ازان ﭼﺮم ﮐﺎھﻨﮕﺮان ﭘﺸﺖ ﭘﺎی
ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ ھﻨﮕﺎم زﺧﻢ درای
ھﻤﺎن ﮐﺎوه آن ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﯿﺰه ﮐﺮد
ھﻤﺎﻧﮕﻪ ز ﺑﺎزار ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﮔﺮد
ﺧﺮوﺷﺎن ھﻤﯽ رﻓﺖ ﻧﯿﺰه ﺑﺪﺳﺖ
ﮐﻪ ای ﻧﺎﻣﺪاران ﯾﺰدان ﭘﺮﺳﺖ
ﮐﺴﯽ ﮐﺎو ھﻮای ﻓﺮﯾﺪون ﮐﻨﺪ
" دل از ﺑﻨﺪ ﺿﺤﺎک ﺑﯿﺮون کند
در ﻣﻨﺎطﻖ ُﮐﺮدﻧﺸﯿﻦ نیز همچون سایر مناطق ایران با آغاز نوروز مردم با مهربانی و گذشت به دیدار دوستان و اقوام خود میروند .
در میان طبیعت زیبای کردستان دهل چیان و سرنا نوازان ایل ساز مهر میزنند و زنان و مردان و بچه های کرد دست در دست هم با لباسهای نو و زیبای کردی با ( هَل پَرکه) که همان رقص و پایکوبی کردیست به استقبال نوروز و بهار میروند .
پدران و مادران و بزرگترها با دادن عیدی به فرزندان و نوباوگان فامیل شور و شادمانی آنها را فراهم میکنند.
هنوز هم در مناطقی از کردستان هنرنمایی سوارکاران و تیراندازان از برنامه های پر طرفدار و پر هیجان ایام نوروز و بویژه سیزده بدر می باشد.
آری، نوروز در قلب و وجود مردمان این سرزمین , پیروز است وگرامی و ماندگار
اگرچه سالهاست در میهن ما حکومت جور و ستم جمهوری اسلامی،کوشیده است که از ارزش و اعتبار نوروز بکاهد و جشن و شادمانی را از مردم بگیرد و بجای نوروز، اعیاد و مناسبت های مذهبی را بنشاند، اما، حکومت شادی سوز و مرگ آفرین فقه ها، هرگز نتوانسته است امید، شادمانی و همبستگی را از مردم بگیرد.
امسال نیز، مادران و پدران داغدار در آغاز بهار و آمدن نوروز با شمع وگل به دیدار فرزندان عزیزشان در خاورانهای ایران میروند و با فرزندان خود تجدید عهد می کنند که تا پایان ظلم و ستم از پای ننشینند
امسال نیز، بسیار مردان و زنانی هستند که نوروز و بهار را جدا از خانواده و پشت میله های زندان سپری میکنند
اگرچه فقر و تنگدستی و سفره خالی مردم، بیداد میکند , با اینهمه همچنان مردم با امید به فردای بهتر به استقبال نوروز و بهار میروند و این جشن فرخنده را برگزار کرده و گرامی میدارند
نوروز برای همه مردمان مناطق زیبای میهن ما آغازی تازه در زندگیست ,آغاز ی تازه برای شادمانی و یگانگی و امید به تحول در زندگی و زدودن زنگار های کهنه از فکر و اندیشه خود
نوروز ماندگار است، تا یک جوانه باقیست "
باقیست جمع جانان، تا این یگانه باقیست
بار دگر بریدند نای و نواش اما
این ساز مینوازد، تا یک ترانه باقیست
سینه به سینه گفتند کوتاه تا شود شب
کوتاه میشود شب، وقتی فسانه باقیست
عید است و نامه دارم از من رسان سلامی
"....بشتاب ای کبوتر، تا آشیانه باق
افزودن دیدگاه جدید