در اوایل دسامبر ۲۰۲۴، بیش از پنج دهه حکومت دیکتاتوری خاندان اسد در سوریه به طور ناگهانی به پایان رسید. سوالات بزرگی همچنان باقی ماندهاند که آیا صلح، رفاه، تمامیت ارضی و دموکراسی در سوریه محقق خواهند شد یا خیر. یافتن پاسخهای منسجم احتمالاً زمان زیادی خواهد برد. «هیئت تحریر الشام» ائتلافی از سازمانهای مسلح با ریشههای عمیق در جنبش جهادی، رهبری میکند. آیا انتقال به یک نیروی نظامی واحد بهصورت آرام انجام خواهد شد؟
سوریه سالها از جنگ داخلی و تحریمها رنج برده که منجر به فروپاشی اقتصاد این کشور شده است. آیا سرمایهگذاری کافی برای تبدیل این کشور به یک اقتصاد پایدار وجود خواهد داشت؟ و این سرمایهگذاریها توسط چه کسانی و با چه شرایطی انجام خواهند شد؟
تمامیت ارضی سوریه از چندین سو مورد چالش قرار گرفته است. ترکیه در تلاش است یک منطقه حائل بزرگ ایجاد کند، در حالی که کردها در شمال شرق به دنبال خودمختاری هستند. در همین حال، اسرائیل یک منطقه حائل پیشین بین سوریه و اسرائیل را که مشرف به بلندیهای جولان اشغالی است، اشغال کرده است. این چالشها چگونه به سرانجام خواهند رسید؟ البته سقوط هر دیکتاتوری خوشایند است. اما جایگزین آن چه ماهیتی خواهد داشت؟ گروههای مسلح متنوع چگونه به «چرخش معتدل» رهبری جدید واکنش نشان خواهند داد؟ با وجود تنشهای عظیم بر سر نفوذ اخوانالمسلمین در سراسر منطقه، سوریه چگونه میتواند از تبدیل شدن به میدان جنگ گرایشهای فرقهای جلوگیری کند؟
جمهوری اسلامی ایران در این صحنه پرشتاب یکی از بازندگان بزرگ بوده است. آنها ادعا میکنند که رابطهشان با رژیم اسد بر اساس اعتقادات مشترک بوده است، در حالی که سعی دارند اهمیت عظیم از دست دادن این مسیر حیاتی به دریای مدیترانه را کماهمیت جلوه دهند. حزبالله نیز بهشدت متضرر شده است. پذیرش آتشبس در لبنان توسط حزبالله در واقع اعترافی به یک شکست تاکتیکی است. این امر به اسرائیل اجازه میدهد بدون مانع به کمپین نسلکشی خود در غزه و کرانه باختری ادامه دهد. برای فلسطینیها، هیچ امیدی برای رهایی از رنجهای وحشتناکشان در چشمانداز نیست. این وضعیت کنونی است. اما اسرائیل و حامیانش باید به خاطر داشته باشند که تا زمانی که تسلط اسرائیل بر خاورمیانه ادامه دارد، مقاومت نیز به شکلی ادامه خواهد یافت. تا زمانی که اسرائیل مسیر خود را تغییر نداده (یا مجبور به تغییر نشده) است، این کشور منبع عمده تنش و بیثباتی در خاورمیانه باقی خواهد ماند. تغییر حکومت در سوریه مزایای کوتاه مدتی برای اسرائیل به همراه داشته اما اینها دستاوردهای استراتژیک نیستند. ممکن است اسرائیل معنای عمیق عبارت «شیطان شناختهشده بهتر از شیطان ناشناخته است» را درک کند. بمباران شدید پایگاههای نظامی سوریه توسط اسرائیل و تجاوز به منطقه حائل آتشبس در بلندیهای جولان نشاندهنده نگرش اسرائیل به حاکمان جدید سوریه است. روسیه نیز بهشدت در سوریه متضرر شده است. پایگاه هوایی و دریایی روسیه در این کشور بسیار مهم هستند، اما مهمتر از آن، از دست دادن اعتبار و نفوذ روسیه نهتنها در خاورمیانه بلکه در سراسر جهان است.
برنده اصلی این تغییر به نظر میرسد ترکیه باشد. نه تنها آنها طرحهایی برای منطقه کردنشین شمال دارند؛ بلکه گمان میرود ترکیه ممکن است بخواهد سوریه را به نسخهای جدید از یکی ازقلمروهای عثمانی تبدیل کند. این میتواند خبر بدی برای سوریه و خاورمیانه باشد. رفتار بیرحمانه اسرائیل با فلسطینیها و بیتوجهی کامل به قوانین بینالمللی تأثیری بر افکار عمومی عرب گذاشته که قابل اندازهگیری نیست. شایان ذکر است که این مسئله ذهنی ممکن است تأثیر قابلتوجهی بر تحولات داشته باشد. بازگشت قریبالوقوع دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا نیز نویدبخش شرایط خوبی نیست. تقابل فزاینده میان قدرتهای اصلی در صحنه جهانی بر تحولات سوریه و فراتر از آن تأثیر خواهد گذاشت.
افزودن دیدگاه جدید