رفتن به محتوای اصلی

جنبش فدائی، فریاد عدالتخواهی

جنبش فدائی، فریاد عدالتخواهی

هر رویداد تاریخی را، باید با توجه به مجموعه شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و دیگر عوامل بروز آن مورد ارزیابی قرارداد. جنبش فدایی، که یکی از فراگیرترین و تأثیرگذارترین جریان‌های سیاسی از آغاز تولد تاکنون است را نیز نمی‌توان، بدون در نظر داشت مجموعه شرایط آن زمان مورد قضاوت قرار داد.

ازجمله عواملی که در پیدایش جنبش فدایی تأثیر داشتند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

١ـ خودکامگی شاه : محمدرضا پهلوی که پس از کودتای ٢٨ مرداد و سرکوب وقایع سال ٤٢ و برخورداری از حمایت امریکا و با اتکا به درآمد سرشار نفت، قدرت ساواک و ارتش و تبلیغات رسانەهای گروهی پایه‌های دیکتاتوری خود را محکم‌تر می‌کرد، حتی حاضر به مشورت و رایزنی با نزدیکان خود نبود و منتقدین درونی رژیم را نیز تحمل نمی‌کرد؛

٢ـ ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی: پس از سال ٣٢ نه‌تنها احزاب و سازمان‌های چپ و دموکرات حق فعالیت نداشتند، بلکه احزاب تشکیل‌دهنده جبهه ملی که خواهان فعالیت، در چهارچوب قانون اساسی بودند، نیز از حق مشارکت و اظهارنظر محروم بودند، مهندس بازرگان رهبر نهضت آزادی بهنگام محاکمه در دادگاه نظامی، در سال ٤٤در دفاعیات خود گفت «ما آخرین گروهی هستیم که با شیوه مسالمت‌آمیز با شما برخورد می‌کنیم.»؛

٣ـ شکست گروه‌های سیاسی فعال بدون اثرگذاری در جامعه: در سال‌های اولیه دهه ٤٠ چندین گروه روشنفکری و دانشجویی به‌طور مخفیانه به مبارزه علیه رژیم شاه برخاستند، که بیشتر فعالیتشان در عرصه‌های پخش اعلامیه و ردوبدل کردن جزوات و کتاب‌های ممنوعه و تشکیل جلسات بحث و گفتگو پیرامون مسائل سیاسی روز ایران و جهان، کار در کارخانه‌ها و یا تحقیق و پژوهش درباره اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران بود، از معروف‌ترین این گروه‌ها ساکا و جریان بودند، که تمامی اعضای آن دستگیر شدند، و فعالیتشان خاتمه یافت. همچنین تلاش حزب توده برای احیای فعالیت حزب، که به نام تشکیلات تهران نام‌گذاری شد به سبب نفوذ ساواک و عدم امکان تبلیغ و پیوند با توده‌های مردم ناکام ماند؛

٤ـ ممنوعیت ایجاد تشکیلات صنفی و نهادهای مدنی: تشکیلات صنفی مانند سندیکای کارگران، کانون وکلا، انجمن معلمان، انجمن دانشجویان سازمان نظام پزشکی و کانون نویسندگان هیچ‌کدام نمی‌توانستند مسئولان خود را آزادانه برگزینند، بلکه مسئولان از سوی مقامات ذی‌ربط برگزیده می‌شدند یا ساواک باید صلاحیت آنان را تائید می‌کرد؛

٥ـ عدم آزادی مطبوعات: در دهۀ چهل سانسور مطبوعات و کتاب بشدت، توسط ساواک اجرا می‌شد، مطبوعات به‌هیچ‌وجه قادر نبودند که کوچک‌ترین انتقادی را درباره عملکرد رژیم بازتاب دهند و اکثریت مطبوعات در خدمت تحکیم پایه‌های رژیم بودند و صاحبان بزرگ‌ترین روزنامه‌ها وابسته به رژیم بوده و نماینده مجلس سنا بودند، کتاب نیز مورد سانسور قرار می‌گرفت. به‌ویژه کتاب‌هایی که در چارچوب افکار و عقاید سوسیالیستی بود، حق انتشار نداشت، و حتی واژه‌هایی مانند شب، جنگل و ستاره در اشعار شاعران سانسور می‌شد؛

٦ـ رشد مبارزۀ چریکی در جهان: آغاز مبارزه چریکی در کشورهای امریکای لاتین تاپاماروها در اروگوئه و برزیل و ساندنیست‌ها در نیکاراگوئه و همچنین آغاز مبارزه مسلحانه توسط گروه‌های چپ در اروپای غربی مانند ارتش سرخ در آلمان و بریگاردهای سرخ در ایتالیا و ارتش سرخ در ژاپن که اعضای آن برای دفاع از خلق فلسطین همدوش چریک‌های فلسطینی، علیه اسرائیل مبارزه می‌کردند و تشکیل سازمان راه انقلابی در ترکیه که به مبارزه مسلحانه علیه رژیم ترکیه بپا خاستند؛

٧ـ مبارزات ضد تبعیض نژادی، در کشور افریقای جنوبی و رودزیا در افریقا و مبارزه پلنگان سیاه در امریکا، علیه تبعیض نژادی؛

٨ـ دفاع یکپارچه و فداکارانه مردم ویتنام علیه اشغالگران و نبرد مردم فلسطین علیه رژِیم اسرائیل، نکات ذکرشده عواملی بودند که در فرا روئیدن مبارزه مسلحانه تأثیرگذار بود.

در دهۀ چهل به‌ویژه نیمه دوم آن، جامعه ایران تغییرات و تحولات ژرفی را از سر می‌گذراند، اصلاحات ارضی و اعزام سپاه دانش به روستاها مناسبات اقتصادی و فرهنگی روستا را تا حدودی دگرگون کرده بود، سرمایه‌داری وابسته با شتاب گسترش می‌یافت، و سرمایه‌داران، پایگاه فئودال‌ها و روسای عشایر را در حاکمیت و مجلس اشغال می‌کردند، طبقه کارگر ازنظر کمیت در حال رشد بود، اما اکثراً از تخصص بی‌بهره بودند، مهاجرت از روستا بهشهرها فزونی گرفت، دانشگاه‌های جدیدی احداث شد و بر تعداد دانشجویان افزوده می‌شد، سازمان‌ها و ادارات و نهادهای دولتی و خصوصی بیشتری تأسیس می‌شد، رسانه‌های گروهی به‌ویژه تلویزیون که فراگیرتر و مؤثرتر از رسانه‌های دیگر بود، هرچند که در خدمت تبلیغات برای رژیم بود، اما مردم را بیش از گذشته با اخبار و تحولات سیاسی ایران و جهان و دستاوردهای علمی و فرهنگی آشنا می‌کرد، اما با توجه به تمام تحولات فوق وجه مشخصه رژیم شاه دوگانگی آن بود، از یک‌سو جامعه در حال گذار به جامعه‌ای نسبتاً مدرن و صنعتی بود، اما کشور با همان شیوه خودکامگی اداره می‌شد، ساواک عرصه را بر روشنفکران تنگ کرده و در همه‌جا حضور داشت، و افزون بر آن فقر و محرومیت همچنان وجود داشت، و اختلاف طبقاتی ژرف‌تر می‌شد و حلبی‌آبادها در اطراف شهرها برپا می‌شد مناطق محروم کشور مانند استان بلوچستان، کردستان، ایلام حاشیه کویر و جنوب خراسان و سواحل خلیج‌فارس و محله‌های فقیرنشین شهرها، از امکانات اقتصادی، آموزشی و بهداشتی اندکی برخوردار بودند، و آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد و فحشا نیز در حال گسترش بود.

در چنین دورانی کشور نیاز به تحولی بنیادین، در عرصه سیاسی داشت و مشارکت مردم، در سرنوشت خویش ضرورت داشت، و وجود نهادهای مدنی و مستقل و دموکراتیک ضروری بود، اما خودکامگی شاه با سیر تحولات جامعه، عدالت‌خواهی و مطالبات و خواسته‌های توده‌های مردم در تضاد بود، و در چنین شرایطی این فریاد درد و رنج توده‌های محروم و تهیدست بود، که از سینۀ فدایی بر سکوت آن سال‌ها طنین افکند، و بخشی از مبارزان عدالت‌خواه میهنمان را که خواهان بهروزی مردم بودند به صفوف جنبش پیوسته و آگاهانه جاودانه شدند و صفحاتی از تاریخ مبارزاتی، کشورمان را که آکنده از عشق به توده‌های محروم بود را رقم زدند. در آن سال‌ها تنها جنبش فدایی نبود که به مبارزه مسلحانه روی آورد در سال ٤٩ گروهی از جوانان مذهبی طرفدار نهضت آزادی نیز به مبارزه مسلحانه روی آوردند و سازمان مجاهدین خلق را بنیاد نهادند. بیش از آن در سال ٤٦ گروه شریف‌زاده و ملا آواره در کردستان و گروه داریوش نیک گو در منطقه، اورامانات در کرمانشاه نیز با توسل به مبارزه مسلحانه به مبارزه با رژیم شاه برخاستند.

در سال ٤٩ نیز گروه آرمان خلق و در سال ٥٣ گروه دکتر اعظمی، در لرستان و گروه ابوذر در نهاوند نیز برای مبارزه با رژیم شاه مبارزه مسلحانه را برای پیشبرد آرمان‌های خود برگزیدند و پیش از آنان گروه فلسطین، نیز برای فراگیری دوره جنگ‌های چریکی عازم فلسطین بودند که دستگیر شدند، بدیهی است که مبارزه مسلحانه جنبش فدایی به دلیل اراده‌گرائی و وجود موانعی برای پیوند با مردم و درنده‌خویی ساواک و عدم آمادگی جامعه نمی‌توانست به پیروزی دست یابد. اما آرمان‌های انسان دوستانه، فدائیان که بر سر آن جان باختند همچنان آرمان میلیون‌ها انسان عدالت‌خواه است، و نباید فراموش کرد که پیشگامان جنبش فدائی از برجسته‌ترین و فرهیخته‌ترین، جوانان زمان خود بودند که هرکدام در عرصه‌های ادبی، علمی، اجتماعی یا پژوهشی آثار ارزشمندی، از خود بر جای نهادند، امید است که درروند مبارزات آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانه مردم میهنمان دیگر نیازی به مبارزه مسلحانه نباشد و مردم با توسل به شیوه‌های اعتراض‌آمیز اعتصاب و نافرمانی مدنی به آرمان‌های خود دست یابند، اما باید از عشق آتشین بنیان‌گذاران جنبش فدائی به مردم نیز بیاموزیم و آن را الگوی آرمان خود قرار دهیم، و سخن زنده‌یاد بیژن جزنی را به خاطر بسپاریم که گفت همه اعتبار ما در پیوند با مردم است و در پیوند بااینکه چه سهمی دربرداشتن باری از دوش آنان و کاستی درد و رنجی که متحمل آنند بر عهده بگیریم

یداله بلدی

 

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید