"مقاومت امر جاودانه و پایدار و مستمر در جوامع است که متناسب با شرایط تاریخی هر جامعه در اشکال متفاوتی پدیدار می شود ." آنتونیو نگری
یکی از ویژگی های خاص لحظه تاریخی فعلی ما ظهور راست افراطی است .این پدیده در اقصی نقاط جهان در حال گسترش است .جامعه ضعیف و دولت قوی، یکی از عوامل مهم ظهور این پدیده است. در غیاب جامعه پرتوان شرایط جهانی را طوری صحنه آرایی کرده اند، که گویی در مقابل دیکتاتورهایی مثل ترامپ ، پوتین، اردوغان، ...همه ی راهها بسته و تقدیری جز تسلیم شدن وجود ندارد .در وضعیتی که سازمانها و نهادهای بین المللی نا کارآمد شدهاند و نیروی بازدارنده موثری وجود ندارد، چگونه و توسط چه نیروهایی اژدهای دوران را می توان مهار کرد؟
فردریش فون هایک، استاد خانم تاچر، نخست وزیر انگلستان می گفت :"اقتصاد انگلستان مانند مرغی است که تخم طلا میگذارد .اما اتحادیههای کارگری گلوی این مرغ را گرفته و فشار میدهند " خانم تاچر برای رهایی این مرغ تخم طلا، به بیرحمانهترین شکل به سرکوب اعتصابات تاریخی کارگران انگلستان توسط نیروهای نظامی پرداخت و ضمن به حراج گذاشتن دستاوردهای مبارزات تاریخی جامعه، اعلام کرد "چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد ." فردگرایی و محوریت منافع فردی به اساس کار تبدیل شد. سود و زیان فردی به معیار حقیقت تبدیل شد و به تدریج دولتهای نِئولیبرالی جایگزین دولتهای رفاه شدند. بعد از حدود نیم قرن فاجعه، هنوز روح و الگوی سیاسی خانم تاچر بر جهان ما حکمرانی می کند و از جامعه به عنوان ارگانیسمی زنده چیزی باقی نمانده و پیرو آن امر سیاسی به محاق رفته و حقیقتی جز حقیقت صاحبان قدرت که در دولت متجلی میشود، وجود ندارد. ارتش اسرائیل بی محابا قتل و عام میکند. ترامپ به شکل شاهنشاهی فرمان میراند. پوتین و اردوغان در آرزوی احیای امپراطوریهای گذشته خود هستند. رژیم ایران مردم و کشور را فدای توهمات هستهای خود ساخته است. هیچ کس و هیچ نیرویی یارای مهار این دیوانگان عصر حاضر را ندارند.
در چنین فضایی اغلب سیاسیون حرفهای و نخبه گرا از طریق رسانههای جریان اصلی و فاقد هویت مستقل، بسان تکنوکراتهای دولتی تلاش میکنند از طریق توصیه به قدرتهای حاکم گوش شنوایی را پیدا کنند تا از این طریق به حل مشکلات و بی نظمی های موجود برسند. بهعبارتی نقش مشاوران دولتها را بازی میکنند. جز تحلیل رفتار روزانه حاکمان چیزی برای گفتن ندارند و جامعه و تحولات آن حلقه مفقوده تحلیلی این به اصطلاح کارشناسان سیاسی و روابط بین الملل میباشد. بیش از سه دهه است که در ایران اصلاحطلبان قدرت محور، با پند و اندرز میخواهند رفتار نظام را تغییر دهند. مدام درگیر تحلیل رفتارهای روزمره قدرت مستقر هستند. گویا مردم برای آنها وجود ندارد. قدرت برایشان همه چیز و مردم هیچ چیز است در صورتیکه قدرت بی مهار حکومتها را تنها قدرت جامعه است که می تواند مهار کند.
محمدرضا نیکفر و روشنفکر اندیشمند چپ گرا، چندین دهه است که با نقد تفکر دولت محور سعی می کند در نوشتهها و مصاحبهها به روشنگری، آگاه بخشی، و قوی کردن جامعه از پایین تاکید و محوریت قائل شود تا از این طریق چشم انداز نوینی را بگشاید. در سالی که طیف های متشکل فدایی برای همگرایی کنگره مشترکی تشکیل داده بودند، آقای نیکفر طی چندین مقاله با عنوان "آیا راهی دیگر ممکن است"؟ ضمن تبیین نظر و راهکارهای خود جریانات چپ را هم مورد نقادی قرار داد که متاسفانه جدی گرفته نشد و چه بسا با جدی گرفته شدن هشدارهای او و شکل دادن گفتگوهای راهگشا حول نظرات ایشان جریان چپ امروز موقعیت و جایگاه بهتری، هم به لحاظ نظری و هم تشکیلاتی پیدا میکردند .
وی در سلسله مقالات فوق بر مواردی تاکید میکند از جمله:
- راه دیگر یعنی سمت گیری اجتماعی و اتکا بیشتر بر نیروهای اجتماعی
- تمرکز تحلیل بر محور چهار موضوع همبسته بهره کشی ، تبعیض ، خشونت ، و حفظ محیط زیست
-تمرکز نیروی اصلی بر آگاه شدن و آگاه کردن و سازمان یابی ،
- دخالت برانگیزاننده و فعال در حرکت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، آن هم نه با هدف شرکت در بازی قدرت در بالا، بلکه با هدف تقویت سطوح پایین جامعه برای فتح سنگرهای هر چه بیشتر به منظور خودگردانی مدنی و مردمی و همچنین تقویت همبستگی اجتماعی و این موارد اولویتهایی میباشد که چپ امروز بایستی به آن سو سمت گیری نماید.
آقای نیکفر معتقد است نیروی چپ متاسفانه مبتلا به نوعی افسردگی گشته که موجودیت آن را بهعنوان نیرویی تاثیرگذار بر تحولات اجتماعی تحت الشعاع قرار داده و باعث گردیده که طرح هیچ موضوعی از طرف هیچ کس به بحثهای جدی دامن نمیزند .سیاست ورزی هم مثل پدیدههای روزمره دیگر به امری از روی عادت تبدیل شده که ترک آن سخت و دشوار شده .
یکی از موضوعات مهم دیگر که اخیرا از طرف آقای نیکفر مورد توجه قرار گرفته "ضرورت پایان دادن به برنامه ی هستهای جهت رفع خطر جنگ و فشارهای تحریمی "میباشد که این موضوع هم متاسفانه بین جریانات سیاسی چپ واکنشی جدی را برنیانگیخته و آن به این دلیل است که در ایران امروز هیچ موضوع جدی، جدی گرفته نمیشود و دولت محوری و سیاست ورزی قدرت محور به سادهترین شکل سیاست ورزی تبدیل شدهاست .
چرا جامعه محوری مهم است؟
در عصر جدید افکار عمومی نقشی بی بدیل در توجیه سیاستهای رژیم های اقتدارگرا دارند. گرامشی میگوید دولتها فقط دستگاه سرکوب نیستند که سلطه خود را اعمال میکنند، آنها سعی میکنند در حوزه فرهنگ و ایدئولوژی هم سلطه معنوی خود را اعمال کنند. بدترین حکومتها نیز نیاز دارند برای توجیه برنامههای خود و نیز حفظ تداوم سلطه خود، افراد تحت سلطه از قدرت زور و یا اقتدار به زعم خودشان اطاعت نمایند برای این منظور با انواع ترفندهای تبلیغاتی و سیاسی به برنامههای خود مشروعیت بخشیده و برای آنها توجیه عقلانی می تراشند. توان توجیه نظامها بستگی مستقیم به آگاهی و توانایی جامعه دارد هر چه جامعهای قوی و از ساختار مدنی توانمندی برخوردار باشد، اعمال سلطه و مشروع سازی سخت و دشوار میشود. جنبش زنان به روشنی این موضوع را نشان داد. مبارزه پرتوان زنان موجب شده که رژِیم نتواند هیچ توجیهی برای سرکوب زنان داشته باشد تا جایی که مجبور شده قانون حجاب اجباری را مسکوت بگذارد. سطح بالای آگاهی مدنی و نیز تشکلهای مدنی و سیاسی قوی ،سد راه اعمال سلطه مستبدین است .
عوامل متعدد به هم پیوسته ای برای وضع اسفبار کنونی وجود دارد که برنامه هستهای نظام نقش کانونی در بین عوامل مختلف را ایفا میکند. برنامه هستهای موجبات فقر گسترده، بیچارگی فزاینده مردم را فراهم و به غیر از این که سایه جنگ را بر سر کشور گسترده، هیچ دستاورد دیگری برای مردم نداشتهاست. در مقابل کنش سیاسی نیروهای سیاسی به این برنامه ویرانگر چه بوده؟ و چقدر توانستند جامعه را به این موضوع حساس کنند؟
آقای نیکفر با درک عمق فاجعه برنامه هستهای نظام معتقد است "خواست پایان دادن به برنامه ی هستهای ، رفع خطر جنگ و ایستادگی در برابر گسترش فقر و فلاکت با چشم انداز توانمندتر شدن حرکت های اعتراضی بر محور مطالبات صنفی و امکان همگرایی جریانهای اعتراضی پیرامون مطالبه محوری پایان برنامه هستهای کارزار اساسی است که باید سامان داده شود .
طرح اخیر آقای نیکفر موضوعی جدی است که بقا و نجات ایران به آن بستگی دارد . گام اول ، جدی گرفتن این موضوع و گسترش بحث و گفتگو پیرامون آن در میان نیروهای آزادیخواه و عدالتجوست .تا آنجا که تئوری و نظریهای با محوریت تغییر جامعه محور ، پرورده و شکل بگیرد.
دیدگاهها
آقای نیکفر بحثی کرده با…
افزودن دیدگاه جدید