رفتن به محتوای اصلی

جمهوری اسلامی در مواجهە با چالشهای جدید

جمهوری اسلامی در مواجهە با چالشهای جدید

زمزمه مذاکره پیرامون برنامه هسته ای ایران که طی دو سال گذشته ‌تعطیل شده بود بر سر زبان مقامات جمهوری اسلامی افتاده است. هنوز ترامپ رسما قدرت را به‌دست نگرفته، ایلان ماسک میلیاردر آمریکائی، که قرار است در کابینه ترامپ نقش مهمی ایفا کند، با امیر سعید ایروانی سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل به گفتگو نشسته‌است. هر چند برخی مقامات ایران این دیدار را تکذیب کرده‌اند، اما همه شواهد دال بر صحت این خبر است. به نظر می رسد مذاکره غیر رسمی ایران و آمریکا شروع شده است. فضای چرخش قدرت در آمریکا در درون جمهوری اسلامی هم تاثیر گذاشته‌است. 
جمهوری اسلامی از فردای به قدرت رسیدنش سیاست خصمانه ای با غرب و در راس آن آمریکا دنبال کرد و شعار مرگ برآمریکا و اسرائیل را در سرلوحه شعارهایش قرار داد و با آتش زدن پرچم آمریکا حتی در مراسم های رسمی، فخر می فروخت.
تشدید خصومت با "شیطان بزرگ"، در آن حد پیش رفت که به تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری ۴۴۴ روزه کارکنان آن انجامید. 
در ارتباط با اسرائیل نیز سیاستی به مراتب تندتر و خصمانه تر را پی گرفت. از همان آغاز نابودی دولت اسرائیل و "رژیم صهیونیستی" را در برنامه های خود اعلام کرد و وعده محو آن را داد. در ادامه کوشید نیروهای مخالف آمریکا و اسرائیل را در منطقه با تمام قوا تقویت کند. علاوه بر این جریانات، گروههائی را از همنظران خود، از پاکستانی ها، افغانستانی ها و عراقی ها ایجاد کرد که در ایران تعلیم نظامی می دیدند و در منطقه به شکل نیابتی در خدمت اهداف جمهوری اسلامی عمل می کردند. 
در این سال‌ها پول و اسلحه مردم ایران خرج مجموعه این جریانات ارتجاعی شد تا آن‌جا که حزب اله لبنان به یکی از قویترین جریانات نیابتی در سطح جهان بدل شد. فعالیت جمهوری اسلامی علیه آمریکا و اسرائیل محدود به کشور لبنان و حزب اله نبود. در سایر کشورها از جمله در غزه، سوریه، عراق و یمن کادرهای سپاه مشغول آموزش و تقویت جریانات ضد اسرائیلی شدند. تا آن‌جا که بلوکی از جریانات اسلامی ضد اسرائیلی شکل گرفت که تحت عنوان محور مقاومت با جمهوری اسلامی همراه و هم پیمان شده و به درجات متفاوت وابسته به آن شدند. 
مدت‌هاست که این مجموعه به عنوان اهرم‌های فشار حکومت در منطقه فعالیت کرده و علیه منافع آمریکا و اسرائیل عمل می‌کنند. 
دشمنی با آمریکا و اسرائیل و دنبال کردن سیاست نابودی اسرائیل، رابطه جمهوری اسلامی را نه تنها با آمریکا و اسرائیل، بلکه با بسیاری از کشورهای دیگر، خصوصا قدرت های بزرگ غربی به شدت تخریب کرد و فضای خصمانه را به اوج رساند. فشار به جمهوری اسلامی هم به تدریج اوج گرفت و تحریم آن، که فشار اصلی اش بر دوش مردم ایران است، در دستور قرار گرفت. همین فشارها جمهوری اسلامی را به مذاکره با قدرت‌های بزرگ کشاند که به نتیجه مطمئنی نرسید و طی ده سال اخیر تحریم‌ها با افت و خیز و شدت و ضعف تداوم یافته است.
جمهوری اسلامی که در سال های اول تاسیس پایگاه مردمی گسترده ای در داخل کشور داشت، طولی نکشید که به دلیل مجموعه سیاست های تبعیض آمیز، سرکوبگرانه و ایدئولوژیک اش در میان مردم تضعیف شد. حکومت در کنار سرکوب در داخل، بخش مهمی از سرمایه کشور را برای توسعه برنامه هسته ای و تقویت بنیه نظامی خود هزینه کرد. توسعه برنامه هسته ای و صنایع نظامی به ویژه برنامه های موشکی و تقویت نیروهای محور مقاومت، بر نگرانی غرب، آمریکا و اسرائیل افزود. مهار برنامه هسته ای و تضعیف "محور مقاومت" به مساله اصلی سیاست غرب و آمریکا در ارتباط با خاورمیانه بدل شد.
موقعیت جمهوری اسلامی در داخل کشور از حدود سال ۱۳۸۸ تضعیف شد و رژیم به تدریج پایگاه و پشتیبانی مردمی خود را از دست داد و با موجی از اعتراضات و جنبش ها مواجه شد و اکنون در اوج انزوا در میان مردم ایران قرار دارد. خیزش ها و جنبش ها یکی در پی دیگری حکومت را زیر ضرب برده‌اند. به طوری که بنا به آمار خود نهادهای حکومتی حدود ۷۵ تا ۸۰ در صد مردم ایران از این رژیم فاسد و تبهکار بیزارند و آن را نمی‌خواهند. 
در منطقه نیز جمهوری اسلامی موقعیت گذشته خود را از دست داده است. اکنون غزه و لبنان ویران شده اند. دولت اسرائیل پس از ویرانی غزه، با حملات مداوم به لبنان، بخش وسیعی از این کشور را هم برسر ساکنانش خراب کرده است. در نتیجه این حملات سازمان نظامی و تشکیلاتی حزب الله، که متحد اصلی جمهوری اسلامی بود، درهم شکسته و کادرها و رهبرانش کشته شده اند. بعید است که حزب الله با توجه به پذیرش طرح صلح جدید، بتواند به راحتی خود را بازسازی کند. مراکز و پایگاه‌های حزب الله در لبنان ضربات شدید و سنگینی را متحمل شده اند. موقعیت حزب الله هم امروز به آن‌جا رسیده که تن به عقب نشینی و تا حدی خلع سلاح داده است. شرایطی که در گذشته آن‌را نمی پذیرفت. سازمان حماس یکی دیگر از متحدان جمهوری اسلامی نیز به شدت تضعیف شده است. جنگ، قتل و کشتار وحشیانه مردم در غزه و انتقام‌گیری دسته جمعی از آنان هم‌چنان ادامه دارد. در سوریه نیز مدت‌ها پیش از شروع جنگ در غزه، کادرها و پایگاه‌های جمهوری اسلامی زیر ضربات موشکی و بمب های اسرائیلی بوده‌اند و امروز قدرت مانور آن در این کشور بە حداقل رسیده است. حضور نیروهای نظامی رژیم که در دوره ای برای حکومت بشار اسد خیر و برکت بود، امروز برای این رژیم جز دردسر و شر حاصلی ندارد. 
در چنین شرایطی در آمریکا ترامپ به کاخ سفید برگشته‌ و قرار است ۲۰ ژانویه رسما سکان قدرت را به‌دست گیرد. نزدیکی ترامپ به نتانیاهو و سیاست های تندتر او نسبت به جمهوری اسلامی، سران حکومت را به تکاپو انداخته است.
نوع واکنش های مثبت مقامات مسول در جمهوری اسلامی نشان می دهد سیاست پیشین آن ها دستخوش تغییر شده است. در حالی‌که پیش از این خامنه ای اعلام کرده بود اجاز مذاکره را نمی دهم و آخرین بار ماه پیش در دیدار با دانشجویان عنوان نمود که مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نمی کند و «مذاکره یعنی پذیرش حرف زور و عبور از خطوط قرمز.» اما سخنگوی دولت می گوید: " همانطور که رهبری هم بارها تاکید کرده اند حتی اگر لازم شد یک ساعت زودتر این تحریم ها برداشته شود حتما کشور استقبال و مسئولین ما هم اقدام خواهند کرد" اگر خامنه ای مذاکره را ممنوع کرده، چگونه تحریم‌ها برداشته می شود؟ واقعیت این است که در حدود یک ماهه اخیر ظاهرا سیاست منع مذاکره، به دلیل مجموعه مشکلات رژیم، از جانب رهبر برداشته شده است. به همین خاطر علی لاریجانی به‌عنوان مشاور رهبر و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در چند روز پیش اعلام کرد که "جمهوری اسلامی آماده مذاکره با دولت جدید آمریکا است." سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه نیز در گفت‌وگویی با مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت "ایران آماده است تا مذاکرات هسته‌ای و همکاری در چهارچوب توافقات قبلی را از سر گیرد. البته این همکاری منوط به جدیت طرف‌های مقابل و رفع برخی محدودیت‌هاست." مجید تخت‌روانچی از دیپلمات های ارشد حکومت هم اعلام کرد که «باب مذاکره با دولت آینده ترامپ باز است» و افزود که ایران سر جنگ با هیچ کشوری را ندارد.
توجه داشته باشیم که خاتمی رئیس جمهور همین حکومت به دلیل مخالفت رهبر نظام، در حاشیه احلاس سازمان ملل از دست دادن با بیل کلینتون گریخت. این که این مقامات صحبت از مذاکره با دولت ترامپ می‌کنند بدون چراغ سبز علی خامنه ای ناممکن است.
دو روز پیش محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در یک جلسه علنی مجلس با انتقاد از وضعیت اقتصادی و نحوه مدیریت نفت کشور اظهار داشت "دیگر نفتی نیست که دشمنانمان را با آن تهدید کنیم... یک روزی وقتی دشمنانمان ما را تهدید می کردند، ما می گفتیم که نفتمان را بر روی شما می بندیم و اهرم تهدید ما بود اما  امروز کدام نفت را می بندیم، کدام بازار را داریم" ایران دیگر اهرم نفتی مؤثری برای اعمال فشار در عرصه بین‌المللی ندارد. او تأکید کرد که در شرایط تحریم و ضعف مدیریتی، نفت کشور با ضررهای قابل توجهی معامله می‌شود و منابع ارزی ناشی از فروش آن نیز با مشکلاتی در تبدیل ارز مواجه است که موجب اتلاف ۳۰ درصدی درآمدها می‌شود.  
مجموعه این فاکت ها نشان می دهد جمهوری اسلامی زیر فشار کمرشکنی قرار دارد و مجبور به تن دادن به مذاکره شده است. این که این مذاکره به ثمر می نشیند یا نه، با توجه به تجربه‌ی تاکنونی در چارچوب سیاست ها و ساختار کنونی، بعید است به نتیجه برسد. جمهوری اسلامی در شرایط بسیار ضعیفی پای میز مذاکره می رود. موقعیتش در داخل و در بین مردم ضعیف تر از هر زمانی است. دعوای جانشینی در میان بالائی ها بالا گرفته و حکومتیان در برابر هم صف کشیده و مشغول دریدن همدیگرند. مذاکره و توافق روی برنامه هسته ای متوقف نخواهد شد، فراتر از آن، سیاست جمهوری اسلامی در منطقه و در قبال اسرائیل و حتی اتهامات در ارتباط با مشارکت در جنگ اوکراین را هم در بر خواهد گرفت. این احتمال که هم سیاست محو اسرائیل ادامه یابد و هم تقویت نیروهای نیابتی دنبال شود، هم به روسیه در جنگ اوکراین کمک شود، در عین حال، با آمریکا و غرب توافق شود، نزدیک به صفر خواهد بود. از این‌رو در چشم انداز، ورود رسمی به مذاکره محتمل است اما دستیابی به توافق چندان چشم انداز روشنی ندارد. این واقعیتی است که جمهوری اسلامی در تارهای خود تنیده چنان گرفتار شده است، که راه‌های پیش‌رو برایش چون چاه دهان گشوده‌اند تا این رژیم سراپا نکبت و فاسد و مستبد را فرو بلعند.
پنجشنبه 8 آذر 1403- 28 نوامبر 2024

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید