رفتن به محتوای اصلی
پنجشنبه ۱۸ دسامبر ۲۰۲۵
پنج‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴

سرمایە داری در جستجوی راهی برای بقا

سرمایە داری در جستجوی راهی برای بقا

روزنامە دنیای اقتصاد در ٢٦ آذر در مقالە ای کە با عنوان " درآمد پایه همگانی؛ نسخه نجات بخش سرمایه داری می‌شود؟ منتشر کرد، بە بحران کنونی نظام سرمایە داری جهانی کە دیگر قابل انکار و کتمان نیست پرداخت و پس از مرور بحران های گذشتە نوشت:

"سرمایه‌داری به نقطه‌ای رسیده است که حتی مدافعان سرسخت آن نیز از بحران بقا سخن می‌گویند. برخلاف گذشته، این‌بار منتقدان اصلی نظام بازار آزاد نه سوسیالیست‌ها، بلکه خود اقتصاددانان، سرمایه‌گذاران و نظریه‌پردازان سرمایه‌داری هستند"

البتە اینهایی کە این روزنامە با عنوان منتقد از آنان اسم بردە، منتقدان واقعی سیستم خودشان نیستند، اما بقول معروف آش آنقدر شور شدە کە صدای آشپز و همچنین روزنامە دنیای اقتصاد را هم درآوردە است. همە ی آنها نگران آن فروپاشی سیستم خود و از دست رفتن اثرات آن همە تبلیغاتی هستند کە شب و روز با کمک رسانە های شان بخورد افکار عمومی دادند. وقتی کە بحران حاد می شود و خطر سقوط سیستم مطرح می شود گروە نجات برای نجات سیستم وارد عمل می شود بلکە بە طریقی آن را از فروپاشی نجات دهد و هم نگذارد مخالفان سیستم ابتکار عمل را در دست بگیرند.

بلە همانطور کە در نوشتە آمدە است، بحران این بار "بحران بقاست" و  راە کارهای گذشتە بخصوص زمانی کە پای بود و نبود نظام سرمایە داری در میان است دیگر کارآمد نیستند و راە کارهایی باید یافت کە باعث تداوم نظام شوند. 

البتە تئوری پردازان ایرانی قرار گرفتە در راس روزنامە دنیای اقتصاد و روزنامە های زیر مجموعە آن  کە خودشان از سینە چاکان همین نظام بە بنبست رسیدە هستند، خودشان راە حلی ظاهرا برای حفظ نظام محبوب شان ندارند و در این زمینە نیز مانند موارد دیگر مصرف کنندە برادران بزرگتر جهانی خود هستند. بە همین جهت در اوج تبلیغاتی کە راجع بە معجزە بازار می کنند، از آنجا کە می دانند این شتری است کە بلاخرە در خانە آنها زانو خواهد زد، چارەای جز توسل بە راهکار های هم اندیشان بین المللی خود نمی بینند. چرا کە بعد از یک عمر گفتن و نوشتن از برتری مزیت نظام سرمایە داری، یک دفعە صحبت کردن از بەپایان رسیدن ظرفیت و بە خطر افتادن بقای آن آسان نیست. با این حال همینکە خودشان فهمیدەاند اوضاع از چە قرار است جای شکر دارد. امیدوارم  این موضوع در عمل و تبلیغات یک طرفە شان  بە نفع سرمایە داران موثر واقع شود و بە معیاری برای موضگیری ها بعدی شان تبدیل شود. بحث و فحص بیشتر در این مورد را بە کارشناسان مستقل و اهل فن واگذار می کنم و چند نکتە را کە بە نظرم می رسد عرض می کنم. 

گردش کار و کسب سرمایە داری منوط بە داشتن مصرف کنندە و قدرت خرید مردم است. مردم اگر قدرت خریدشان را مانند آنچە در ایران مشاهدە می شود، از دست بدهند، یا شغل با درآمد مکفی نداشتە باشند، گردش  چرخ  تولید کالا لنگ می زند و کسب و کار از رونق خواهد افتاد و سود کارخانە داران کاهش پیدا می کند. بنا بر این سرمایە دار و  تولید کنندە با همە ی آزادیهایی کە بە او اعطا شدە مجبور است برای تضمین سود خود هم کە شدە یک سری امتیاز اقتصادی و رفاهی بە کارگران خود بدهد.اکنون با اشباح شدن بازارها از کالا شرایط برای رقابت بیش از پیش سخت شدە است 

در هر کجا کە دولت های سرمایە دارای با وضع قوانین و مقررات بە این منظور مکانیسم های در نظر گرفتەاند تا قدرت خرید مردم را تا حدی کە چرخە تولید را در گردش نگاە دارد، توانستەاند بحران اقتصادی ناشی از رکود و رقابت را برای مدتی مهار کنند.

