مقدمه
نویسندگان سند می نویسند که:
" رشد جمعیت، نیاز بخشهای مختلف اقتصادی به محصولات کشاورزی، ایجاد اشتغال و امکان کسب درآمد ارزی، توجه جدی به بخش کشاورزی را الزامی مینماید. ایجاد تسهیلات برای افزایش سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، وام بانکی، توسعه مجتمعهای کشت و صنعت، گسترش صنایع تبدیلی برای محصولات کشاورزی، بهینه سازی و حفاظت از منابع آب های سطحی و زیرزمینی، فراهم آوردن امکانات لازم برای دامپروری و فرآورده های آن و توسعه تعاونی های کشاورزی و کشت و صنعت از الزامات رشد بخش کشاورزی است."
اوج گرفتن فریادهای العطشی که این روزها از جایجای ایران شنیده می شود، گوئی به گوش نویسندگان سند نرسیده است. حتی در کشورهای پرآبی چون برزیل، روسیه، کانادا، چین و اتریش نیز نمی توان بدون هیچ دغدغهای در رابطه با مسئله آب، سیاستهای توسعه کشاورزی را توضیح داد.
مسئله آب در ایران چنانکه نویسندگان سند می نویسند فقط " بهینه سازی و حفاظت از منابع آب های سطحی و زیرزمینی" نیست، ایران کشوری است که میانگین بلند مدت سالانه بارش آن فقط 234 میلی لیتراست؛ و میانگین بلند مدت منابع آبی تجدید پذیر 130 میلیارد متر مکعب در سال است، درحالی که میانگین سالانه بارش متوسط در دنیا 850 میلی لیتر و منابع آبی تجدید پذیر در کشورهای پرآب از 2800 تا 8206 میلیارد مترمکعب است.
در 90 سال گذشته با رشد جمعیت از 10 میلیون نفر به بیش از 75 میلیون نفر، سرانه آب نیز کاهش یافته است و از 13000 مترمکعب در سال های آغازین قرن به کمتر از 1704 مترمکعب رسیده است و پیش بینی میشود که در سال 1400 به کمتر از 1400 مترمکعب برسد.
مسئله مهم دیگر در رابطه با آب، مصرف و برداشت بی رویه آن است. ایران در رابطه با مدیریت اکوسیستمهای آبی در میان 132 کشورجهان در جایگاه 130 قرار دارد و متاسفانه در مصرفآبهای زیر زمینی عنوان مخربترین را ایران کسب کرده است.
مصرف تجمل گرایانه آب درمیان قشری از ایرانیان هم یک مشکل است. زاینده رود خشک است اما در دو طرف رود، باغچه های پر هزینه و پارک ها خودنمایی میکنند. استفاده تزئینی از آب به خصوص در شهرهای جنوبی ایران را می توان با علاقه شدید به باغهای سنتی و باغچههای پر هزینه، مشاهده نمود.
بی بند و باری در مصرف آب در ایران موضوعی عادی شده است؛ به عنوان مثال مصرف آب متوسط شهروندان تهرانی حدود 350 لیتر در روز است. مصرف آب شیرین لوله کشی در ایران 70 درصد بالاتر از متوسط جهانی است، ایران تا کنون 90 درصد ظرفیت های موجود طبیعی را برای تامین آب را، مصرف کرده است.
تجربه نشان داده است که نسبت مستقیمی میان آب و توسعه به طور کلی و بخصوص توسعه کشاورزی وجود دارد.
توسعه کشاورزی نا پایدار
رشد جمعیت و نیاز آن به مواد غذایی در درجه اول و سپس اشتغال، سبب شده است که سیاستها در بخش کشاورزی بر پایه توسعه کشاورزی آبی در ایران قرارگیرد، و یکی از راههای اجرای این نوع توسعه در اقلیم خشک ایران، سد سازی است. در همین رابطه احداث 95 سد بر روی آبریز دریاچه ارومیه منجر به کاهش 85 درصدی حجم و سطح آب در دریاچه ارومیه شده است. سد های که گرچه در مقطع کوتاه، پاسخگوی نیازهای معیشتی افراد محلی بودند؛ اما امروز گرد نمک را به ریه اهالی و باغات آنها میپاشند. به طور کلی توسعه کشاورزی آبی در اقلیم خشک ایران مشکلات زیست محیطی در ایران را بحرانی کرده است.
الگوی غالب آبیاری در ایران، باعث شده است که بیش از 90 درصد از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مصرف شود، در حالی که در استانداردهای جهانی رعایت نسبت 70- 8- 22 درصدی در میان بخشهای کشاورزی - شرب - صنعت ضامن توسعه پایدار است.
نتیجه گیری
نتایج کمبود آب در ایران: عدم دسترسی مردم به آب آشامیدنی، تخریب محیط زیست ، کاهش آبهای سطحی، مرگ گونههای جانوری و گیاهی، بیابانزایی و گردوغبار، کاهش محصولات، بیکاری و معضلات اجتماع در چنین شرایطی نمی توان توصیه های نویسندگان سند را در رابطه با توسعه کشاورزی جدی گرفت.
دیدگاهها
مطالب آقای هاشمی پیرامون…
مطالب آقای هاشمی پیرامون توسعه درخور توجه اند. امید که در تدوین اسناد مورد توجه واقع شوند
افزودن دیدگاه جدید