وحشت افزایی در هر دور از انتخابات ریاست جمهوری شگردی شده است در دست اصلاح طلبان برای اجماع رای دهندگان و کشاندن آنها به پای صندوق های رای. این سیاست توانست در دوره ریاست جمهوری بوش در آمریکا و جنگ افروزی وی در منطقه خاورمیانه نتیجه دهد. حضور ایرانیان پای صندوق های رای پیام روشنی بود به آمریکا و دیگر کشورهای حامی دخالت نظامی در ایران و همچنین آن بخش از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران که خواهان دخالت نظامی آمریکا در سرنگونی جمهوری اسلامی بودند. پیام ایرانیان به هر دو سو بسیار واضح و روشن بود و اعلام داشت که معضلات جامعه ایران و حکومت تنها توسط خود ما ایرانیان حل و فصل خواهد شد و نیازی به دخالت های خارجی نمی باشد. اما متاسفانه حضور میلیونی ایرانیان در پای صندوق های رای و حمایت از سیاست های اصلاح طلبانه تاکنون نشان داده و ثابت نموده است که ره به جایی نبرده است و نه تنها باری از مشکلات مردم کم نکرده است بلکه حاکمیت خامنه ای را بیشتر بسته تر و سیاست های سرکوب گرانه او را تقویت بخشیده است. در یک کلام باید گفت که اصلاح طلبان برای تغییر در سیاست های حاکمیت خامنه ای با شکست روبرو شده اند ولیکن هنوز حاضر به پذیرش شکست خود نمی باشند و همچنان خواسته یا ناخواسته در بازی های فریبنده خامنه ای حضور می یابند و در این راه تلاش و اصرار بسیار دارند تا مردم را نیز با خود همراه سازند.
عمده اصلاح طلبانی که از راس حاکمیت بیرون رانده شده اند و تقریبا در حاشیه قرارگرفته اند ریشه در شریعت شیعه اسلامی دارند و خود را با این نوع تفکر و ایدئولوژی تعریف می کنند. آنها خارج از این نوع اندیشه هویت خود را از دست خواهند داد و دیگر قادر نخواهند بود که در قالب اندیشه های اسلامی وارد گفتمان سیاسی شوند. به همین خاطر پایه تبلیغاتی آنها تماما ریشه در نگاه مذهبی دارد و جرات خارج شدن از چهارچوب مذهب را ندارند. واقع گرایی آنان، غبار گرفته از باورهای مذهبی آنها است. متوسل شده به دروغ و ایجاد ترس در میان مردم ناشی از ضعف آنان در بیان واقعیت های موجود است.
یک نمونه، آقای زیدآبادی است که هنوز در غرقاب خرافات و باورهای مذهبی خود است و برای بیرون آمدن از منجلاب جمهوری اسلامی دست به سوی کسی می برد که طالبان و داعش نیز برای تفوق سیاست های خود از آن بهره می برند. البته این حق ایشان است تا به مذهب خود باور داشته باشد اما این حق را ندارد که از باورهای مذهبی مردم به عنوان یک کنشگر مدنی در جهت تثبیت حکومت اسلامی سوء استفاده کند. وی در بخشی از نوشته خود که : « چرا به دکتر پزشکیان رای می دهم، می نویسد: به امید آن که خداوند با این ملک باستانی و این مردم رنج کشیده بار دیگر یاری رساند و آنها را از این عقبه ی هولناک به سلامت گذر دهد،....».
باید از ایشان پرسید که تاکنون چند بار این «خداوند» شما به یاری مردم آمده است که باز از او طلب کمک می کنید؟ تاکنون چند بار طی این چهل و پنج سال از چنین «عقبه های هولناک» گذر کرده ایم که شما باز آن را طلب می کنید؟
ایشان مجددا از «تقدیر ماست!» سخن می گوید: « پزشکیان فقط انتخاب ما نیست، تقدیر ما هم هست. آنها که چون من، به هدفمندی این هستی و وجود قادری متعال در کُنه و ورای آن باور دارند، لابد به این هم می اندیشند که شاید بر سر این دو راهی صعب و دشوار قرار گرفتن، خالی از حکمت و عنایتی نباشد.
خداوند سبب سوز و سبب ساز است، گاه چنان نقشه های زیرکانه و پیچیده آدمیان را به هم می زند و یا چنان راه روشنی در اوج نومیدی و احساس بن بست در برابر درماندگان می گشاید، که عقل حسابگر حیران می ماند!
معضل و تناقض گفتاری آقای زیدآبادی و دیگر همفکران ایشان که یک سویه و هر از گاهی میدان پیدا می کنند تا از باورهای مذهبی مردم کمال استفاده را کرده و آن را خواسته یا ناخواسته در اختیار حکومت اسلامی قرار دهند. دل کندن آقای زیدآبادی و دوستان ایشان از یک حکومت اسلامی بسیار دشوار به نظر می رسد و عملکرد ایشان نشان می دهد که قادر به عبور از جمهوری اسلامی ایران نیستند.
پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۴ جولای ۲۰۲۴
محمود میرمالک ثانی
افزودن دیدگاه جدید