بعد از تسلط نئولیبرالیسم اقتصادی سرمایە داری مغرورانە شروع بە از میان برداشتن قوانین حمایتی کار و تعدیل جوامع رفاهی کردند. بی حقوق سازی طبقە کارگر در تمام کشورها دنبال شد و همراە آن بسیاری از صنایع بە کشورهایی کە نیروی کار ارزان پیدا می شد انتقال یافتند و یک جا بجایی بزرگ در نیروی کار بوجود آمد. در کشورهای متروپل البتە آهنگ بی حقوق سازی کندتر پیش بردە می شد، اما در کشورهایی مانند ایران بی حقوق سازی و فقیر سازی طبقە کارگر با سرعتی پرشتاب البتە با استفادە از سرکوب پیش بردە شد. 

در تمام این مدت روزنامە های اقتصادی بە همراە سرمایە داران متشکل در اتاق بازرگانی و احزاب سیاسی قانونی از موتئلفە گرفتە تا اصلاح طلبان حکومتی دست بە دست هم با از میان برداشتن قوانین و سرکوب سخت و نرم طبقە کارگر و مزد و حقوق بگیر را بە زیر خط فقر و فلاکت راندند، و برای یک لحظە هم کە شدە بە این فکر نکردند کە فقیر سازی نیروی کار می تواند کار و کسب خود آنها را نیز از رونق بیندازد و اقتصاد بد فرجام و ویرانگر رانتی – غارتی را جای گزین اقتصاد مولد نماید. 

اکنون بحران اقتصادی حتی دامن پیشرفتە ترین کشورهای اروپایی را در بر گرفتە و غولهای مانند آلمان، فرانسە، انگلستان را نیز بە زانو درآوردە است. قدرت خرید مردم افت کردە است، هزینە های زندگی بە شدت بالا رفتە است. هزینە های سنگین  جنگ اروپا و اکراین با روسیە کە خود بازتابی از بحران جهانی سرمایە داری است  و آشکارا یک جنگ امپریالیستی برای باز تقسیم جهان است، بر این بحران دامن زدە است. در چنین فضایی است کە تلاشها برای نجات نظام سرمایە داری از فروپاشی شروع شدە است. آنهایی کە عاقلتر هستند، شروع بە افزایش دستمزدها بالاتر از نرخ تورم برای افزایش قدرت خرید و تولید نمودەاند، آنهایی کە نمی خواهند واقعیت زمانە را بپذیرند، راهی معکوس در پیش گرفتە و می خواهند بحران را با افزایش بودجە نظامی، فعال کردن کارخانە های اسلحە سازی و تدارک جنگ جهانی حل کنند. عدەای نیز دادن حقوق بە عموم شهروندان فاقد کار (دستمزدپایه همگانی) را کە در مقا لە دنیای اقتصاد بە آن اشارە شدە،  بە عنوان راە کاری برای رونق اقتصادی و حفظ ثبات اجتماعی و سیاسی مطرح می کنند. زمانی کە حتی بیمە بیکاری را در ایران عملا از میان برداشتەاند و ما با یک حکومت سرمایەداری از نوع وحشی آن روبرو هستیم بە نظر نمی رساد کە حکومت مایل باشد تغییری در مناسبات خود با طبقە کارگر بوجود آورد.  بر عکس اکثر مقامات حکومتی در ایران نیز ظاهرا طالب حل بحرانهای خود از طریق جنگ و ستیز هستند. راهکاری کە وضع مردم را از این کە هست بە نظر می رسد بدتر کند. به هر حال بحران سرمایە داری بحرانی ساختاری است کە عوامل مختلفی در شکل گیری آن نقش داشتە اند، بهمین دلیل با تغییرات مشابە بحرانهای ادواری قبلی بعید است رفع شود.  

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید