رفتن به محتوای اصلی

سقوط رژیم اسد و تبعات ژئوپولتیک

سقوط رژیم اسد و تبعات ژئوپولتیک

در پی بمبارانهای بیسابقه ِ اسرائیل و از دست رفتن اکثر سران حزب الله، این سازمان با اسرائیل در مورد آتش بس -27 نوامبر- به توافق رسیدند. تقریبا بلافاصله پس از این توافق( اذعان به شکست حزب الله)، عملیات نیروهای شورشی در سوریه شروع شدند و در طی یک هفته موفق به آزادی دمشق شدند که به فرار بشار اسد انجامید. سقوط رژیم اسد به 53 سال دیکتاتوری خاندان اسد در سوریه پایان داد.
جنبش آزادی خواهانه ی  سوریه در بهار عربی شروع شد ولی به خاطر دخالت خارجی به زودی به جنگ مذهبی (سنی علیه شیعه) تبدیل شد. در سالهای 2014 -2015  رژیم اسد (با کمک ایران و روسیه ) در میدان جنگ دست برتر را بدست آورد. اما در این موقع وضع اقتصادی سوریه بشدت خراب شده بود. جنگ داخلی ، اقتصاد سوریه را بشدت تخریب کرده بود و نفت (که منبع درآمد ارز خارجی بود)در منطقه ی دیرالزور در اختیار کردهای شمال شرقی سوریه قرار داشت و بنابر این قابل دسترسی اسد نبود. تحریمهای غرب   هم بار اضافه بود.وضع اقتصادی سوریه به حدی خراب شده بود که منبع اصلی درآمدش از ساخت و صادرات یک داروی مخدر به اسد میرسید(مطابق تخمین بعضی گزارشها صادرات مواد مخدر سالیانه ده میلیارد دلار بدست اسد میداد که این رقم برابر تولید ناخالص سوریه بود. بیکاری در سوریه بیداد میکرد. کار به جائی کشیده بود که حقوق ماهیانه ی  سرباز ساده ی سوری  برابر هفت دلار و ژنرالهای اسد به حقوقی برابر چهل دلار در ماه رسیده بود (در همان موقع ماهیانه ی ژنرالهای شورشی -به کمک منابع خارجی -در ادلب  برابر   دو هزار دلار بود). مردم سوریه  - حتی هواداران شیعه – در این اوضاع از رژیم اسد دل می بریدند ولی اسد و هوادارانش ، ابلهانه، کوشیدند با زندان و شکنجه به حکومت خود ادامه دهند. به این ترتیب رژیم اسد فرصتی را که در این ده سال وجود داشت از دست داد. مطابق بعضی منابع،در آخرین سفر رئیس جمهور سوریه به مسکو (که روز قبل از شروع تهاجم هیات تحریر الشام بود) به اسد گوشزد شده بود که کار او تمام شده است. همین نوع پیام هم از طرف لاریجانی(در آخرین سفر لاریجانی) به او داده شده بود.
(سرنوشت رژیم اسد باید درسی برای رهبران جمهوری اسلامی باشد که در شرایطی که نتوانند حد اقل نیازهای دموکراتیک یا اقتصادی مردم را برآورده کنند. میتوانند به سرنوشت مشابهی گرفتار شوند. یادمان باشد که این مقوله دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد).
اکنون سوریه در مرحله ی انتقالی قرار دارد و علیرغم اعلان اعتدال رهبران تازه به قدرت رسیده، (که هنوز برنامه اجتماعی/ سیاسی منسجمی منتشر نکرده اند) میتوان انتظار داشت که در سالهای (شاید ماههای) آتی به افراطی گری ریشه های خود پوست بیاندازد. هیات تحریر شام در راس یک ائتلاف (اساسا) جهادیستهای افراطی  قرار دارد  و انواع عوامل داخلی و خارجی ای وجود دارند که هر کدام میتوانند بازی "انتقال آرام" – برنامه ی اعتدال - را به هم بریزند.
ایران (و حزب الله بازندگان اصلی این ماجرا هستند. منطقا باید انتظار داشته باشیم که ایران توضیحی (توجیهی) در مورد وقایع سوریه بیابد. روابط ایران با حکومت تازه ی سوریه باید مورد توجه باشد. همچنین باید به روابط تهران با عربستان سعودی و امارات متحده و ایجاد نوعی صف بندی جدید  توجه شود.
روسیه هم در این ماجرا بازنده است ولی هنوز ابعاد بازندگی روسیه روشن نیستند. علاوه بر روابط نزدیک بشار اسد و روسیه باید به پایگاه نظامی روسیه (لاذقیه) برای ناوگان روسیه در مدیترانه توجه کرد.
ترکیه برنده ی اصلی قدرتیابی تحریر الشام است. گمانه زنیهای فراوانی وجود دارند. بعضی میگویند ترکیه میخواهد سوریه را تداوم اوضاع عصر عثمانی کند.(چیری شبیه امپراطوری عثمانی )این برخورد طبعا به تشدید تنش و نا آرامی سوریه – و خاورمیانه – می انجامد.
اسرائیل لزوما برنده نیست. سرنگونی حکومت اسد مسلما مورد علاقه ی اسرائیل است ولی حکومت تازه میتواند دردسرهای بیشتری به همراه داشته باشد.  در ظرف سه روز اولیه آزادی دمشق، نیروی هوائی اسرائیل بیش از پانصد هدف سوری را مورد بمباران قرار دارند (میتواند از فرصت طلبی اسرائیل باشد) و نیروی زمینی اسرائیل در چند نقطه از نوار حائل (بین اسرائیل و سوریه) وارد  سوریه شدند. توجه کنید که اسم مستعار رهبر کنونی تحریر الشام ، "الجولانی" است یعنی اسم مستعارش به مرتفعات جولان – تحت تصرف اسرائیل – پیوست خورده است. میتوان انتظار داشت که روابط خصمانه ای بین اسرائیل و سوریه برقرار بماند و سوریه ی کنونی هم به نوبه ی خود در کادر مخالفین رژیم اسرائیل عمل کند.
مسلم است که به خاطر شرایط کنونی، فلسطینیان و مخصوصا اهالی غزه دچار درد ورنج های بیشتری خواهند شد. به این نکته توجه کنید که هرچند در ماههای اخیر ارتش اسرائیل نیروهای حماس و حزب الله را شکست داده که حزب الله به آتش بس تن داده است ولی علت زیربنائی این جنگ (تجاوزگری و زورگوئی اسرائیل) بجای خود باقیست و بنا براین در شرایطی که اسرائیل تجاوزگری را کنار نگذاشته باشد میتوان انتظار داشت که تنش و شعله های جنگ همیشه در یک قدمی ما خواهد بود. اسرائیل یک منبع تنش و جنگ خاورمیانه (شامل ایران) است و در تحت رهبران کنونی، هدف اصلی خود را سرکوب ایران میداند.
 وقایع یک ساله ی اخیر نشان میدهند  که امریکا هنوز هم نقش فراوانی در نظم خاورمیانه دارد. روی کار آمدن ترامپ میتواند به درد و رنج فاجعه بارخاورمیانه بیانجامد ولی روشن نیست که چه پیش می آید. باید به توازن قوای بین المللی و تحولات آن توجه داشته باشیم.
مجید سیادت

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید