خشونت علیه زنان یکی از ابزارهای اصلی سرکوب در جوامع پدرسالار و استبدادی بوده است. در جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، این خشونتها بهویژه از طریق قوانینی که بهطور سیستماتیک حقوق زنان را نقض میکنند، بهطور گسترده اعمال میشود. از حجاب اجباری تا قوانین تبعیضآمیز در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، همه و همه بهمنظور نگهداشتن زنان در وضعیت فرودست و جلوگیری از آزادیهای فردی آنها طراحی شده است. با این حال، در پاسخ به این سرکوبها، انقلابهایی نظیر «زن، زندگی، آزادی» بهوجود آمدهاند که بهعنوان یک انقلاب فرهنگی و اجتماعی، علیه این خشونتها و تبعیضها مقاومت میکنند.
انقلاب «زن، زندگی، آزادی»: یک پاسخ تاریخی به سرکوب
انقلاب «زن، زندگی، آزادی» یک انقلاب اجتماعی و سیاسی است که در پاسخ به خشونتهای ساختاری و سیستماتیک علیه زنان و اقلیتها در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این انقلاب نهتنها اعتراض به وضعیت موجود، بلکه بیانگر یک تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است. انقلاب «زن، زندگی، آزادی» بهویژه از آن جهت اهمیت دارد که نهتنها علیه تبعیض جنسیتی بلکه علیه سرکوبهای اجتماعی و سیاسی در کلیت جامعه ایرانی مبارزه میکند.
در واقع، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نمایانگر اعتراض زنان به تمامی اشکال سرکوب، از جمله خشونت خانگی، محدودیتهای شغلی و اجتماعی، نابرابری در دسترسی به آموزش و بهداشت و همچنین قوانین تبعیضآمیز مانند حجاب اجباری است. این انقلاب بهویژه بر لزوم تغییر در ساختار قدرت و نظام جمهوری اسلامی تأکید دارد. برخلاف بسیاری از انقلابهای تاریخی که بر پایه ایدئولوژیهای سیاسی و اقتصادی شکل گرفتهاند، این انقلاب بیش از هرچیز بر آزادیهای فردی، برابری جنسیتی ، حقوق شهروندی و حقوق بشر متمرکز است.
صدای زنان: از درون زندان تا خیابان و رسانه
یکی از ویژگیهای برجسته این انقلاب، صدای زنان از تمامی نقاط ایران است که بهویژه از درون زندانها و خیابانها به گوش میرسد. زنان معترض در خیابانها با شجاعت و جسارت علیه خشونتهای سیستماتیک و تبعیضهای قانونی مبارزه میکنند، در حالی که صدای زندانیان سیاسی زن، که در زیر شکنجه و فشارهای سخت بهسر میبرند، به عنوان نمادی از ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم به جامعه جهانی منتقل میشود. زنان فعال سیاسی داخل کشور که اکثراً در زندانها به سر میبرند، همواره با انتشار نامهها، بیانیهها و یا مصاحبههای خود صدای اعتراضشان را بلند کردهاند.
از طرف دیگر، زنان معترض در خیابانها، در رسانهها و در شبکههای اجتماعی، از مرزهای ایران فراتر رفتهاند و به نمادهای مقاومت و مبارزه علیه سرکوب تبدیل شدهاند. این صدای دوگانه، هم از درون زندان و هم از بیرون، باعث شده است که انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نهتنها به یک حرکت ملی تبدیل شود بلکه بهعنوان یک جنبش جهانی علیه سرکوب زنان در کشورهای مختلف شناخته شود.
نتیجهگیری: گذار از نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی
انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نهتنها بهدنبال برابری جنسیتی و پایان دادن به خشونت علیه زنان است، بلکه یک انقلاب اجتماعی و سیاسی است که در آن، زنان و مردان با هم برای تحقق آزادی، برابری و عدالت در ایران مبارزه میکنند. این انقلاب، که بهویژه در میان زنان و مردان مبارز نمایان شده است، بهعنوان یک حرکت ضد سرکوبگرانه و مدافع حقوق بشر در تاریخ ایران ثبت خواهد شد.
دفاع از حقوق بشر و آزادیهای فردی در ایران، نیازمند گذار از نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی است. این گذار، که با فداکاری مردم ایران در میدانها و خیابانها و همچنین در زندانها همراه است، نشاندهنده اراده مردم ایران برای رسیدن به یک جامعه آزاد و عادلانه است.
ایران در این لحظه تاریخی به نقطهای رسیده است که برای برپایی یک جمهوری آزاد و دموکراتیک، باید از تمامی ابزارهای سرکوبگر که در دست حاکمان قرار دارد گذر کند و بهسوی آزادی، عدالت و برابری حرکت کند.
استفاده از واژه «انقلاب» بهجای «جنبش» برای «زن، زندگی، آزادی» دلایل متعددی دارد که به ماهیت و ابعاد این حرکت اجتماعی و سیاسی مربوط میشود. تفاوت مفهومی بین «جنبش» و «انقلاب» در این مورد بسیار حائز اهمیت است و میتواند جنبههای مختلف این حرکت را روشنتر کند. در اینجا به برخی از دلایل انتخاب «انقلاب» بهجای «جنبش» پرداخته میشود:
۱. تغییر بنیادی در ساختار اجتماعی و سیاسی
انقلاب بهطور کلی به معنای تغییر اساسی و بنیادین در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه است. انقلاب «زن، زندگی، آزادی» بهدنبال تحولی عمیق در ایران است، که نهتنها خواهان برابری جنسیتی است، بلکه بهطور کلی علیه سیستم سرکوبگر جمهوری اسلامی و تمامی نهادهای آن بهویژه در زمینه حقوق بشر و آزادیهای فردی مبارزه میکند. این حرکت خواهان بازسازی کل ساختار اجتماعی و سیاسی ایران است، که فراتر از یک تغییر تدریجی یا اصلاحات جزئی میرود.
۲. مقاومت فعال و انقلابی در برابر سرکوب
این انقلاب با مقاومت فعال مردم، بهویژه زنان، در خیابانها و زندانها مواجه است. آنچه که در این انقلاب اتفاق میافتد، تنها یک اعتراض یا مطالبه به اصلاحات نیست؛ بلکه یک تحول عمیق فرهنگی و اجتماعی است که با هدف از بین بردن سرکوبهای ساختاری در جامعه صورت میگیرد. زنانی که بهطور جدی برای حقوق خود مبارزه میکنند و حتی جان خود را فدای این مبارزه میکنند، نشاندهنده قدرت این حرکت انقلابی است.
۳. آگاهی و سازماندهی انقلابی
یکی از ویژگیهای بارز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» این است که زنان و مردان این انقلاب نهتنها در خیابانها و میدانها اعتراض میکنند، بلکه آگاهی و سازماندهی انقلابی بهطور وسیعی در میان مردم، بهویژه در فضای مجازی و رسانهها شکل گرفته است. این آگاهی و همبستگی، که نهتنها در داخل ایران بلکه در سطح جهانی نیز تاثیرگذار بوده است، ویژگیای است که جنبشها از آن برخوردار نیستند. انقلابهای بزرگ معمولاً با ایجاد آگاهی جمعی و سازماندهی گسترده همراهاند که این ویژگی در انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به وضوح دیده میشود.
۴. هدفها و مطالبات رادیکال
در حالی که جنبشها معمولاً به دنبال اصلاحات جزئی یا تغییرات تدریجی در سیاستها هستند، انقلابها بر تغییرات بنیادین و رادیکال تأکید دارند. انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نهتنها خواهان برابری جنسیتی و پایان دادن به خشونت علیه زنان است، بلکه خواهان تغییرات اساسی در نحوه حکمرانی، ساختار قدرت و روابط اجتماعی است. هدف اصلی این انقلاب رسیدن به جامعهای آزاد و دموکراتیک است که دیگر در آن حاکمیت سرکوبگر و تبعیضآمیز وجود نداشته باشد.
۵. نیروی محرکهاش مردمی است، نه نخبگان سیاسی
این انقلاب برخلاف بسیاری از انقلابهای گذشته که توسط نخبگان سیاسی یا گروههای خاص هدایت میشدند، یک حرکت مردمی است که از کف جامعه و از عمق مشکلات روزمره زنان و مردان شکل گرفته است. از آنجا که در انقلابها عملاً مردم عادی و طبقات مختلف اجتماعی نقش اساسی ایفا میکنند، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» با این ویژگی که از دل مبارزات مردم کوچه و خیابان و زندانها بیرون آمده است، بهدرستی میتواند تحت عنوان «انقلاب» قرار گیرد.
۶. اقدام جراتآمیز و در معرض خطر قرار دادن زندگی
چیزی که انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را از جنبشهای ساده متمایز میکند، شدت خطر و فداکاریهایی است که در آن نهفته است. زنانی که برای آزادیهای خود در مقابل سیستم سرکوبگر میایستند، زندانی میشوند، شکنجه میشوند و حتی جان خود را از دست میدهند. این نوع از ایستادگی و فداکاری در برابر خطرات، ویژگیای است که انقلابها را از جنبشها متمایز میکند.
در نتیجه، انتخاب واژه «انقلاب» بهجای «جنبش» برای انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، نهتنها دقیقتر و منعطفتر از نظر مفهومی است، بلکه بهتر میتواند ماهیت و ابعاد گسترده و عمیق این حرکت را که بهدنبال تغییرات بنیادی است، نمایان سازد.
رضا ت
۲۰ نوامبر ۲۰۲۴
افزودن دیدگاه جدید