همانطور که پیشینه او گواه است، ترامپ نه در قامت یک سیاستمدار یا یک دیپلمات کهنهکار بلکه در ردای یک کاسبکار معاملهگر بسیار عجول ظاهر میشود و در پی آن است که سر و ته قضایا را در کمترین زمان ممکن هم بیاورد. برای او هیچ معیاری بغیر از منافع شخصی معنایی ندارد. او ممکن است در ظاهر و در سخنرانیها از منافع ملی آمریکا به مثابه یک کشور سخن به میان اورد و شعارهای عوامفریبانه بدهد اما بجز منافع شخصی خویش هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. این فرد خودشیفته عاشق آن است که جنجال به پا کند و با هر اقدامی برای خود میراثی به جا گذارد. او بارها خود را لایق دریافت جایزه صلح نوبل دانسته است. به همین علت او در تلاش است که خود را شخصیتی مخالف جنگ و خواهان برقراری صلح معرفی کند. او هر چه در توان دارد را به کار گرفته است تا با روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین به توافق برسد. در این راستا دولت اوکراین را تحت فشار گذاشته تا با صرفنظر کردن از سرزمینهای خود که به اشغال روسیه درآمده پای میز مذاکره صلح با روسیه بنشیند.
ترامپ در اظهاراتی نسبت به حصول توافق صلح با ایران ابراز امیدواری کرده است. او در رابطه با ایران میگوید: "روزهای جالبی در پیش است. باید ببینیم چه پیش میآید. ما به لحظات نهایی نزدیک شدهایم. نمیتوانیم اجازه دستیابی به تسلیحات هستهای را به آنها بدهیم." در واقع این موضع ترامپ را باید یک ژست تبلیغاتی تلقی کرد که به دنیا بگوید او پیشنهاد مذاکره داد اما ایران نپذیرفت. هم در دوره ریگان و هم دوران اوباما نامه نگاریهایی بین دولت آمریکا و جمهوری اسلامی انجام شده بود و هیچگاه روسای جمهور وقت آمریکا آن را در بوق و کرنا ندمیده و جنجال به پا نکردند. اما شیوه ترامپ به گونهای است که قبل از این که اقدام عملی انجام گرفته باشد آن را رسانهای کند. او در این مورد جمهوری اسلامی را بر سر یک دو راهی بسیار دشوار قرار داده است.
در دنیای سیاست وقتی بحث مذاکره بین دو طرف مطرح میشود، طبق عرف دیپلماسی، پیش شرطی به میان نمیآید. دو طرف رو در رو مشکلات موجود و راه حلهای خود را مطرح میکنند. هر طرف امتیاز یا امتیازهایی میدهد و امتیاز یا امتیازهایی میگیرد. در حقیقت امر مذاکره یک امر بده و بستان است. در رابطه با مشکلات موجود بین دولت ترامپ و حکومت اسلامی قضیه به گونهای دیگر در حال رقم خوردن است. یک طرف که ترامپ و تیم اوست با داشتن دست بالا و قلدرمآبی پیش از هر مذاکرهای فشارهای حداکثری را بر طرف مقابل که جمهوری اسلامی است اعمال کرده و با پیش شرطهایی برای او شاخ و شانه میکشد و او را پیشاپیش به عواقب سخت تهدید میکند. حکومت اسلامی که میتوان آن را در شخص خامنهای خلاصه کرد هم با لجبازی و دگماتیسم خود ظاهرا زیر بار نمیرود و هیچ مذاکره مستقیمی با طرف مقابل را با شرایط از پیش تعیین شده ترامپ حاضر نیست بپذیرد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در حاشیه اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در جده در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفت: "تا زمانی که دولت ترامپ فشار حداکثری خود را اعمال کند، ایران مذاکرات با ایالات متحده در مورد برنامه هستهای خود را از سر نخواهد گرفت."
تحلیلگرانی بر این باورند که در شرایطی که روابط حستهای بین ترامپ و پوتین برقرار است، ترامپ روسیه را واسطه خواهد کرد تا جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش مذاکره با آمریکا کند و حتی اگر جمهوری اسلامی زیر بار مذاکره مستقیم نرود خود روسیه به عنوان واسط و میانجی عمل کند. همانطور که قبلا هم مطرح شد چه جمهوری اسلامی از پذیرش هر نوع مذاکرهای سر باز زند و راهی جز اقدام نظامی پیش پای ترامپ نگذارد و چه با واسطهگری روسیه به پای میز مذاکره غیر مستقیم برود بازنده این بازی خواهد بود. چون بر همه آشکار است که مباحث مطرح شونده در خلال مذاکره (چه بطور مستقیم و چه بطور غیر مستقیم) همان پایان دادن به برنامه هستهای، توقف تولید موشکهای بالستیک با برد زیاد و پایان دادن به حمایت از گروههای نیابتی در منطقه است. و جمهوری اسلامی بدون این سه رکن اصلی موجودیت خود دیگر آن جمهوری اسلامی پیشین نخواهد بود.
قابل ذکر است که مردم ایران که بیش از چهار دهه است که قربانی سیاستهای خانمان برانداز خلافت اسلامی هستند دشمن خود را همان خلافت اسلامی میدانند که همچون بختکی بر سینه آنها سنگینی میکند. مردم ایران برای رهایی از این طاعون جمهوری اسلامی با خود میگویند: "کاوهای پیدا نخواهد شد امید کاشکی اسکندری پیدا شود."
افزودن دیدگاه جدید