در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی خامنه ای، به عنوان ولی فقیه، موقعیتی یگانه ای دارد: او نه تنها رأس ساختار قدرت، بلکه کانون نهایی هر تصمیم سرنوشت ساز است. در موضوع مذاکره با آمریکا خامنه ای نقشی دوگانه دارد: او طی سه دهه، سیاست ضد آمریکایی را به پایه ای از هویت "نظام" تبدیل کرده است. از همین رو، امروز هم مهمترین مانع در برابر حل مسئله با آمریکاست، و هم تنها کسی است که می تواند راه را برای توافق باز کند. خامنه ای در این پرونده، هم قفل است و هم کلید.
اقدام در جمهوری اسلامی برای گشودن بن بست مناسبات آن با امریکا به سالهای آخر عمر خمینی بازمی گردد، که هاشمی رفسنجانی از خمینی خواست مسئلۀ رابطه با آمریکا را شخصاً حل کند. این درخواست عملی نشد و مسئله به خامنه ای تحویل شد؛ اما او هیچگاه به گشودگی در این زمینه تمایل نشان نداد، و سیاست تقابل با آمریکا را به یکی از ابزارهای اصلی حفظ نظم سیاسی تبدیل کرد.
اکنون که مذاکره میان جمهوری اسلامی و آمریکا از سر گرفته شده، و توافق نامحتمل نیست، نقش خامنه ای تعیین کننده است. از سوئی هیچ کس جز او توان مهار نیروهای مخالف را ندارد، و از سوی دیگر هیچ دولت و نهادی، بی همراهی او، توان شکستن بن بست را. تأکید برخی چهره های حاکمیت دایر بر این که جمهوری اسلامی نیز خواهان توافقی سریع است، گویای اشراف در حاکمیت نسبت به این موقعیت است. آینده این پرونده ـ و شاید بخش مهمی از آینده منطقه ـ در گرو تصمیم خامنه ای است که قفل باشد یا کلید.
افزودن دیدگاه جدید