رفتن به محتوای اصلی

از لابلای رویدادها: نگاهی به سه واقعه

از لابلای رویدادها: نگاهی به سه واقعه

حماس و تیرباران‌‌های خیابانی!

رهایی فلسطین فقط در مبارزه با دشمن بیرونی صورت نمی گیرد. بلکه به همان اندازه اهمیت، رهایی از اقتدار نیروهای سرکوب گر و ارتجاع داخلی و باصطلاح خودی نیز واجداهمیت است. مناسبات سلطه و قدرت خلا بر نمی تابد و بهمین دلیل حماس با بدست آوردن اولین فرصت- ولو چه بسا کوتاه و شکننده- برای حضور در عرصه عمومی، به محض آفتابی شدن، نیامده، جوخه های اعدام، آن‌ هم در ملا عام و جلوی انظارجهانی برپاکرده است. با هدف ارعاب، که مبادا کسی تصور کند که اوضاع ول است و غزه صاحب و حکمران ندارد . مطمئنا می داند که دیر یا زود مردم رنج دیده و خشمگین غزه و فلسطین در اولین فرصت ممکنه، بخاطر نقشش در زمینه سازی فاجعه توصیف ناپذیر غزه پس از عملیات انتحاری و خشونت بار ۷ اکتبر و آن چه که در طی این دوسال بسرشان آمده، آن‌ها را مورد بازخواست قرارخواهند داداز همین رو با عجله و توسل به خشونت، بدنبال ایجادفضای حرم امن برآمده است. ممکن است در میان اعدام شدگان عده ای جاسوس اسرائیل وجود داشته باشند، اما اولا طبق کدام دادگاه عادلانه و مردمی محاکمه و محکوم شده اند و ثانیا کدام نیروی رهائی و پیشرو می تواند از خشونت اعدام برای اهداف خویش بهره گیرد؟. واقعیت آن است که در این مورد آن ها از دشمن خود اسرائیل هم عقب ترند، که بسیاری از افراد موجود و وابسته به حماس در لیست زندانیان آزادشده به یمن عدم وجود اعدام زنده مانده‌اند. حق حیات امر ساده ای نیست که قدرت ها و دولت ها به سهولت و با ادعای تشکیل دادگاه‌های نمایشی و خودخوانده بتوانند به آن مهرختام بزنند. کم توجهی به مبارزه برای موازین دموکراسی و عدالت انتقالی تحت هیچ شرایطی توجیه پذیر نیستعلاوه براین، و این جای بسی تأسف است که اعمال چنین خشونتی در عین حال به معنی آسیب زدن به بالیدن ابرقدرت افکارعمومی و جنبش جهانی ضدجنگ و نسل کشی است که نقش مهمی در به عقب نشاندن ترامپ و دولت‌های اروپائی داشته و خواهد داشت. از همین رو لازم است که مرزبندی با خشونت حماس بخشی ضروری از جنبش رهایی فلسطین گردد.  

*- حماس درباره اعدام های میدانی: کارمان قانونی است

https://www.asriran.com/.../%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3-%D8...

 

با حمایت از اعتصاب محکومین به اعدام، دامنه جنبش «نه به اعدام » را گسترش دهیم!

پیوستن صدها تن از محکومین غیرسیاسی و عادی ماشین اعدام در زندان قزلحصار را که خود مستقیما قربانیان مستقیم این آدم کشی هستند، باید گامی تازه در گسترش جنبش «نه به اعدام و به درون صفوف اصلی قربانیان آن دانست. چنان که می دانیم شروع کمپین «نه به اعدام»، بیش از همه مدیون ابتکار و جسارت زندانیان سیاسی است که از مدت‌ها پیش تحت شرایطی سخت و با بجان خریدن انواع تهدید ها و ریسک ها، و تداوم و پشتکارتحسین انگیزشان، جرقه آن را زده و پرچم‌ش را باهتزار در آورده اند، و هم چنان هم بطورمنظم و تحسین بر انگیز در اکثر زندان‌های کشور به آن ادامه می دهند. جنبش «نه به اعدام» با به حرکت در آمدن و پیوند حلقه های گوناگون مرتبط با آن گستر ش می یابد و توده ای می شود. این حلقات نخستین را بیش ازهمه   زندانیان سیاسی‌، جنبش دادخواهی و خانواده های و نیز خانواده های محکومین به اعدام تشکیل می دهند  که با تحصن و تجمع اعتراضی خود افکارعمومی داخل و خارج را تحت تأثیر قرار می دهند.  حمایت نیروهای سیاسی ترقی‌خواه درخارج کشور و نیز نهادهای حقوق بشری در نفی اعدام و محکوم کردن آن نیز اهمیت خود را دارد.

شعارلغواعدام، سوای در خواست لغوحکم اعدام به طورکلی که فی نفسه هدفی ارزشمند بوده و در جهت محکوم کردن قساوت آدم کشی دولت‌ها با پوشش «قانونی» است، اما فراتر از آن واقفیم که در شرایط کنونی ایران، رژیم آدم کش ولایت فقیه، از آن به عنوان حربه ای برای  پوشاندن ریشه بحران ها و برای بقاء اقتدار درحال فروپاشی و ناتوانی در اداره امورزندگی  و انجام وظایفش در تأمین نیازهای جامعه، بهره می گیرد. فقر و تباهی و بیکاری و‌ آسیب پذیرساختن فزاینده زندگی طبیعی انسان ها، بخش لاینفکی از بیلان حکومت فاسد و ویرانگر و بیگانه با نیازهای جامعه است.  

از این رو فراگیر شدن شعار «نه به اعدام»، صرفنظر از وجهه سیاسی و غیرسیاسی آن، فی نفسه گام بزرگی است در خشونت زدائی از جامعه و علیه آدم کشی باصطلاح قانونی حاکمیت. در این میان چنان که واقفیم، رژیم ددمنش  با فاصله‌ای بسیار، گوی سبقت را از همه جهان ربوده است، آن‌هم در شرایطی که با گسترش نارضایتی جامعه و بحران موجودیت و زوال اقتدار مواجه است، و بر آن است که با روغن کاری ماشین اعدام و هراس افکنی در جامعه، حداکثر بهره برداری را بکنداز همین رو شعار «نه به اعدام » کنشی است مهم و معطوف به رهایی از جنگ رژیم آدم‌کش و در راستای برقراری یک جامعه انسانی و آزاد، با پتانسیل و ظرفیت بسیج گسترده و دارای پژواک جهانی.  

پنجمین روز اعتصاب غذای زندانیان قزلحصار

https://akhbar-rooz.com/1404/07/25/31169/

ترامپ و حسرت برجای مانده!   

با این که جایزه صلح نوبل در اصل تحفه‌ای نیست و کم نصیب مرتجعان نشده است، اما میدانیم که ترامپ علیرغم اشتیاق کنترل ناپذیرش به تصاحب آن برای قراردادن آن در وینترین افتخاراتش، باید هم چنان در صف انتظار بماند و به لیست ادعاهایش پیرمون پایان دادن به جنگ‌ها بازهم بیفزاید!.    

اما در این میان واکنش کاخ سفید نسبت به عدم دریافت جایزه امثال جالب توجه بوده و بیانگر آن است که تا چه حد ادبیات و سلوک  رهبران  اقتدارگرا بر آمریکا و کاخ سفید سایه افکنده است:    

در واکنش به جایزه صلح نوبل کاخ سفید اعلام کرد که «کمیتهٔ نوبل ثابت کرد که سیاست را بر صلح ترجیح می‌دهد»، «رئیس‌جمهور ترامپ به انجام توافقات صلح، پایان دادن به جنگ‌ها و نجات جان انسان‌ها ادامه خواهد داد. قلب او مملو از انسان‌دوستی است و هرگز کسی مانند او نخواهد بود که بتواند کوه‌ها را با نیروی اراده‌اش جابجا کند».     

نسبت صلح و جنگ در منطق ترامپ    

در منطق مناسبات قدرت مبتنی بر سلطه، رابطه بین صلح و جنگ پشت و روی یک سکه واحدهستند: تأمین اقتدار قدرت برتر. ترامپ به شکل عریانی نمادآن است (هم محصول بحران اقتدار و هژمونی یک امپراطوری جهان گستر و هم بیان تعرضی نوین برای اعاده عظمت آن). این البته در بنیان خود، فارغ از اشکال و بسته بندی‌های گوناگونی که برای مشروعیت سازی به خود می گیرد و به وساطت آن‌ها عرض اندام می‌کند، به گونه ای تسری همان غریزه «تنازع بقاء» جهان وحش، به صفوف آدمیان و جوامع بشری در قالب مناسبات اقتدارگرایانه است در حوزه های گوناگون سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک. و مبنای فلسفی آن هم مونیسم است و در اصل ادغام ضعیف در قوی. فرقی نمی کندکه به میانجی‌ کدام عامل، اعم از دین،وطن، نژاد، طبقه و یا به وساطت کدام ایدئولوژی صورت پذیرد. در هرحال چنین گرایشی وجودخویش را در نفی دیگری و ادغام آن در خود، و اثبات خویش از این طریق جستجو می‌کند . برعکس در برابر آن فلسفه متفاوت بودن و همزمان به اشتراک گذاشتن نیازها قرار دارد که ایندو نیز پشت و روی یک سکه واحدهستند: که در آن آزادی و رهائی هرکس مشروط به آزادی و رهائی دیگری است. این به معنی بلوغ و خارج شدن بشر از قلمرو «جهان وحش»،پیش تاریخ خود، و ساختن قلمروجدیدی از تمدن بشری است. جهان ما نقدا در کشاکش منازعات و تضادهای ژرف بین این دو نوع «تمدن»دست و پا می زند .

تقی روزبه   ۱۶.۱۰.۲۰۲۵

 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید