فقدان اتحاد اپوزیسیون یکی از پرسشهای کلیدی در سیاست ایران است. در شرایطی که جمهوری اسلامی با بحرانهای فزایندهای روبهرو است، این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت مییابد: چرا اپوزیسیون متحد نمیشود؟
در شهریورماه جاری، پلنوم کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان ایران برگزار شد. به همین مناسبت، گفتوگویی میان مصطفی هجری، دبیرکل حزب، و علی بداغی از «کردکانال» صورت گرفت که حاوی نکات مهمی درباره وضعیت جمهوری اسلامی و نقش اپوزیسیون بود.
سه سناریوی محتمل از نگاه مصطفی هجری
آقای مصطفی هجری در تحلیل خود از اوضاع ایران سه سناریوی اصلی را برمیشمرد:
۱- سازش جمهوری اسلامی با آمریکا از موضع ضعف،
۲- شعلهور شدن مجدد جنگ،
۳- احتمال آزاد شدن بخشهایی از کشور از سلطه رژیم.
او تأکید میکند که جمهوری اسلامی در موقعیتی شکننده قرار دارد، اما اپوزیسیون تاکنون نتوانسته از این فرصتها بهرهبرداری کند.
اپوزیسیون و فاصله با جامعه
در بخش دیگری از این مصاحبه، پرسش مهمی درباره وضعیت اپوزیسیون مطرح میشود؛ پرسشی که بهویژه در سومین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» معنا و ضرورت بیشتری یافته است. فقدان یک اپوزیسیون متحد و نداشتن آلترناتیوی روشن، مانعی جدی بر سر کامیابی آن جنبش بود. بیم آن میرود که در خیزشهای آینده نیز این ضعف تکرار شود.
آقای هجری در پاسخ، دو عامل اصلی را دلیل پراکندگی اپوزیسیون معرفی میکند:
-
ماندن احزاب در ایدئولوژی و برنامههای گذشته و ناتوانی در انطباق با مطالبات نسل جدید،
-
سرکوب گسترده جمهوری اسلامی که مانع سازماندهی تشکلها در داخل کشور شده است.
به باور او، تنها در کردستان وضعیت متفاوت است، چراکه به گفته او در کردستان تجربه تشکیلاتی و سازمانی ریشهدار وجود دارد. اما این ظرفیت بهتنهایی کافی نیست و نمیتواند به اتحاد فراگیر در سطح ملی بینجامد.
از گفتار تا تجربه
با وجود واقعیت داشتن بخشی از تحلیل هجری، این پرسش همچنان بیپاسخ میماند که چرا تشکلها و کنشگران دموکراسیخواه به هنگام از جهت تئوری و برنامه سیاسی، نیز نتوانستهاند به اتحاد دست یابند.
نمونهای روشن در این زمینه، پیشنهاد اتحاد فراگیر با محوریت آلترناتیوی تحت عنوان «جمهوری دموکرات سکولار و فدرال» است که از سوی چند جریان، از جمله نمایندگی حزب دموکرات کردستان ایران، به حزب چپ ایران ارائه شد. هرچند حزب چپ ایران خود فدرالیسم را بهترین شکل نظام آینده میداند، اما این چارچوب را برای اتحاد فراگیر مناسب ندانسته و آن را محدودکننده خوانده است. بهزعم حزب چپ، اتحاد فراگیر باید شامل نیروهایی نیز باشد که با فدرالیسم موافق نیستند؛ در غیر این صورت «فراگیر» نخواهد بود. از همین رو، این پیشنهاد تا کنون اصلاح و عملی نشده است.
مانع اصلی؛ تقدم خواستههای خاص هر تشکل بر خواست مشترک
این تجربه نشان میدهد که مقدمکردن خواستههای خاص هر تشکل و چارچوبهای محدودکننده، عملاً مانع شکلگیری اتحاد گسترده شده است. در حالیکه هدف اصلی باید گذر از جمهوری اسلامی و فراهمکردن زمینه برای نظامی دموکراتیک باشد، اختلاف بر سر تقدم خواسته خاص بارها از اتحاد جلوگیری کرده است. همان طور که در مصاحبه آقای هجری هم آمدهاست: «یافتن نکات مشترک در بطن اختلافات میتواند راهنما باشد.»
شایسته است احزاب باسابقهای چون حزب دموکرات کردستان ایران با تکیه بر تجربههای غنی خود، نقش فعالی در رفع این موانع ایفا کنند و برای هموار ساختن مسیر اتحاد و مبارزه مشترک گامهای عملی بردارند.
دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵
محل درج مصاحبه :
دیدگاهها
کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند همجنس با همجنس پرواز .
دمکرات ترین حکومتهای سرمایه داری ، دیکتاتوری اقلیتی از جامعه علیه اکثریت است . در منطقه خاورمیانه این موضوع به عریان ترین شکل ، خود را همیشه نشان میدهد. جهان سرمایه داری به وضعیت فاجعه باری رسیده است . برآمد فاشیستی ترین حکومتها، تحمیل ریاضت بر اکثریت جوامع ، تحمیل جنگهای ویرانگر و خانمان برانداز جهت سیطره هرچه بیشتر بر منابع بخصوص در فقیر ترین جوامع ، دوقطبی سازی هرچه بیشتر در میان ملل و در میان دوطبقه استثمار کننده و استثمار گر ، باز پس گیری آنچه مردم جهان طی دهه های متوالی با مبارزات خود کسب کرده بخصوص در بخشهای آموزش و بهداشت و درمان و تامین اجتماعی و.... سرکوب عنان گسیخته مبارزان آزادیخواه و برابری طلبانه ، دامن زدن به هرج و مرج و بیقانونی در سطح جهان و اخته نمودن سازمانهای تحت مشارکت جمعی و ناظر بر عدالت نسبی مانند دادگاه بینالمللی و یا سازمانهای حقوق بشری ، غارت بیمحابای زمین و تخریب محیط زیست به صورتی که تاکنون بیسابقه بوده است و....
حدود دویست سال است که دوطبقه شاخص بعد از انقلاب صنعتی یعنی طبقه کارگر و بورژوازی ، در مبارزهای حاد تر از تمام دوران ماقبل خود قرار گرفتهاند . باوجود اینکه تمام ابزارهای سرکوب و تحمیق و تبلیغ و ترویج از طریق دولتهای حاکم در اختیار بورژوازی بوده است ، اما طبقهٔ تحت ستم و استثمار در مقاطعی توانستهاست به پیروزیهای چشمگیری نائل گردد . پیروزیهای که گاه به شکست و یا باعقب نشینی هایی همراه بوده است . به جرات میتوان گفت که قاطعیت در مبارزه آنگاه که طبقهٔ تحت ستم به ریشهها هجوم بردهاست همیشه و یا غالبا به پیشروی یا به پیروزی منجر گردیده است و بر عکس تمام شکستها از کاهلی طبقاتی و یا از طریق امتیاز دهی به طبقه مقابل یعنی طبقه غارتگر سرمایه داران صورت گرفتهاست. البته این اصل اساسی را باید همیشه در نظر داشت که طبقات و یا اقشار گوناگون دارای دیدگاهای اجتماعی گوناگون اند و هر طبقه یا قشر اجتماعی دارای چشم انداز و عملکرد متناسب با منافع قشر یا طبقه خود میباشند .
پس از قیام (انقلاب) ۵۷ ، منافع اقشار و طبقات با برجستگی بیشتری در عملکرد افراد و گروهها خود را نمایان کرد . و متاسفانه اسب تروای سرمایه در درون طبقه کارگر توانست شکست فجیعی را بر کلیت تودهٔ ستمدیده تحمیل نماید . اکنون این درس بزرگ پیشاروی همه است که اتحاد نسنجیده تنها منجر به شکستهای مفتضحانه میگردد. حاشا که طبقه کارگر و زحمتکش فریب نامها و آنچه دیگران به خود نسبت میدهند نخورند . آنان که از تاریخ نیاموزند لایق شکستهای تاریخی اند . چنانچه این درس دائما و دائما تکرار گردیده است . بگذارید صفوف کاملا متمایز گردند . این بسیار کمک خواهد کرد که طبقهٔ مبارزه جوی واقعی ، دشمنان خود را رویاروی و نه در کنار خود ببیند . خوشبختانه امروز تعلقات و تمایزات خود را بیش از گذشته نشان میدهد.
باید متحد شد اما پیش هر اتحاد باید وجوه اشتراک و افتراق خود را مشخص کنیم . ما کارگران و زحمتکشان و سازمانهای چپ مدافع سوسیالیسم و منفردین سوسیالیست را حول سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری ارتجاعی جمهوری اسلامی و ایجاد حکومتی شورایی با رهبری طبقه کارگر فرا میخوانیم. تنها از این طریق است که میتوان دمکراسی عمیق و فراگیر را متحقق کرد . زیرا دمکراسی سرمایه ، دیکتاتوری علیه اکثریت خواهد بود .
افزودن دیدگاه جدید