رفتن به محتوای اصلی

زنان و اسلام سیاسی

زنان و اسلام سیاسی

چهل سال پیش در چنین روزهایی در کشور زادگاهمان اسلام سیاسی به رهبری روح الله خمینی به سلطنت چند صد ساله پایان داد و بجای جمهوری که خواست قیام کنندگان بود، جمهوری اسلامی را به قدرت رساند. بسیاری از ما سیاهی لشگر آن قیام و برخی از ما یاری دهنده حکومت اسلامی شدیم. چهل سال پیش باز در چنین روزهایی خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران شاهد اعتراض های جمعی و پراکنده زنانی بود، که ناباورانه کنار گذاشته شدن و تبعیض را در «بهارآزادی» تجربه می کردند. مقاومتی که به تنهایی توانست اجرای فرمان خمینی را یکسالی به عقب اندازد.

پس از قدرت گیری حکومت اسلامی در ایران و در روند چهار دهه، وضعیت زنان نه تنها در ایران دگرگون شد، بلکه این دگرگونی دامنه اش به تمامی منطقه کشید. حجاب و پوشش زنان به وسعت گسترش و حتی کیفیتا افزایش یافت. جمهوری اسلامی ایران که از ابتدا طرح صدور انقلاب اسلامی را در برنامه داشت، بتدریج بکمک حزب الله لبنان، سوریه و عراق جبهه «هلال شیعه» را در منطقه در مقابل سنی مذهبان تشکیل داد. از سوی دیگرعربستان سعودی و دیگر کشورهای سنی مذهب عربی به تقویت گروههای اسلامیستی دست زدند که بسیاری از اقدامات تروریستی در اروپا، آمریکا و خاور نزدیک را تاکنون سازمان داده اند.

هر چند بسیاری بر این باورند که اسلام سیاسی روند افول خود را می گذراند، اما دامنه آن به آلمان محل تبعید ما هم رسیده است. با توجه به دگرگونی آرامی که در جامعه آلمان درحال شکل گیریست و زندگی ما زنان از آن متاثر است و با توجه به تجربه تلخی که از سر گذرانده ایم، فکر کردم بد نباشد که در روز زن توجه دوستان را به مسائلی جلب کنم، که به راهکارهای انسانی مقابله با آن فکر شود.

بنظرمن در بستر مذهبی و سنتی بودن جامعه ایران، دو فاکتور مهم نقش زیادی در قدرت گرفتن اسلام سیاسی در ایران بازی کردند. اولی نبود آگاهی همگانی از چگونگی و اهداف اسلام سیاسی و دومی وجود امکاناتی مانند مساجد و تکیه ها، که از شهرهای بزرگ تا دورترین روستاهای کشور وسیعترین شبکه ارتباطی را برای هماهنگی و پیشبرد آن ممکن کردند.

اسلام سیاسی در پی شکست کشورهای مسلمان از کشورهای اروپایی، بتدریج درخاورمیانه در قرن 18 میلادی شکل گرفت[1]. از نظریه پردازان فارسی زبان آن می شود از سید جمال الدین اسد ابادی نام برد، که روح الله خمینی هم از او به نیکی یاد می کرد. اختناق زمان پهلوی مانعی برای طرح و نقد این دیدگاه در درون جامعه ایران بود. تصور از اسلام با تصوراز مسلمانان سنتی در فکر بسیاری از ما گره خورده بود. ما در بطن اسلام رشد کرده بودیم و آنرا پدیده ای بی خطر می دیدیم. هرچند جزواتی[2] محدود در نقد حکومت اسلامی به شکل مخفی در بین برخی گروههای چپ دست بدست می گشتند ولی در جامعه چهل میلیونی آن روز ایران اکثریت روشنفکران جامعه نمی دانستند که حکومت اسلامی چه در برنامه دارد.

بنظر من آزادی مذهب مانند آزادی اندیشه محترم است، ولی زمانیکه مذهبی از رابطه بین انسان و کائنات بیرون می آید و اصرار در تعیین قوانین اجتماعی دارد، مانند هر قانون اجتماعی دیگر لازم است مورد نقد و روشنگری قرار گیرد.

از آنجائیکه اگر آگاهی نسبت به اهداف اسلام سیاسی وجود نداشته باشد، توده مسلمان به راحتی می تواند سیاهی لشگر آن شود، گفتگو با جوانان در خانواده های مسلمان بسیار با ارزش است. چون امروز و در آرامش است که می توانیم با فرزندانمان، جوانان خانواده های مهاجر و توده مسلمان از اهدافی که اسلام سیاسی دارد، گفتگو کنیم. در حرکت های تند اجتماعی این گفتگو دیگر ممکن نیست.

برای پی بردن به پتانسیل اسلام سیاسی در آلمان به جستجوی مکان های فعالیت هایشان رفتم. نه مکان های آکادمیک و دانشگاهی، بلکه مکان هایی که توده مسلمان در آلمان را در خود جای می دهند.

براساس آماربین چهار میلیون و چهارصد یا چهارمیلیون و هفتصد هزار مسلمان در آلمان زندگی می کنند. این آمار در واقع شامل خانواده هایی است که به طور سنتی مسلمانند. از این رو شمار مسلمانانی که آیین اسلامی را به جای می آورند، بسیار کمتر از این رقم تخمین زده می شود. به گفته میشائیل بلومهِ متخصص علوم اسلامی «براساس قانون اساسی آلمان ثبت مساجد و انجمن های مذهبی اجباری نمی باشد.» [3] و در مورد رقم مساجد در آلمان فقط تخمین زده می شود. بر اساس گزارش شورای مرکزی مسلمانان، بین 2500 تا 2700 مسجد در آلمان وجود دارد که درآن نزدیک به 900 مسجد رسمی هستند. بسیاری از مساجد هم به نام مرکز فرهنگی مشغول بکارند. 66% این مساجد و مراکز زیر سقف انجمن های رسمی قرار دارند. یک سوم انان از کنترل انجمن ها خارج هستند و بیشتر در حیاط خلوت ها برگزار می شوند. در شهر برلین بین 250 تا 300 هزار مسلمان زندگی می کنند، که حدودا شصت هزار نفر آنان در ارتباط با مساجد هستند. نود و هشت مسجد علنی وجود دارد که بیست عدد آن در 12 سال گذشته در دوران بر آمد حکومت اردوغان[4] ساخته شده اند. هر جمعه در این مساجد نماز جماعت برگزار می شود. اکثریت این مساجد در بخش برلین غربی ساخته شده اند.

مهاجرت مسلمانان به آلمان اشکال گوناگونی داشته است. بسیاری از مسلمانان پس از جنگ جهانی اول بصورت اسرای جنگی در منطقه ای در جنوب برلین نگهداری می شدند. پس از جنگ جهانی دوم هم برخی از زندانیان ترک که از سوی نیروهای متفقین آزاد شده بودند در برلین اسکان داده شدند. محل نگهداری آنان بتدریج به نمازخانه مسلمانان تبدیل شد. با ورود مسلمانان ملل دیگر، بتدریج هسته مرکزی یک جامعه مسلمان در برلین ریخته شد.

دسته ای دیگراز مسلمانان به هدف دیگری وارد آلمان شدند، در زمان جنگ جهانی دوم دسته هایی سربازان مسلمان بوسنی بصورت نیروهای کمکی ارتش نازی در مبارزه با یهودیان به آلمان وارد شدند. گرگهای خاکستری هم که ناسیونالیست های مسلمان ترک را تشکیل می دهند هم در همراهی با نازیها در آلمان حضور پیدا کردند.

دسته دیگر از مسلمانان بصورت کارگرصنعتی پس از پایان جنگ جهانی دوم و برای نوسازی کشور وارد آلمان شده اند. اولین گروه کارگران معدن تحت قرارداد سال 1962 پس از رونق روابط آلمان و ترکیه وارد آلمان شدند. قراردادهای مشابهی بین آلمان و مراکش در سال 1961 و سپس بین آلمان و تونس منعقد گردید، که مهاجرت مسلمانان را افزایش داد. [5]

گروهی دیگر از مسلمانان هم بدلیل بازرگانی و یا دانشجویی وارد آلمان شده اند. ایرانیان شیعه در این گروه بسیارند و نفوذ بیشتری را بازی می کنند.

دسته دیگر از مسلمانان هم بعنوان پناهنده از کشورهای گوناگون به آلمان وارد شده اند. این پناهنده ها هم منشاهای گوناگونی دارند. بسیاری از آنان در نتیجه بحران اقتصادی و جنگهایی که آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی در کشورهایشان ایجاد کرده اند گریخته اند و در جستجوی جایی بهتر برای زندگی هستند. در حالیکه دسته دیگر در نتیجه کودتای دولت سکولار وسرکوب اسلامیست ها از کشورهای عربی به اروپا مهاجرت کرده اند.[6]

نزدیک به 2000 آلمانی هم به روایتی به مذهب اسلام گرویده اند. نهضت «احمدی» که در دهه 80 در شبه قاره هند پدید آمد، در آلمان جاذبه زیادی پیدا کرد و در احداث مساجد در هامبورگ، فرانکفورت و شهرهای دیگر آلمان غربی نقش مهمی بازی کرده است.

بر اساس گزارش ها مسلمانان سومین گروه بزرگ مذهبی را پس از پروتستان ها و کاتولیک ها در آلمان تشکیل می دهند. اکثریت عظیم مسلمانان را ترکهای سنی مذهب و کردهای ترکیه تشکیل می دهند. بقیه مسلمانان بیشتر از افغانستان، مراکش، پاکستان، تونس، یوگسلاوی، آلبانی، بوسنین، ایران و دیگر کشورهای عربی هستند.

دو مجموعه بزرگ در برگیرنده مراکز اسلامی در آلمان هستند. اولی دیتیب «اتحادیه اسلامی-ترکی در امور دینی» که اکثریت آنرا ترکهای ساکن آلمان تشکیل می دهند. دومی «شورای مرکزی مسلمانان» که از همه ملیت های غیر ترک و ترکهای مخالف دولت ترکیه تشکیل می شوند.

دیتیب بزرگترین اتحادیه مساجد در آلمان است. این اتحادیه حدود ۸۰۰ هزار عضو و طبق اساسنامه اش به نهاد دولتی «دیانت» در آنکارا وابسته است. هزینه های امامان ترکی توسط کنسولگری های ترکیه پرداخت می شوند. نهاد دینی «دیانت» که در سال ۱۹۲۴ توسط کمال اتاتورک ایجاد شد، در واقع برای کنترل مساجد در زیر دولت سکولار بود.[7]

هدف اولیه شکل گیری دیتیب با قدرت گیری اردوغان بیرنگ و متاثر از سیاست داخلی ترکیه شده است مثلا بعد از تابستان سال 2016 امامان دیتیب متهم شده اند که در میان طرفداران فتح الله گولن جاسوسی کرده اند ویا گرایشاتی از اسلامیسم یا حکومت اسلامی را هم نشان می دهد. مثلا انشعابی در درون آن در رابطه با جمهوری اسلامی انجام شده است.[8] و یا در تابستان سال ۲۰۱۷ "دیتیب" از شرکت در تظاهراتی علیه تروریسم اسلام گرایان، که توسط اتحادیه های مسلمانان در شهر کلن سازماندهی شده بود، خود داری کرد.

با اینهمه مخالفین ترک دیتیب که در شورای مرکزی مسلمانان جمع شده اند ، ساختاردیتیب را در جهت منافع دولت سکولار می دانند و خواهان حکومت اسلامی هستند.

سال گذشته بنای عظیم مسجد کلن با هزینه بیست میلیون یورو با سازماندهی دیتیب بازگشایی شد. بازگشایی مسجد کلن که بیست و پنج هزار نفر شرکت کرده بودند، با سخنرانی اردوغان رئیس جمهور ترکیه آغاز شد. خانم «رکه» شهردار کلن به اعتراض شرکت نکرد. او اعلام کرد که می خواست در این مراسم سخنرانی داشته باشد ولی دیتیب وضعیت این سخنرانی را روشن نمی کرد. مقامات آلمانی در تاگس شاو از شکسته شدن ظرفی که ترمیم آن به راحتی ممکن نیست صحبت کردند، ولی این برخورد مورد توجه چندانی قرار نگرفت و انعکاسی از زاویه حقوق زنان نداشت.

