با پاسخ متحد و بیدرنگ "اتحادیه اروپا" به نامه تهدیدآمیز اخیر رئیسجمهور اسلامی پیرامون تصمیم آن به کنار گذاشتن مواردی از "برجام" بعد مهلت 60 روزه، تقابل دوسویه جمهوری اسلامی – امریکا وارد فاز خطرناکتری شده است. اروپا ابراز عدول احتمالی جمهوری اسلامی از "برجام" را حدی از اراده برای خروج از این توافقنامه تلقی کرده و از همین حالا نسبت به عواقب عملی شدن آن هشدار داده است. رفتار اخیر حکومت، تأکید دیگری بر حقانیت نگرانیهایی است که در یک سال گذشته نیروهای سیاسی ایراندوست و معتقد به صلح بارها آنها را پیش کشیده و مورد تأکید قرار دادهاند. این دلواپسیهای مردمی، بهدرستی از واقعیت تلخ تداوم وضعیت تنش آلود موجود برمیخیزد و از تهدیدات متقابل طرفین تغذیه میکند. بیم از تشدید فضای تشنج است که آبستن وقوع فاجعه براثر هر اخگر خرد است. گرچه زمینه این دغدغهها، تهدیدات و اقداماتی است که از سوی طرفین بحران صورت میگیرد، کلید گشودن قفل اما بیشتر در دست جمهوری اسلامی است و ناگزیری آن برای تجدیدنظر اساسی در رفتارها و سیاستهای نهادینه خود. آیا این حکومت چنین آمادگی را هم دارد؟
معنی این تهدید و خطرات آن!
نامه روحانی با کشیدن خطونشان به شرکای هنوز هم پابرجا در "برجام"، از آنها میخواهد که بلافاصله اقدام به خنثی کردن تحریمهای امریکا کنند وگرنه جمهوری اسلامی دست به اقدام متقابل خواهد زد. مطابق این تهدید، صدور اورانیوم غنیشده موردپذیرش در قرارداد "برجام" متوقف خواهد شد، ایران از فروش آن دست خواهد کشید و به فعال کردن چرخه تولید "آبسنگین" رو خواهد آورد. معنی عملی این کار اما چیزی نیست مگر تائید و تکمیل اقدام اخیر طرف آمریکایی که چند روز پیش از همین اتمامحجت جمهوری اسلامی، اعلام کرد که ازاینپس خرید اورانیوم غلیظ شده از ایران هم مشمول تحریمهاست!
امریکا گفت که اورانیوم از ایران نخرید و جمهوری اسلامی اما نگفت که اروپا و روسیه و چین بر عهده شماست که تولیدی من مطابق توافقنامه "برجام" را شماها مطابق آن بخرید. بلکه درآمد و این را گفت که: من تولید را ادامه میدهم و حاصل را انبار! پس، تهدید اخیر جمهوری اسلامی را فقط یک لیز خوردن باید دانست بر روی پوست خربزهای که ترامپ زیر پای آن پهن کرده است! بدین ترتیب، در جریان این کشاکشها جناب روحانی در عمل به فرمایش "رهبر" خود، نهتنها هیچ برگ نافذی برای کند کردن برنامههای امریکا رو نکرد بلکه مشخصاً با همان کارتی بازی نمود که مبتکرش واشنگتن است. جمهوری اسلامی بازی نمیکند به بازی گرفته میشود! گرفتار آمدن او در چنین کمندهایی نیز، نتیجه اجتنابناپذیر مشی نافرجام و حتی بدفرجامی است که خود آن را پی ریخته است.
ترامپ دقیقاً در پی آن بوده و هست که اروپاییها را در نقطه انتخاب نهایی قرار دهد تا بتواند جنگ اقتصادی خود علیه جمهوری اسلامی را در هماهنگ کردن اروپا با خود پیش ببرد؛ چیزی که تا امروز از آن محروم مانده است. جمهوری اسلامی اما با پاس گل اخیری که به ترامپ داد دولتهای اروپایی را که تاکنون در برابر تحکمات ترامپ ایستادهاند وامیدارد تا تسلیم شوند و هر چه زودتر به شراکت با امریکا در شلیک به جمهوری اسلامی تن دردهد.
اگر طرف آمریکایی این را خوب میفهمد که در غرب، دولتها ناگزیر هستند از رعایت قانون الزامی تبعیت سیاست از اقتصاد، و این منافع شرکتهای اروپایی است که حرف آخر را در تصمیمگیریهای کلان میزند؛ در برابر اما، حضرات جمهوری اسلامی اسیر در پندارهای بیپایه، این واقعیت را که میزان عظیم دادوستد بین اروپا و امریکا به هیچ رو قابلمقایسه با حجم کمجان تجارت جمهوری اسلامی با کشورهای این قاره نیست، با لجاجت پس میزنند. حضرات به روی مبارک خویش نمیآورند که دولتهای اروپایی تا امروز فقط به خاطر این توانستهاند در برابر فشارهای امریکا مانور بدهند که ترامپ نقض عهد یکطرفه کرده و از "برجام" بیرون رفته است و از یاد میبرند که اگر اروپا ببیند جمهوری اسلامی با رقصیدن به ساز امریکا دارد "برجام" را نقض میکند چرا دیگر بخواهد بدل به "چوب دو سر طلا" شود؟!
تاکتیک از روی استیصال!
در شرایط جنگ، حتی جنگ اقتصادی، آن تاکتیک تعرضی که نتواند طرف مقابل را وادار به عقبنشینی کند، تاکتیک از سر سرگردانی نام دارد، تیر در تاریکی بهحساب میآید و پیشاپیش محکومبه ناکامی بیشتر است. این اقدام جمهوری اسلامی را هم باید تاکتیک از سر استیصال خواند، عمل انتحاری دیگر برای خود اما البته همانند مشابههایش به بهای تولید خطر بیشتر علیه مردم ایران. حضرات بجای آنکه بپذیرند بازنده استراتژیک ماجرایی هستند که خودشان آن را پدید آوردهاند و با هر تأخیر در عقبنشینی ضرور تنها میزان باخت خود را بیشتر خواهند کرد و از این مصاف نابرابر و نا لازم، مصیبتهای بیشتری نصیب ایران خواهد شد، هر روز گره در گره میزنند و کلاف را سردرگمتر میکنند.
اگر در روند مذاکره برای رسیدن به توافقنامه "برجام"، اتحاد جهانی بر این بود که نگذارد "غوره" اتمی جمهوری اسلامی بدل به "مویز" شود، حضرات حالا با توسل به تهدیدهای توخالی، بیهیچ پشتوانهای خود را "مویز" مینمایانند که خود میدانند آن نیستند! کره شمالی را میشود فهمید وقتی میگوید فلان امتیاز را بده تا من نیز از بمب اتمی توی مشتم کوتاه بیایم، اما اینهای دستخالی چه؟! این لافزنیهای پرخطر اگر در غربت زده میشد جای نگرانی نداشت، اما زده شدن این فرمایشات از جایگاه گروگانگیری ملتی هشتادمیلیونی بازی با سرنوشت این ملت است و جای کمترین خوشبینی و مماشات باقی نمیگذارد. مسئله عوارض تصمیمات این حکومت است و نه موجودیت شوم آن.
تنها راه، عقب نشاندن جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی چون زنده به بحرانآفرینی است، همیشه هم فرصت سوز از کار در آمده است. نمونهها در این زمینه بسیارند. اکنون نیز که چارهای جز عقبنشینی از مواضع ماجراجویانه تاکنون خود در منطقه ندارد، همچنان در خیال فرصت خریدنهاست از طریق ترساندنها. حضرات بر این خیالاند که میتوان با بازی در شکافهای جهانی، همچنان سیاستهای ماجراجویانه منطقهای و بالیدن به تهدیدات موشکی بالستیکی را ادامه داد. آنها بهعوض چنین تهدیدهای بیمصرف و غیرعملی که دود آنها نیز به چشم مردم ما میرود و خواهد رفت باید وادار به پس نشستن شده و مجبور به این باشند که از سیاستهای منطقهای خود دست کشیده و ناگزیر از ترک مشی تولید "هلال شیعی"، "عمق استراتژیک" و به هم زدن توازن قوا در منطقه از طریق تهدید به موشکپرانیها شوند. جمهوری اسلامی در این جنگ اقتصادی، بازندهای پیشاپیش است و هرروز هم بیشتر خواهد باخت. خامنهای ولیفقیه و بازوی اجرایی منویات آن سپاه "قدس" و سپاه پاسداران، با انتظار به پایان رسیدن دوره ریاست ترامپ و با این دست و آن دست کردنهای بیهوده و نیز تهدیدهای توخالی متقابل، دارند مردم ایران را بهسوی فلاکت بیشتر و احتمالاً جنگ سخت افزارانه هول میدهند.
منافع مردم ایران در عقبنشینی جمهوری اسلامی از سیاستهای خارجی و منطقهای آن است. برنامههای ترامپیسم و ائتلاف منطقهای آن، تنها با عقبنشینی جمهوری اسلامی خنثی شدنی است. سیر رویدادها بهروشنی نشان میدهد که تنها راه جلوگیری از گرفتار آمدن بیشتر مردم ایران در فلاکتهای فزاینده ناشی از سیاستهای تحریم بیسابقه امریکا و ارتقاء جنگ اقتصادی جاری به جنگ نظامی احتمالی، عقبنشینی جمهوری اسلامی است از مواضع ضد ایرانی آن. گشایش راه مردم ایران در سمت دمکراسی و توسعه و عدالت اجتماعی از پس نشانده شدن جمهوری اسلامی میگذرد. این حکومت را با اعمال نیرو میتوان و باید عقب نشاند.
افزودن دیدگاه جدید