زنده است دریا
...................................
می روی تنها'
با دلی داغ اندود'
از غمبار ترین قصه ها۰
می روی با کمری خمیده'
زیر سنگینی یک رویای نیمه جان'
"سرزمینی از آن خود".
می روی با کوله باری از عطش'
سوی شهری که دیگر نیست'
وکوچه وخانه ای گم شده.
می گردی' بو می کشی' نمی یابی.
آنان گذر کرده اند'
از پشته های خون'
تا بروبند از شهر' یاد تو.
پاک کنند از حافظه ات' خاطره.
تافراموشت شود'
رویا' کوچه' خانه.
می ایستی بر بلندای یک آوار.
زنده است دریا.
آشنایند امواج.
س_خرم......................................
۱۴۰۴/۷/۲۳
افزودن دیدگاه جدید