دومین شاخه بزرگ اسلامی ، شورای مرکزی مسلمانان در آلمان است که از هیجده اتحادیه و یا سازمان مرکزی اسلامی با صدها جامعه محلی و یا مسجد اسلامی زیرمجموعه آنان تشکیل شده است. هدف شورای مرکزی براساس اساسنامه آن ایجاد وحدت در میان سازمان ها و انجمن های اسلامی آلمان، انعکاس خواست های این نهادها به مقامات آلمانی و برآورده ساختن راههای قانونی انتظارات مراکز اسلامیست. بیشترگروههای ترک در این شورا به فرقه سلیمانیه تعلق دارند که خواهان استقرار حکومت اسلامی و راه اندازی کلاسهای قرآن در المان هستند و از این زاویه خود را مخالف دیتیب می دانند.[9]

برخی از مراکزدر این شورا، هم شایع است که به تشویق مقامات آلمانی و برای ترویج تصویر دیگری از اسلام راه اندازی شده اند. مانند اتحادیه اسلامی ترک. این مراکز مورد مخالفت سازمانهای اسلامی دیگرهستند.

جمهوری اسلامی ایران در شورای مرکزی مسلمانان حضور محسوس تری دارد. یکی از مراکز مهم جمهوری اسلامی ایران در شورا، مرکز اسلامي هامبورگ (مسجد علي) است. این مرکز در سال 1953 توسط مراجع اسلامی نجف حسین بروجردی ومحمد محقق[10] ، در پروژه ای به هزینه یک میلیون مارک پایه ریزی شده است. بعدها محمد بهشتی از فعالین این مرکزبود. هرچند سفارت شاهنشاهی آنزمان تلاش در بستن شماره های بانکی و جلوگیری از ساختن این بنا کرد. ولی این بنا به کمک نامبردگان و کمک مالی سرمایه داران مسلمان به انجام رسید و در دوره جمهوری اسلامی گسترش یافت. وب سایت این مرکز به زبان آلمانی، انگلیسی، ترکی، عربی و فارسی است. این مرکز اسلامی امروز بخش برنامه های ویژه زنان ونشست خواهران هم دارد[11]. این مرکز در کنار برگزاری مراسم بزرگداشت خمینی،عزاداری عاشورا و دیگر مراسم ویژه اسلامی در زمینه قوانین آلمان و اروپا هم بسیار فعال است. از جمله نامه به پاپ برای جلوگیری از فعالیت نشریه چارلی هبدو در ژانویه 2015. یا نامه سرگشاده علیه قانون پیشنهادی، امکان ممنوعیت حجاب دانش آموزان در مدارس آلمان و اطریش به مسئولین دو کشور در تاریخ 15 آپریل 2018 و یا بیانیه اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه در مورد قانون منع حجاب دختران زیر ده سال در اتریش که از سوی این مرکز در اکتبر 2018 منتشر شد.

بجز دفاتر علنی جمهوری اسلامی ایران در برلین، فرانکفورت، هامبورگ، کلن، هانوفر و مدرسه جمهوری اسلامی ایران در برلین و هامبورگ، مراکز دیگری نیز به فعالیت در راستای این اهداف مشغولند. [12] از جمله خانه ایران در کلن که صفحه فیسبوکی هم دارد. ناگفته نماند که وب سایت اکثر این مراکز با امکان عضویت بکمک موبایل هستند.

این مساجد در بسیاری ازموارد بعنوان مرکز فرهنگی به ثبت رسیده اند. مانند مرکز فرهنگی آلمانی/ افغانی ولی عصر در کلن که تمام برنامه اش آموزش دین و اجرای مراسم مذهبی تاسوعا و عآشورا با حضور روحانیون است.

در وب سایتهای مراکز اسلامی غیر ایرانی هم در مواردی حضور جمهوری اسلامی محسوس است. مثلا در وب سایت حوزه از مراکز اسلامی آلمان این حضور بسیار پررنگ است. به گفته حوزه پس از انشعاب حتی دیتیب هم در درون خود به وجود و شناسایی آنان حساس شده است. اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در آلمان هم همگی ایرانی هستند. گفته می شود که فعالان سیاسی شیعه عمدتا در میان ایرانیان و دیگر گروهای مرتبط با شیعه مانند «علوی ها» صاحب نفوذند.

برخی از مساجد هم توسط عربستان سعودی تامین می شوند. مانند شعب محلی «مجمع جهان اسلام» با مرکزیت مکه. از انجمنهای فعال دیگر اخوان المسلمین مصر را هم می توان نام برد. از مراکز اسلامی آلمانی، کانون اسلام مسلمانان آلمانی زبان را می توان نام برد که با اسلام شناسان ملل مختلف در ارتباطند.[13]

میزان دقیق مساجد، مسئله مالی و مسئله آموزش امامان از مسائل مورد بحث بین مراکز اسلامی و مقامات دولتی آلمان است. قرار بود در اجلاس یا «کنفرانس اسلام» در آلمان که در ماههای گذشته برگزار شد، این مسائل روشن و چاره جویی شوند.

به گفته بلومه[14] کلیساهای بزرگ و انجمن های یهودی در کتاب سالانه خویش موظفند که همه ساله به اداره آمار آلمان گزارش مالی دهند. دولت آلمان می خواهد از مساجد نیز گزارش مالی و مالیات جمع آوری کند تا به این ترتیب منابع مالی این نهادهای مذهبی در کنترل قرار گیرند.

تاکنون عربستان و به ‌ویژه ترکیه با اتکا بر مناسبات خود با انجمن‌های اسلامی، در تعیین امامان این مساجد نقش مهمی داشته‌اند. قرار است به رشته تحصیلی الهیات اسلامی در دانشگاه‌های آلمان توجه بیشتری بشود تا امامان در آلمان آموزش ببینند. مقامات آلمان خواهان شرکت، چهره‌های سکولاری هم‌چون سیران آتش، موسس یک مسجد به امامت زنان در برلین و احمد منصور در کنفرانس اسلام هستند.[15]

یکی از مسائل مهم مورد بحث حجاب زنان است. بتازگی گروه زنان تره دفم برای تامین برابرحقوقی کودکان، درخواستی به مجلس آلمان نوشته و در آن خواسته است که دولت از حق دانش آموزان دختر در بهره مندی از کودکی پشتیبانی کرده و از حجاب کودکان زیر هیجده سال در مدارس جلوگیری کند، تا دانش آموزان دختر مانند دانش آموزان پسر از شادیهای کودکی برخوردار شوند و مانعی در ورزش و تفریح کودکان ایجاد نشود. از سوی دیگر چون امکان دخالت والدین در زندگی کودکان فقط تا چهارده سال قانونا ممکن است، ایالت نوردراین وستفالن آلمان طرح ریزی کرده، که برای دختران زیر ۱۴ سال پوشیدن روسری یا چادر در مدارس ممنوع گردد. گروههای مختلف زنان در دفاع و مخالفت با این درخواست فعال شده اند.

کانونهای اسلامی فعالانه در مخالفت با این درخواست در پی جمع آوری امضا هستند. وب سایت خبرگزاری مهر وابسته به جمهوری اسلامی ایران در مقاله ای «تحت عنوان شمار دانش آموزان محجبه آلمان در حال افزایش است» مسئله نامه اعتراضی تره دفم و اعتراض برخی گروههای فمینیستی در کلن را مطرح کرده است.[16] در این زمینه شیعه نیوز هم بسیار فعال است و بویژه مسئله حجاب زنان در اروپا و مباحث آنرا دنبال می کند.[17] ایرو نیوز هم گزارشات مشابهی دارد.[18]

اسلام سیاسی در جامعه آلمان نیاز به روشنگری دارد، نه تنها از جانب مسلمانان لیبرال، بلکه از جانب کسانی که آنرا زندگی کرده اند. هرچند نژا د پرستان و گروههای فاشیستی با پرچم حمله به اسلام زندگی را برهر مسلمانی دشوار کرده و عملا مانع از ایجاد فضای گفتگو و نقد هستند. ولی این گفتگو بدلیل وجود اسلامیست ها و برای روشن شدن تفاوت بین آنان و توده مسلمان لازم است. در فقدان این گفتگوست که توده مسلمان به سیاهی لشگر این ایدئولوژی می تواند تبدیل شود. بسیاری از زنان مسلمان به حجاب خود بعنوان هویت ملی نگاه میکنند، آنها مخالف حقوق زنان در اروپا نیستند. اگر حجاب دراسلام سیاسی پرچمی در برابر آزادی زنان در اروپا ست، بسیاری از توده زنان مسلمان با این دیدگاه بیگانه اند.

تجربه ما با اسلام سیاسی در بین زنان کشورهای اسلامی بازتابی نداشته و حتی فرزندان ما هم در آلمان تجربه ما را بدرستی نمی شناسند. هر چند تجربه اسلام سیاسی در ایران در آلمان تکرار شدنی نیست، ولی هیچ قانونی هم بخودی خود باقی نمی ماند. انسانهای آگاه می توانند پاسدار آن باشند. فراموش نکنیم که با به قدرت رسیدن فاشیسم در آلمان، حق رای زنان که سالها بود در آلمان بدست آمده بود، باز پس گرفته شد و از اکتیو به پاسیو تغییر یافت، یعنی زنان دیگر نمی توانستند کاندید بشوند. بلکه فقط می توانستند انتخاب کنند.

حجاب کودکان تنها یک پوشش اضافی نیست، بلکه شروع عادی کردن یک نابرابری در زندگیست. حجاب کودک محدود کردن کودک در بهره مندی از کودکی را در پی دارد. این مسئله اکنون مشکلی در مدارس آلمان ایجاد کرده است. مشکلی که علاوه بر قانون و دخالت دولت نیاز به روشنگری بسیار در بین خانواده ها دارد.

بنظر من در شرایطی که هم اسلامیست ها و هم نژاد پرستان حضور فعال دارند، نیاز به صدای سومی است که در عین احترام به آزادی مذهب، اجازه ندهد که حقوق برابر انسانی خدشه دارشود.

 

ناهید نصرت

کلن مارس 2019

 

دادخوست تره دفم برای امضا

https://www.frauenrechte.de/online/themen-und-aktionen/gleichberechtigung-und-integration/kinderkopftuch/3338-terre-des-femmes-unterschriftenaktion-den-kopf-frei-haben

 


[1]اشپیگل شماره ویژه تاریخ اسلام در آلمان 1/2017

[2] جزوه تراب حق شناس از رهبران سازمان پیکار در نقد حکومت اسلامی و یا نقد علی اکبر اکبری . کتاب خمینی در زمینه ولایت فقیه هم، که در آن وعده میداد ایران را از هرچه غیر اسلامیست پاک می کند، در نجف منتشر شده بود و در ایران غیر قانونی بود.

[3] ثبت مساجد براساس قانون ثبت اتحادیه ها می باشد، بنابراین می تواند یک مسجد بزرگ به عنوان اتحادیه ثبت گردد و زیر چتر آن ده ها مسجد دیگر فعالیت نمایند.

[4] وگسترش نظریه وهابی

[5] اشپیگل شماره ویژه تاریخ اسلام در آلمان 1/2017 .

ورود اولین دسته مسلمانان به آلمان ریشه در ارتباط این کشور با امپراتوری عثمانی دارد. در سال 1683 به دنبال

عقب نشینی ارتش عثمانی از اطریش، آخرین نفرات زندانی ها در ایالات جنوبی آلمان رها شدند. یک قرن پس از آن ارتش پروس از میان آنان به تشکیل یگان هایی از سربازان مسلمان مبادرت کرد.

[6] مانند شکست جنبش اسلامی فیس درکودتای الجزایر و یا شکست اخوان المسلمین در کودتای مصر

[7] دویچه وله :حدود ۹۶۰ مسجد زیر چتر این اتحادیه رسمی در آلمان قرار دارند. امروز در این اداره در آنکارا، حدود ۱۲۰ هزار کارمند مشغول به کار هستند. این کارمندان از جمله مسئول نظارت بر محتوای خطبه های نماز های جمعه حدود ۸۵ هزار مسجد در ترکیه هستند. بودجه سالانه "دیانت" با میزان یک میلیارد یورو، بالاتر از بودجه های سالانه وزارت خارجه و داخله این کشور است

[8] «در سال 1992 گروهی از درون دیتیب جدا شده و پشت سر جمال الدین کاپلان تجدید سازمان کردند، کاپلان از شاگردان اربکان رهبر حزب اسلام گرای8 رفاه ترکیه و پیرو عقاید روح اللّه خمینی بود.»

به گفته سایت حوزه « دولت ترکیه نسبت به گروههای افراطی مسلمان که با سازماندهی کلاسهای قرآن برای کودکان ترک نظارت بیشتری بر مساجد و مؤسسات مذهبی اعمال کرده اند، حساس شده است».

[9] Zentralrat der Muslime (ZDM)

گروههای ترک در این شورا به گرایشات «احیاگر» سنی و بومی ترکیه تمایل دارند که مهمترین آنها فرقه سلیمانیه است. فرقه سلیمانیه خواستار تحقق دولتی اسلامی در ترکیه و راه اندازی کلاس های قرآن در آلمان است.

سازمان بینش ملی از این فرقه با حزب نجات ملی ترکیه در ارتباط است، که فعالیتش بدلیل حمایت از حکومت اسلامی ممنوع شده است. سازمان بینش ملی دیتیب را مورد انتقاد قرار میدهد که با اهداف حفظ حکومت سکولار آموزش اسلامی ترکها در المان را بعهده گرفته است.

مرکز فرهنگی اسلامی هم که با حزب عدالت ترکیه در ارتباط است هم به وسیله اعضای گروه سلیمانیه اداره می شود. این مرکز هم هدف خود را انتقاد از حکومت ترکیه ، جایگزینی حکومت اسلامی و سازماندهی کلاسهای قرآن برای کودکان در آلمان اعلام کرده است. این مرکز در سال 1982 دارای 210 شعبه محلی بود و بدلیل فشار دیتیب از نفوذ او بتدریج کاسته شده است. از دیگر گروههای مربوط به مسلمانان ترک در این شورا فرقه «نورسو» است، که نفوذ کمتری دارد. این فرقه معمولا به پرهیز از سیاست گرایش داشته است.

[10] نوه بنیانگزار حوزه علمیه قم

[11] نشست زنان اسلامی در نوامبر گذشته با موضوع « بررسی منشأ بی وفایی و پیمان شکنی در روابط زناشویی و راهکارهای پیشگیری و درمان آن» برگزار شد.

[12] . مانند آكادمي اسلامي در هامبورگ، مركز اسلامي- فرهنگي ايرانيان برلين، مسجد ابوذر در آخن، مسجد سلمان فارسي در هانوفر، مسجد اهل بيت در كلن، مرکز فرهنگ اسلامی فرانکفورت.

[13] آنه ماری شیمل، از پیروان مولانا جلال الدین بلخی از جمله آنان بود، که به ایران هم سفر کرده است.

[14] میشائیل بلومه پروفسور علوم اسلامی

بگزارش دویچه وله وابستگی مالی انجمن‌های اسلامی به کشورهای خارجی از یکسو آنان را از زیرقوانین آلمان خارج میکند و از سوی دیگر استقلال خود را با توجه به نفوذ کشورهای تامین کننده از دست می دهند.

[15] دویچه وله: سیران آتش موسس لیبرال مسجد ابن‌رشد در برلین است و احمد منصور روانشناس و کارشناس اسلام‌گرایی است. این دو فرد از هواداران سکولار و لیبرال اسلام به‌شمار می‌آیند.

[16] در گزارش خبرگزاری مهر آمده است: تره دفم در ماه می طی مقاله ای موضع خود را در مورد حجاب کودکان بدین ترتیب مشخص کرد: «پوشیدن حجاب اسلامی برای کودکان زیر سن قانونی در مکان های عمومی علی الخصوص در شرایط آموزشی باید ممنوع اعلام شود». در مقابل گروهی از زنان، از جمله اعضای خود این سازمان، در انتقاد به این مقاله در نامه ای سرگشاده بیان داشتند که چنین تقاضایی تحریک نژادپرستی علیه مسلمانان و موجب محرومیت اجتماعی دختران خواهد شد.

[17] در این خبرگزاری تحت عنوان برنامه اروپا برای بی حجابی اجباری زنان مسلمان آمده: در ایران عده ای به دنبال وادار کردن زنان برای تن دادن به بی حجابی هستند و در اروپا روسری از سر زنان مسلمان در می آورند.

[18] به گزارش یورونیوز، اتریش بزودی پوشیدن روسری را برای دختران نوجوان دانش آموز ممنوع خواهد کرد. دولت ائتلافی جدید اتریش پیشنهاد ممنوعیت پوشیدن روسری در مدارس برای دختران زیر ۱۰ سال را مطرح کرده است. اتریش به دنبال ممنوعیت پوشش حجاب نوجوانان در مدارس از سال آینده است. در آلمان و سوئیس، ممنوعیت پوشیدن روسری را برای معلمان اعمال کرده‌اند اما به دنبال محدود کردن زنان در دیگر رده های سنی بویژه دختران دانش آموز هستند.

در فرانسه، دانش آموزان اجازه پوشیدن حجاب را ندارند. تنها با نشان‌های کوچک مذهبی که چندان آشکار نباشند در مدارس مدارا می شود. از اوایل ماه آوریل دولت اتریش در نظر دارد تحت عنوان قانون حمایت از کودکان طرح خود ضد پوشش روسری برای دختران در مهد‌کودک‌ها و مدارس ابتدایی به پیش ببرد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید