رفتن به محتوای اصلی

اتحادیه های کارگری و بنای یک پیکربندی اعتراضی ویژه تونس - 3

اتحادیه های کارگری و بنای یک پیکربندی اعتراضی ویژه تونس - 3

برپاساختن اعتراضاتی با پیکره ویژه تونس

با جنبش کارگری که در فرهنگ سیاسی کشور کاملاً گره‌خورده است، فرهنگ اتحادیه‌ای در تونس علیرغم آن‌که هیچ مطالعه جامعه‌شناختی از آن صورت نگرفته، به سازه عمیق سیاسی اجتماعی کشور تبدیل‌ شده است. در اینجا برخی از مشاهدات خود را دراین‌باره نقل می‌کنیم:

  • فرهنگ اعتراض در تونس تحت تأثیر و نفوذ اتحادیه‌های کارگری بوده است. ستیزه‌جویانه بوده است، در بعضی مواقع نامتوازن بوده و در گسترش محبوبیت عمومی و تکثر دسترسی به اقشار اجتماعی کاستی‌هایی دارد. عدم توازن آن بیشتر بر محور ساختار اتحادیه‌ای و ستیزه‌جویی استوار است. به‌طور مثال بخش‌های آموزشی پرسروصداتر و سازمان‌یافته‌تر اند. مناطق دوردست و بخش بزرگی از طبقات میانه از دایره نفوذ اتحادیه‌ها نسبتاً خارج مانده‌اند، چراکه فاقد تشکل‌های فعال اتحادیه‌ای بوده‌اند. حتی روشنفکران و الیت جامعه نیز عمدتاً لازم است که با اتحادیه‌ها هماهنگی کنند.

  • یک چالش در مقابل اقشار چپ این بوده است که چگونه از تبدیل‌شدن به اتحادیه پرهیز کنند و به تحزب سیاسی رو کنند. به‌عبارت‌دیگر چگونه از توجه به مسائل کوچک باید گذشت و با استفاده از امکانات اتحادیه‌ای برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر گام برداشت. این موضوع بارها از سوی فعالین نامدار چپ تکرار شده است، ازجمله شکری بلید که سعی کرد سیاست مماشات گرانه حزب خودش را به چالش بکشد تا به‌مانند یک حزب سیاسی بیندیشد و نه یک اتحادیه صنفی. این بدان معنی بود که پایه اجتماعی حزب را باید گسترش داد و اتحادهای وسیع‌تری را سازمان داده پروژه‌هایی به نفع جامعه عمومی به راه انداخت.

  • اتحادهای پساانقلاب 2011، به‌ویژه اتحادهای اخیر بیش از هر چیز خصلت اتحادهای درون UGTT را دارند. جبهه مردمی و متحدان نزدیکش برای سال‌ها در درون اتحادیه UGTT همکاری داشته‌اند. مسئول واسطه‌شان در "جنبش ندای تونس" نیز یونیونیست هستند، از همه معروف‌تر طیب باکوشه، دبیر کل سابق اتحادیه عمومی UGTT در فاصله سال‌های 1981 تا 84. علاوه بر این احزاب عضو جبهه مردمی نتوانسته‌اند از خارج اتحادیه‌های صنفی عضوی را جلب نمایند. جنبش ندای تونس و النهضت در این وجه با هم متفاوت هستند. ندای تونس بخش‌های سیاسی اجتماعی نزدیک به خود از طبقات میانه و لیبرال و تا حدودی اقشار مرفه را تغذیه می‌کند درحالی‌که نهضت بیشتر به اقشار مذهبی اسلام‌گرای جامعه که متشکل از بخشهائی از طبقات مختلف است، نزدیک است.

  • ارتباط نزدیک بین اتحادیه دانشجویان تونس UGET و مجموعه گسترده‌تری از اتحادیه‌های صنفی وجود دارد که در عضوگیری و کنشگری دیده می‌شود، زیرا که دانشگاه‌ها محل آموزش رهبران آینده فعال در اتحادیه عمومی صنفی تونس پس از فارغ‌التحصیلی ایشان بوده است. اتحادیه دانشجویان تونس که در سال 1952 تأسیس‌شده تاکنون با UGTT همکاری مبسوط داشته است؛ و هر دو به‌مرور اما با شتاب متفاوت از حزب حاکم فاصله گرفته‌اند. رادیکالیزه شدن اتحادیه‌های صنفی درواقع ریشه در نفوذ رادیکالیسم و سیاست چپ در دهه‌های 1970 و 1980 در فضای دانشگاهی دارد.

  • یک پارادوکس موجود در اتحادیه عمومی اما حمایت آن از مسائل زنان بوده است بدون آن‌که تلاش ویژه‌ای برای انتخاب و ارتقاء زنان به مقامات عالیه در اتحادیه صورت گیرد. عادت سنتی و گسترده محدود ساختن زنان به سقف شیشه‌ای واقعاً به سایر شاخه‌های جامعه مدنی تونس سرایت نکرده است. دبیر کل سازمان اصناف تونس یک زن است، همچنین است رهبر اتحادیه روزنامه‌نگاران و شورای عالی وکلا و قضات که همه زن هستند. گرچه می‌توان از توجیه سنتی طبیعت فعالیت‌های صنفی و کارگری استفاده کرد که وقت و حضور دائمی در مجامع عمومی را می‌طلبد و ممکن است برای زنان به‌اصطلاح مناسب و مطلوب نباشد، اما این مسئله نافی کم‌کاری اتحادیه عمومی کارگران تونس برای رفع این عدم توازن جنسیتی نیست. در تونس این موضوع بسیار مهم است، چراکه حضور و کنشگری زنان در اجتماع همیشه یک وجه عمده تفاوت جامعه تونس با کشورهای هم‌جوار و مشابه بوده است که در فرهنگ اعتراضی کشور نیز در دوران استقلال و بعدازآن چه در درون جنبش کارگری و چه خارج از آن نمود ویژه داشته است.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید