رفتن به محتوای اصلی

جنگ سرد؟

جنگ سرد؟

گفته می‌شود که ما با جنگ سرد جدیدی روبرو هستیم. بالا گرفتن تنش -عمدتا بین چین و امریکا – عده ای را به این فکر انداخته که وضعیت بین‌المللی کنونی را مشابه وضعیت دوران گذشته، جنگ سرد بنامند. البته زمینه های تشابه این دو را نمی‌شود انکار کرد ولی مهم‌ترین مسئله این دو دوره ، تقابل ایدئولوژیک در دوران گذشته بین بلوک غرب و "اردوگاه سوسیالیسمِ" بود که در دوره ی جدید به رقابت اقتصادی ( بین اردوگاه غرب و -عمدتا – چین و شاید روسیه - تبدیل شده‌است.

آمریکا(و دستگاه تبلیغات غربی) اصرار دارند که تنش کنونی را به جنگ ایدئولوژی‌ها  تشبیه کنند. آن‌ها به جنگ بین دولتهای دموکراتیک (در مقابل کشورهائی که به صورت دیکتاتوری اداره می‌شوند ) تاکید دارند . نمی‌توان به این تشابه بی‌توجه ماند. امریکا و کشورهای غربی با سیستم انتخاباتی اداره می‌شوند و در مقابل، انتخابات در روسیه و چین ( و البته ایران و کره شمالی) بیشتر انتخاباتی نمایشی هستند. (توجه شود که عربستان، مصر، امارات  متحده... در اردوگاه غرب قرار می‌گیرند ولی سیستم حکومتی مطلقا بی اعتنا یه انتخابات و رای مردم دارند.)اختلاف امریکا و چین اختلافی ایدئولوژیک نیست (هر دو در سیستم سرمایه داری به سر می‌برند). متحدین متعددی – در "اردوگاه متحدین امریکا" – به هیچ وجه با سیستم انتخاباتی امریکا اداره نمی‌شوند.

نکته‌ی گره گاهی - که در تحلیل نهائی ارجحیت می‌یابد – که این دو دوره با هم یکی نیستند. در دوره‌ی جنگ سرد معیار ایدئولوژیک اهمیت و ارجحیت داشت ولی در دوران معاصر به معیار اقتصادی ارجحیت داده می‌شود. مهم‌ترین اختلاف چین و امریکا بر سر سیستم اقتصادی نیست، بلکه سهم دو طرف از بازار جهانی‌ است.

در دهه ی اخیر، قوانین متعددی در ایالات متحده تصویب شده‌اند که به وضوح برای محدود کردن نفوذ اقتصادی چین چیده شده‌اند. تعرفه‌های شدیدی در آمریکا، به محصولات چینی، مخصوصا در زمینه های تکنولوژی جدید ( و باز هم مخصوصا در زمینه ی اتومبیل های سوخت برقی) تصویب و قانونی شده‌اند که آمریکا آن‌ها را– بدون تعارف – برای دفاع از تولید کنندگان آمریکائی (سهم بازار) توجیه می‌کند.

از طرف دیگر، چین هم – تاریخا - در سیاست‌های خود به جنبه ی اقتصادی رابطه‌اش با کشورهای دیگر ارجحیت داده‌است. در سال‌های اخیر، چین می‌کوشد بین روابط اقتصادی و جنبه های ارزشی/ سیاسی خود نوعی تفاهم بیابد (به مواضع چین در مورد اسرائیل در جنگ اخیرش با حماس توجه شود. باز هم به سیاست‌های چین در مورد جنگ اوکراین توجه شود. چین نفت ارزان‌تر از بازار جهانی را از روسیه می‌خرد و محصولات چینی خود را به روسیه می‌فروشد. در عین حال از موضع دفاع از تمامیت ارضی همه ی کشورها یاد می‌کند).

شاید جالب باشد به وقایع بحران مالی  بین المللی ۲۰۰۸ اشاره کنیم. دنیای سرمایه داری نگران بود که چین بخواهد از وضعیت موجود – برای آمال ایدئولوژیک – اعلام شده‌اش استفاده کند. بحران مالی عظیمی به‌راه افتاده بود و چین حجم عظیمی "دلار" ذخیره داشت. اگر چین این دلارها را به بازار می‌ریخت (که بنابراین قیمت دلار سقوط م‌یکرد ) اقتصاد دنیای سرمایه داری (لا اقل بازار تحت کنترل امریکا) به هم ریخته می‌شد. ولی چین به منافع اقتصادی خود ارجحیت می‌داد و از این اهرم حاضر آماده استفاده نکرد. دلار هم‌چنان ارز اصلی مبادلات بین المللی باقی ماند.

روشن نیست  تغییر سیاست چین تا کجا پیش می‌رود  ولی در حال حاضر  هنوز هم – به احتمال زیاد – چین به بازار و اقتصاد چین ا رجحیت می‌دهد.

در دوران جنگ سرد زندگی نمی‌کنیم. قدرت‌های بزرگ با معیارهای اید ئولوژیک عمل نمی‌کنند. در اقدامات و تحولات مهم باید به اهمیت بازار و نقش بازار در تخمین سیاست‌های قدرتهای بزرگ توجه داشته باشیم.
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید