رفتن به محتوای اصلی

دلیلی برای فکر کردن به تغییرات دموکراتیک در ایران پس از مرگ رئیسی وجود ندارد

دلیلی برای فکر کردن به تغییرات دموکراتیک در ایران پس از مرگ رئیسی وجود ندارد
مصاحبه نشریه کانتکست با مهدی ابراهیم زاده – مصاحبه کننده: گورکا کاستیو

مهدی ابراهیم زاده، مسئول روابط بین الملل حزب چپ ایران است، این حزب یکی از تشکل های سیاسی است که از زمان مرگ مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، قاطعانه از تظاهرات اعتراضی علیه رژیم اسلامی حمایت کرده است. ابراهیم زاده (اصفهان، ۱۹۵۳) که پناهنده سیاسی در آلمان است، اطمینان می دهد که در ۱۹ ماه مه مرگ رئیس جمهور ایران، ابراهیم رئیسی را نه تنها جشن نگرفته است بلکه بیشتر متاسف است: «کسی مانند او، با تمام جنایاتی که انجام داد، بدون پاسخگویی در یک دادگاه ناپدید شد.». در برابر این سوال که آیا ترکیب تازه در ساختار رهبری جمهوری اسلامی میتواند باعث تغییراتی در نقش جمهوری اسلامی در منطقه پر از بحران خاورمیانه شود، سخنگوی بین‌الملل حزب چپ ایران ترجیح می‌دهد محتاطانه برخورد کند. با توجه به ساختار سیاسی رژیم و کارکرد مطیع رئیسی نسبت به خامنه‌ای و روش‌های غیر شفاف و غیردموکراتیک انتخاب وی، می‌توانم به شما اطمینان دهم که مرگ وی دلیلی برای خوش‌بینی نسبت به ایجاد تغییرات دموکراتیک در ایران نیست. ابراهیم زاده کاملا اشراف دارد به آنچه میگوید. در سال ۱۹۹۲ یک گروه تروریستی اعزامی از تهران وارد رستورانی در برلین شد که در آن جلسه ای از افراد اپوزیسیون جمهوری اسلامی برقرار بود، مهدی ابراهیم زاده به همراه سه نفر از اعضای رهبری حزب دمکرات کردستان ایران و ۳ نفر دیگر از حاضرین در این جلسه بودند. آن‌ها هر سه نفر اعضای رهبری حزب دمکرات و یک فعال سیاسی اپوزیسیون را به قتل رساندند و مهدی ابراهیم زاده از این توطئه جان سالم بدر برد. بعد از آن، عاملان این جنایت در آلمان دستگیر و محاکمه شدند و زندانهای طویل المدت محکوم شدند و همچنین در این محاکمه تاریخی آیت الله علی خامنه ای بعنوان یکی از محرکان این جنایت شناخته شد. 

در جریان بازدید او از مادرید که به دعوت کنگره "چپ متحد" اسپانیا صورت گرفته است این فعال سیاسی که خود را «سوسیالیست دموکراتیک، سکولار و صلح‌طلب» تعریف میکند نگرانی عمیق خود را از آنچه اکنون در خاورمیانه در حال وقوع است بیان میکند. او می گوید: «به رسمیت شناختن دولت فلسطین و برقراری صلح تنها از طریق تضعیف نیروهای راست افراطی و ملی گرایان افراطی و تقویت هر چه بیشتر دموکراسی ها امکان پذیر خواهد بود.»

سوال:از دیدگاه حزب چپ ایران، مرگ ابراهیم رئیسی چه عواقبی برای رژیمی که به طور فزاینده ای شکننده تر میشود می تواند داشته باشد؟ مثلا تظاهرات زنان علیه رژیم؟

پاسخ: رئیسی به عنوان یکی از اعضای هیئت مرگ در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ نقش موثری داشت. هرچند در آن سال‌های وحشت ابعاد این جنایت علیه‌ بشریت، به دلیل شرایط خفقان و سرکوب، در انظار عمومی پنهان مانده بود، اما امروز برای اکثر ايرانيان مرگ ابراهیم رئیسی نه تنها موجب تأسف نشد، که خوشحالی بسیاری از اقشار مردم را در پی داشت. کلاً رئیس جمهور، و مشخصاً رئیسی، در ساختار قدرت نقش چندانی ندارد. از این رو متصور نیست که مرگ او عواقب بلند مدت یا میان مدتی برای جمهوری اسلامی داشته باشد. این ارزیابی را هم ندارم که رئیسی به عنوان یکی از جانشینان خامنه ای بر کشیده شده بود. طبعاً مرگ ناگهانی او، در شرایطی که جمهوری اسلامی امکان مانور اندکی برای جانشین کردن کسی با مختصات او در جای رئیس جمهور دارد، دشواری هایی در کوتاه مدت برای رژیم به بار خواهد آورد.

فعلاً رژیم در صدد بهره برداری از این حادثه در سمت تحرک بخشی به نیروهای هوادار خویش است و متصور نیست که این حادثه موجب عواقبی به صورت برآمد مجدد زنان گردد.

سوال: شخصیت او تجسم وفاداری به محافظه کارانه ترین مبانی ایدئولوژیک نظام و بمعنایی ترمز هرگونه تغییر و در همان حال سیاست سرکوب مخالفان بود. با ناپدید شدن او، آیا امید شما به تحولی دمکراتیک از درون در ایران افزایش می یابد؟

پاسخ: بدلیل ساختار حکومت اسلامی، نقش فرمانبرانه رئیسی در مقابل‌ علی خامنه‌ای، شرایط بسته و غیر دموکراتیک انتخاب او به ریاست جمهوری، حذف رئیسی بلاواسطه نمی‌تواند موجب افزایش امید برای تحول دموکراتیک در ایران شود. اما به دلیل ناکارآمدی سیستم حکومتی در حل و کاهش مشکلات اقتصادی اجتماعی جامعه، تداوم جنبش های مطالباتی و اعتراضی کارگران و مزد‌بگیران، اعتراضات و مقاومت مدنی زنان و جوانان، می‌توان امیدوار بود که حتی انتخاب رئیس جمهور جدیدی همچون رئیسی نتواند ترمزی در مقابل رشد جنبش های مردمی شود.

سوال: رئیسی با ۳۰% آرای واجدین شرایط برای رای دادن در سال ۲۰۲۱ به ریاست قوه مجریه جمهوری اسلامی رسید. فقط چند ماه بعد مهسا امینی به خاطر کامل نبودن حجابش به هنگامی که در بازداشت ماموران گشت ارشاد بود کشته شد. بنا بر گزارش سازمان حقوق بشر ایران مقیم خارج از کشور در تقریبا شش ماه اول سال جاری ۲۲۶ نفر در ایران اعدام شده اند یعنی هر روز بیش از یک نفر. آیا فرض آنکه رئیسی توسط جناح های اصلاح طلب رژیم از میان رفته باشد را محتمل میدانید؟

پاسخ: اشاره شما درست است؛ اجازه بدهید بر چند نکته مکث کنیم. رئیسی برخلاف سایر رؤسای جمهور گذشته در ایران تنها با یک سوم آرا و در شرایطی که حتی بسیاری از جریانات اصلاح طلب و نزدیک به حکومت هم انتخابات را تحریم کرده بودند، به قدرت رسید. و این نشان دهنده نزول چشمگیر مشروعیت نظام بود. یکسال و چند ماه پس از آن در سپتامبر ۲۰۲۲ با مرگ ژینا-مهسا امینی در اثر ضربات وارده بر او در بازداشتگاه گشت ارشاد ما شاهد بروز جنبش‌ "مهسا" و یا جنبش "زن، زندگی، آزادی " در این هستیم. این جنبش در تداوم جنبش اعتراضی مطالباتی در سال ۲۰۱۷ و خیزش اعتراضی سال ۲۰۱۹ بود. اما متفاوت با آنها. جنبش "مهسا" یک جنبش شهروندی و برای حقوق شهروندی است که در آن زنان و جوانان، بویژه در میان طبقه متوسط مدرن شهری نقش تعیین کننده دارند. این جنبش نه فقط در ایران و در همه شهر ها و مناطق اتنیک، بلکه خارج از مرزهای ایران و در بیشتر کشورهای اروپا و آمریکا همبستگی بین‌المللی را با خود همراه کرد. اما با توجه به شکاف های حکومتی، و وجود جنبش های مردمی هنوز حکومت قادر به سرکوب، دستگیری و اعدام است و آماری که شما به آن اشاره کردید، موید آن است. بنابراین دلایل کافی در تمایل به پایان دادن به این سیستم حکومتی وجود دارد، اما چگونه و با چه ابزاری؟ فرضیه حمله از درون می‌تواند وجود داشته باشد، اما مادام که با جنبش مردمی همراه نباشد، به حذف و جانشینی مهره‌های حکومتی می انجامد. از نظر من محتمل ترین فرض وقوع حادثه است.

سوال:در ابتدا حدس و گمان بر آن بود که اسرائیل می تواند در از میان برداشتن رئیسی نقش داشته باشد، نظر شما چیست؟

پاسخ: هرچند رسانه های نزدیک به اسرائیل و ایالات‌متحده به عدم دخالت اسرائیل در حادثه مرگ ابراهیم رئیسی اشاره کرده اند، اما به دلیل عملیات مختلف اسرائیل در ترور و کشتن برخی سران سپاه و دانشمند هسته ای محسن فخری زاده در داخل و خارج از ایران، نفوذ عوامل اسرائیل در بالاترين ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی، نمی‌توان احتمال دخالت اسرائیل را منتفی دانست. در سناریوهای موجود، حادثۀ صرف، خرابکاری عوامل داخلی خواه درون حکومتی یا بیرون حکومتی، خرابکاری خارجی، دخالت خارجی در درجات آخر قرار می گیرد.

سوال: ذینفع واقعی از ناپدید شدن رئیسی چه کسی است؟

پاسخ: منطقا ذینفع اصلی در مرگ ابراهیم رئیسی باید نیروهائی باشند که یا موجب فراهم آوردن حذف او شدند و یا در آرزوی پديد آمدن چنين وضعیتی بودند. اما مستقل از اینکه با کدام سناریو مرگ او را توضیح دهیم، به دلیل شرایط و سیستم حاکم در جمهوری اسلامی، ذینفع واقعی جانشین او و اطرافیانش خواهند بود. در شرایط کنونی ایران حداقل فایده پست ریاست‌جمهوری دستیابی به قطعه‌ قابل توجه ای از "کیک" و رانت حکومتی خواهد بود. در عین حال احتمال برخی‌ جهت گیری های راهبردی نیز منتفی نیست.

سوال: آیا شما کشته شدن ابراهیم رئیسی را جشن گرفته اید؟ همانگونه که خیلی از تبعیدیها در خارج و بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل کشور.

پاسخ: نه، من مرگ رئیسی را جشن نگرفتم، و تأسف هم نخوردم، تأسف من از این بابت است، که چرا فردی مثل او با این همه جنایت و بیداد در حق جوانان و مردم ما باید به مرگی که در انتظار هرکس می‌تواند باشد، از میان برود و امکان پاسخگویی به جنایات او و دادرسی برای عدالت‌ قضائی ممکن نشود. در محاکمه حمید نوری (عباسی) یکی از افراد عامل انجام فرامین اعدام رئیسی، که در اوت ۲۰۲۲ در استکهلم برگزار شد، این امکان بوجود آمد تا حقایق جنایات سال ۱۹۸۸ در زندان های سیاسی ایران بشکل شایسته و گسترده ای آشکار شود. نام رئیسی بیش از ۱۰۰ بار در این دادرسی و دادخواهی مطرح شد. برای جلوگیری از تکرار اینگونه جنایات حافظه تاریخی و وجدان عمومی باید بیدار باشد.

واکنش و ابراز شادی مردمی که برادر، خواهر، فرزند، پدر و یا مادر خود را در اثر جنایات‌ جمهوری اسلامی وامثال رئیسی از دست داده اند، برایم قابل فهم است. در عین حال این شادی بروز دگرباره شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت است.

سوال:آیا فکر میکنید ترکیب تازه در هرم قدرت در ایران میتواند تغییراتی در نقش ایران در خاور میانه ایجاد کند؟

پاسخ: بنظر من پس از رئیسی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی کماکان برهمان روال باقی خواهد ماند و طبعا رویکرد رژیم در سیاست خارجی هم در همان چارچوب خواهد بود. فراموش‌ نکنیم که وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز همراه با رئیسی از میان رفته است. او مجری گوش به فرمان رهبر در سیاست خارجی ايران بود و بعید است فردی با رویکرد دیگری جانشین او شود. بنظر من وضعیت آتش‌ زا در خاورمیانه از این بدتر نخواهد شد.

سوال:از این ترس ندارید که مرگ رئیسی وضعیت در منطقه را وخیم تر کند؟

پاسخ: وضعیت خاورمیانه به اندازه کافی پیچیده، خطرناک و همچون بشکه باروت آماده انفجار است. مرگ رئیسی آنرا پیچیده تر نخواهد کرد، و چنانکه تصریح کردم رئیسی نقش مؤثری در این وضع نداشته است. اما احتمال اینکه بازیگران تا حدی تغییر کنند وجود دارد. مثلا آخرین گفت‌گو ها و توافقاتی که آشکار و پنهان در دوحه و قاهره در مورد نقش ایران در خاورمیانه با دولت رئیسی شده، باید توسط جانشینان او دنبال شود، همچنین در مورد موضوع هسته ای ایران.

سوال: تغییرات در راس نظام جمهوری اسلامی چگونه میتواند در روابط با حزب الله و حماس اثرگذار باشد؟

پاسخ: از نظر من انتقال قدرت در ریاست جمهوری و وزیر امور خارجه تغییری در سیاست کلی جمهوری اسلامی نسبت به حماس و حزب الله لبنان و کیفیت رابطه با این دو نیرو نخواهد داشت. اگر حتی در آینده شاهد تغییراتی در این روابط باشیم، ناشی از انتقال‌ قدرت به مسئولان جدید نیست، بلکه نتيجه توافقات احتمالی‌ است، که پیش از مرگ رئیسی رقم خورده است.

سوال: حزب شما چه مواضعی دارد در قبال نسل کشی از فلسطینیان و یورش اسرائیل به غزه؟

پاسخ: آنچه امروز در غزه شاهد آن هستیم مصداق، جنایت جنگی، جنایت علیه‌ بشریت و نسل کشی توسط دولت و ارتش اسرائیل و دولت اسرائیل به رهبری نتانیاهو است. از نظر ما جنگ فقط در غزه نیست، کرانه باختری و تداوم شهرک سازی در مناطق فلسطینی ها، تصرف سرزمین های فلسطینی و رفتار نژاد پرستانه و آپارتاید با فلسطینی های ساکن اسرائیل و کرانه باختری وجه دیگری از این رفتارهای غیر انسانی است. بنظر ما به رسمیت شناختن و تشکیل دولت فلسطینی و تلاش برای برقراری صلح پايدار در منطقه از طریق تضعیف نیروهای افراطی و تقویت مواضع نیروهای دمکرات میسر است.

سوال: حزب شما چه راه حلی برای ایران و خاورمیانه در حال سوختن در آتش دارد؟

پاسخ: راهبرد کنونی جمهوری اسلامی امنیتی است و ضرورت توسعه از نگاه او مقدمتا برای تامین نیازهای امنیتی است. از جمله تلاش برای تجهیز به تکنولوژی هسته ای، داشتن نیروهای نیابتی در خارج از مرزهای کشور از این نگاه ناشی می‌شود. تبعات این راهبرد هدر دادن سرمایه و امکانات کشور و تشدید تشنج در منطقه و افزايش خطر جنگ است. این راهبرد به زیان منافع ملی ايران است و هر‌چند بطور موقت توانسته سایه امنیت برای جمهوری اسلامی فراهم کند اما شکننده و ناپایدار است. درحالیکه امنیت واقعی نتیجه راهبرد توسعه پایدار موزون عدالت محور است، بگونه‌ای که اقتصاد را قابل داد و ستد و رقابت با اقتصاد جهانی کند، سیاست خارجی پرهیز از تشنج و تعامل و دوستی با همسایگان و کشورهای منطقه و جهان را در پیش گیرد و منادی صلح باشد، با تبعیضات در همه اشکال مبارزه کند.

ایران نیازمند یک تحول دموکراتیک است، بگونه‌ای که با گذر از جمهوری اسلامی راه برای ایجاد جمهوری سکولار دمکرات هموار شود. از نظر ما این تحول باید به اتکا جنبش های اجتماعی اعم از جنبش زنان، کارگران، مزدبگیران، معلمان، دانشجویان و اتنیک ها و با توجه به تکثر ملی، مذهبی و تمايلات جنسيتی با عنصر همبستگی بین آنها، صورت پذیرد. جمهوری آینده ایران باید برنامه توسعه پایدار عدالت محور و موزون را که تضمین کننده حقوق شهروندی، اعم از آزادی‌ های فردی و اجتماعی در کشور پیش ببرد. تجربه نشان داده که لازمه پیشبرد یک برنامه توسعه پایدار موفق، داشتن رابطه خوب و بدون تشنج با همسایگان و در منطقه است. تلاش ما پیشبرد سیاست خارجی مبتنی بر تشنج صفر است. منطقه خاورمیانه نیاز به آرامش و صلح دارد. صلح، پایداری طبیعت، عدالت و دموکراسی.

سوال: پنج سال پیش، ایران یک کشور منزوی در سطح بین المللی بود، اما جنگ در اوکراین نقش خارجی آن را تقویت کرد، همانگونه که اخیراً با توافق راهبردی با هند، دسترسی این کشور به بندر چابهار در خلیج عمان را ممکن می کند که نقشی حیاتی برای تجارت با آسیای مرکزی دارد.

پاسخ: آری، کنگره سوم ما در ژوئن ۲۰۲۳ دقیقا براین نکته تاکید داشت که وضعیت جدید جهانی، تشکیل قطب ها و پیمان‌های مختلف از جمله این امکان را برای جمهوری اسلامی فراهم آورد، تا از این طریق بتواند تحریم ها و محدودیت های دیگر را دور بزند و امکان داد و ستد با بخش هایی از جهان را داشته باشد. از این رو میتوان گفت جمهوری اسلامی مثل گذشته منزوی نیست. در عین حال مادام که رابطه "ایران" با "غرب" بویژه با ایالات‌متحده و اروپا عادی نشده باشد، صرف رابطه با کشورهای بریکس و یا شرکت در پیمان‌های منطقه ای به معنای بهره‌مندی کامل "ایران" از این امکانات نیست، به این دلیل که هر‌کدام از کشورهای طرف معامله با ایران مثل هند، روسیه، چین و... همزمان با غرب و ایالات متحده رابطه سیاسی و تبادلات اقتصادی بالائی دارند. تجربه نشان داده که این کشور ها منافع ملی و اقتصادی خود را فدای رابطه شان با جمهوری نخواهند کرد. 

ما از عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس استقبال می کنیم، اما این را کافی نمی دانیم. از نظر ما سیاست رویکرد تنها به «شرق» کافی نیست ویک سیاست متعادل که آمیخته ای از سمت‌گیری هم به شرق و هم به غرب باشد، می تواند در انجام تغییرات اساسی در اقتصاد کشور و متعاقباً بهبود وضعیت معیشتی مردم که اکنون سخت متأثر از تحریم های آمریکا و غرب است، کارساز باشد.

متن اصلی مصاحبه:

https://ctxt.es/es/20240601/Politica/46541/Gorka-Castillo-Mehdi-Ebrahimzadeh-Iran-Jamenei-Raisi-fundamentalismo-cambio-de-gobierno.htm

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید