به لحاظ آماری تعدد اعتراضات کارگری در ایران چشمگیر است. از سال ۱۳۹۰ تا به امروز اعتراضات کارگری و صنفی هرساله در کشور افزایش داشته است. بهعنوانمثال در سال ۱۳۹۵ "کارگران در ۶۵۳ مرکز تولیدی و خدماتی دست به اعتراض زدند. در سال ۹۷ بین ۴ تا ۶ اعتراض و اعتصاب در روز اتفاق افتاده است.
وضعیت زندگی کارگران در سراسر کشور بسیار ناهنجار و اسفناک است. اقدام برای تشکیل تشکلهای کارگری پرهزینه و همراه با سرکوب است. کارگران اجازه راهپیمایی و اعتراض را ندارند. فعالیت برای سازماندهی مبارزات صنفی، مدنی و اجتماعی از خط قرمزهای جدی حکومت و ارگانهای امنیتی آن است که با پرداخت هزینههای سنگین نمایندگان و فعالین کارگری همراه میشود. اکثریت کارگران امنیت شغلی و قرارداد کار بلندمدت ندارند و بالغبر ٩٠ درصد کارگران بهصورت قراردادی از نوع موقت کار میکنند. تعداد بیکاران وحشتناک و رو به گسترش است.
در چند سال اخیر ما هر چه بیشتر شاهد تهی شدن سفرههای نان خانوارهای کارگری و زحمتکش به سبب بحران ساختاری- اقتصادی،گرانی همهجانبه، بیکاری فزاینده، تورم، کاهش قدرت خرید، ناکافی بودن دستمزدها، فقر، و... هستیم. در این وضعیت، شرایط معیشتی و کاری زنان کارگر بهمراتب بدتر از مردان و بهغایت اسفبار است و فشار بیشتری را بهناچار باید تحمل کنند. زیرا که زنان کارگر در موقعیت پایینتر و فرودستی بیشتری نسبت به مردان کارگر قرار دارند. زنان علاوه بر ستمی که همانند مردان بر آنان اعمال میشود، تحت سیطره ستم جنسیتی نیز قرار دارند. تبعیضات و ستم جنسیتی در محیط کار و پیش و پس از ساعات کاری بهصورت همهجانبه بر آنان تحمیل میشود. سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیستی، قوانین خانواده، عدمحمایت از مادران شاغل مانند نبود مهدکودک در محیط کار و همچنین تعطیلی واحدهای تولیدی منجر به این شده که زنان به سمت کارهای نیمهوقت و مشاغل خانگی با دست مزد کمتر سوق داده شوند.
جهانیشدن نظام سرمایهداری تمام بخشهای زندگی انسانها را مورد تعرض قرار داده است. سرمایهداری همهچیز را به کالا تبدیل کرده تا از آن سود ببرد. در این نظام زنان هم بهمثابه کالاهایی هستند که سود سرشاری را نصیب سرمایهداران میکنند. سرمایهداری مدام در تلاش است تا از راههای گوناگون این سودآوری را هر چه بیشتر افزایش دهد.
* زنان کارگر و ستم مضاعف
در ایران زنان کارگر و زحمتکش شهر و روستا، از ستمهای بسیار گوناگونی رنج میبرند. ستم و استثماری که بر زنان کارگر تحمیل میشود از ستم و استثماری که بر پدران، برادران، شوهران و پسران آنها اعمال میگردد بسیار بیشتر است. گرچه استثمار نیروی کار زن و مرد نمیشناسد، بااینحال استثمار زنان افزونتر است و از تبعیض جنسی نیز در رنج هستند. دستمزدهای زنان، پایینتر از مردان است، آنها غالباً به هنگام بحران زودتر از مردان بیکار میشوند. علاوه بر اینها انواع تبعیضات و فشارهای فرهنگی در جامعه مردسالار بر آنها تحمیل میشوند. فشارهای خانوادگی و فرهنگی، جامعه مردسالار، قوانین نوشته و نانوشته و نقشهای تعریفشده آنان در چهارچوب خانواده بهعنوان همسر، خواهر، دختر و مادر نیز از مواردی هستند که زنان باید آنها را نیز تحمل کنند. مجموعه این محدودیتها و تبعیضاتی که زنان بهطورکلی بالأخص کارگران زن با آن روبرو هستند، پیشازاین باعث شده بود که فعالیت زنان کارگر، آن تحرک و گسترش لازم را در اعتراضات و اعتصابات کارگری نداشته باشد. اما در چند سال اخیر بهویژه از دیماه سال ۹۶ شرایط رو به تغییر رفته است.
