رخداد اخیر در دانشگاه علوم و تحقیقات و واکنشهای رسانههای حکومتی، ابعاد پیچیدهای از برخورد با اعتراضات اجتماعی و روشهای انکار و تقلیل توسط نهادهای رسمی را به نمایش میگذارد. مقاومت یک دانشجوی این دانشگاه در برابر ممانعت نیروهای حجاببان از ورود به دانشگاه به دلیل "عدم رعایت حجاب" و اقدام نمادین وی در اعتراض، به یک نماد اعتراض اجتماعی تبدیل شده است.
در این نوشته ، به بررسی این ماجرا و واکنشهای رسانههای حکومتی و نهادهای امنیتی میپردازم و به چگونگی تلاش آنان برای کاهش ابعاد اعتراضی به «مشکلات روحی و روانی» و تضعیف احساس همبستگی در جامعه اشاره خواهیم کرد.
۱. تقلیل اعتراضی به مشکلات فردی: انحراف از مسائل اساسی
یکی از رویکردهای مهم رسانههای حکومتی در مواجهه با اعتراضات، کاهش ابعاد سیاسی و اجتماعی آن به مسائل فردی است. این رویکرد دو هدف را دنبال میکند:
الف. انحراف توجه عمومی: تمرکز بر مشکلات شخصی فرد معترض باعث میشود که دلایل اصلی اعتراضات نادیده گرفته شوند. این روش نهتنها ابعاد سیاسی اعتراض را پنهان میکند، بلکه آن را به رفتاری غیرعادی تقلیل میدهد.
ب. جلوگیری از همبستگی اجتماعی: معرفی اعتراض بهعنوان مشکلی فردی، موجب کاهش همدلی جامعه با معترضان میشود. در این صورت، مخاطبان با نگاهی تحقیرآمیز به معترضان مینگرند و از پیوستن به جریان اعتراضی فاصله میگیرند.
۲. دانشگاهها: کانون اعتراض و سرکوب فرهنگی
از دیرباز، دانشگاهها بهعنوان کانونی برای طرح مطالبات و اعتراضات اجتماعی شناخته شدهاند. در جمهوری اسلامی، اعمال قوانین سختگیرانه حجاب و ایجاد نیروهای حجاببان در دانشگاهها به یکی از ابزارهای کلیدی برای کنترل رفتارهای اجتماعی دانشجویان تبدیل شده است. این سیاستها به چندین هدف میانجامد
لف. تضعیف آزادیهای فردی و اجتماعی: کنترل بر نوع پوشش و رفتارهای دانشجویان به محدود کردن آزادیهای شخصی و ایجاد فضای فشار اجتماعی میانجامد. این فشار بسیاری از دانشجویان، بهویژه زنان، را به مقاومت وادار میکند.
ب. جلوگیری از شکلگیری تفکرات آزاد: حاکمیت با تشدید فشارها در دانشگاهها، تلاش میکند امکان بحثهای آزاد و شکلگیری گفتمانهای انتقادی را کاهش دهد و هرگونه حرکت اجتماعی را سرکوب کند.
۳. پیامدهای اجتماعی و سیاسی تقلیلگرایی حکومتی
این نوع برخوردها پیامدهای بلندمدتی دارند که به تشدید فاصله میان حاکمیت و جامعه منجر میشود:
الف. ایجاد بیگانگی و ناامیدی در جامعه: وقتی اعتراضات مشروع به مشکلات فردی نسبت داده میشوند، حس بیگانگی و عدم اعتماد به نهادهای حکومتی افزایش مییابد. این احساس به تدریج زمینهساز مقاومتهای گستردهتر میشود.
ب. تشدید نارضایتی عمومی: نادیده گرفتن مطالبات اجتماعی بهجای کاهش نارضایتی، آن را بهصورت انباشتهای بازتولید میکند و زمینه را برای اعتراضات گستردهتر فراهم میآورد.
۴. اهمیت وفاق و همبستگی در میان مخالفان
واکنش به رویکردهای حکومتی، مخالفان و منتقدان را به ایجاد همبستگی و پیوند میان خود دعوت میکند. این حادثه و دیگر اعتراضات مشابه فرصتی برای همبستگی میان اقشار مختلف فراهم میآورد. مخالفان میتوانند از استراتژیهای زیر بهرهبرداری کنند:
الف. بهرهبرداری از این وقایع بهعنوان نمادهای مقاومت: انتشار و حمایت گسترده این وقایع و تمرکز بر پیام اجتماعی آنها میتواند جامعه را به همبستگی سوق دهد.
ب. ایجاد شبکههای حمایتی: مخالفان میتوانند شبکههایی حمایتی ایجاد کنند که به حفاظت از معترضان و ترویج گفتمان اعتراضی کمک کنند.
۵. حرکت بهسمت یک جریان مقاومت اجتماعی
با ایجاد همبستگی میان گروههای مختلف و برجسته کردن ارزشهای مشترک، مخالفان میتوانند یک جریان مقاومت اجتماعی گستردهتر ایجاد کنند. این جریان میتواند بهتدریج پایهگذار تغییرات بنیادین و پایدار در جامعه باشد و در مقابله با سرکوب سیستماتیک نقش مؤثری ایفا کند.
رخداد دانشگاه علوم و تحقیقات نمایانگر مقاومت در برابر سرکوب فرهنگی و سیاستهای کنترلگرانه در جامعه ایران است. واکنشهای رسانهای و امنیتی با هدف کاهش ابعاد اعتراضی و جلوگیری از همبستگی عمومی، در واقع فرصتی برای مخالفان فراهم میآورند تا با ایجاد شبکههای حمایتی و تأکید بر ارزشهای مشترک، ائتلافی گسترده برای دفاع از حقوق اجتماعی و شهروندی تشکیل دهند. این جریان نهتنها مقاومت فعلی را تقویت میکند، بلکه به تحقق تغییرات اجتماعی و سیاسی بلندمدت نیز کمک خواهد کرد.
رضا ت
واکنشهای رسانهای و اقدامات اعتراضی در دانشگاه علوم و تحقیقات
افزودن دیدگاه جدید