آمار بیکاری در میان زنان کارگر و بهویژه تحصیلکردگان بسیار بالاست، تبعیض ساختاری نسبت به زنان در تمام حوزهها وجود دارد و در این وضعیت طبیعی به نظر میآید وقتیکه سفره از نان خالی است دیگر زنان کارگر، معلم، پرستار، دانشجو و جوان نیز بهصف اول ناراضیان ملحق خواهند شد.
* نقش تشکلهای کارگری در طرح مطالبات زنان کارگر
زنان کارگر علاوه بر مطالبات مشترک با مردان، دارای نیازها و مشکلات خاص خود در محیطهای کار و خارج از محیط کار هستند. سازمانهای کارگری گر چه در محلهای کار میتوانند در بهبود شرایط کاری زنان نقش مؤثری بازی کنند، بااینحال زنان در جامعه نیازها و مطالبات دیگری علاوه بر مطالبات شغلی دارند، که باید سازمانهای مختص زنان آنها را پیگیری کنند. اگرچه بهواسطه وجود موانع بسیار بر سر راه تشکیل و فعالیت سندیکاهای مستقل تعداد این تشکلها محدود اند، بااینوجود شمار زنان عضو در آنها به نسبت مردان کمتر است و زنان چون حضور کمتری در تشکلها دارند، تأثیر کمتری روی تصمیمات آنها دارند. این در حالی ست که وضعیت خاص زنان در محیطهای کار ایجاب میکند که آنها نقش بیشتری در تشکلات کارگری به عهده بگیرند.
حرکتهای کارگری و تشکلهای مستقل و آزاد کارگران در ايران مناسب و منطقی است که هر چه بیشتر به مشکلات کارگران زن و همچنين خواستههای آنان توجه نشان دهند زیرا در اين جنبش علاوه بر مردان، زنان هم حضور دارند. البته در تشکلهای صنفی معلمان، پرستاران و بازنشستگان حضور زنان پررنگ و تأثیرگذارتر از بخشهای کارگری است.
خوشبختانه در یکی دو سال اخیر ما شاهد حضور دلگرمکننده و قابلتوجه زنان کارگر و فعالین زن مدافع کارگران همراه با مردان کارگر در اعتراضات و اعتصابات کارگری هستیم. نمونههای بسیاری را میتوان از نقش مهم زنان در اعتراضات و اعتصابات کارگری مانند؛ نقش زنان – مادران، خواهران، همسران و دختران - در حمایت و انگیزهبخشی، اطلاعرسانی،تبلیغات، هماهنگی، کمکرسانی، بسیج کردن، بلند کردن بانگ مخالفت و اعتراضات همراه با مردان کارگر در خیابانها نام برد که این مشارکت و همبستگی بسیار تأثیرگذار و مؤثر بودهاند. درواقع در این دوره حضور زنان کارگر و خانوارهای کارگری نهتنها کم نبوده بلکه حتی آنان توانستهاند بسیار حسابشده در اعتراضات و اعتصابات کارگری مشارکت وسیع و حضوری مؤثر داشته باشند. فیلمها و گزارشهایی که از اعتراضات کارگری انتشاریافتهاند نشان از حضور زنان کارگر معترض به وضعیت اقتصادی، اخراجها، به حقوق عقبافتاده و در کل زنان بهجانآمده و خشمگین از فساد و بیکاری و تبعیض و وعدههای دروغین در جمهوری اسلامی دارد. این زنان باوجود حضور مؤثر در اعتصابات و اعتراضات کارگری اما اغلب در وسایل ارتباطجمعی یا رسانههای رسمی تلاش آگاهانهای میشود که حضور آنان چندان جدی مطرح نشود. وظیفه تشکلهای صنفی، مدنی، اجتماعی و فعالان حقوق زنان در حمایت از این زنان و برجستهسازی مطالبات آنها دارای اهمیت بسیار است.
این واقعیتی است که حضور زنان در مبارزات صنفی، مدنی، اجتماعی و سیاسی بسیار مهم و حیاتی است و حکومت نیز بهخوبی از نقش مؤثر و تحول خواهانه زنان در این عرصهها آگاه است. به همین دلیل سرکوب زنان در فعالیتهای اعتراضی، مدنی و صنفی بهمراتب سیستماتیک و شدیدتر است و موانع مشارکت آنان نسبت به مردان مضاعف است. اما باوجود سرکوب و محدودیتها، حضور و مشارکت زنان کارگر و فعالین کارگری در اعتراضات و اعتصابات کارگری نسبتاً محسوس است. بنابراین برای تشکل سازی و تشکل یابی، حضور زنان و مردان کارگر در کنار یکدیگر و برای رسیدن به حقوق اولیه و انسانی از اهمیت جدی برخوردار است.
حضور زنان کارگر در اعتراضات و اعتصابات کارگری
افزودن دیدگاه جدید