توضيح
بعد از انتشار "راستاهای عمومی برنامه" و درخواست از دوستداران حزب برای اظهارنظر و ارائه پيشنهاد، دوستانی از داخل و خارج کشور پيشنهادهائی ارائه دادند و مطالبی در نقد آن نوشتند. کميسيون روی پيشنهادها و نقدها کار کرد و مواردی از آن ها را در "راستاهای عمومی برنامه" منظور نمود. اينک متن نهائی "راستاهای عمومی برنامه" به نخستين کنگره حزب چپ ايران (فدائيان خلق) ارائه می شود.
کميسيون از دوستانی که روی "راستاهای عمومی برنامه" نظر و پيشنهاد دادند، کمال تشکر را دارد.
کميسيون خطوط برنامه
۴ تير ۱۳۹۸ (۲۵ ژوئن ۲۰۱۹)
سند پيشنهادی به کنگره
راستاهای عمومی برنامه
حزب چپ ايران (فدائيان خلق)
دیدگاهها و ارزشهای ما
ما بخشی از جنبش تاریخی چپ ایران و جهان هستيم و ضمن ارجگذاری بر دستآوردهای اين جنبشها و با نقد نظری و تجربی آن ها، بهره گيری از انديشه های کارل مارکس، ميراث جريان های سوسياليستی و انديشه پردازان چپ و ترقی خواه، بر اين باوريم که سوسیالیسم با دموکراسی درهم تنيده و سوسیالیسم از نظر ما، محصول روندی است آگاهانه برای دستیابی به جامعهٔ آزاد و انسانی که بر بستر رشد نیروهای مولد، تغییر و تحول در مناسبات تولیدی و مبارزهٔ اجتماعی علیه بهرهکشی و در راه تثبیت و گسترش ارزشهای سوسیالیستی شکل میگیرد.
ارزشهای بنیادین ما شامل صلح، آزادی، برابری، عدالت اجتماعی، همبستگی، دموکراسی، برابر حقوقی زن و مرد، تنوع سبک زندگی، و دیگر ارزشهای حقوق بشری، توزیع دموکراتیک و عادلانهٔ قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات، حفاظت از محیط زیست، سکولاريسم و رفع هر گونه ستم و تبعیض، از جمله ستم طبقاتی و تبعیض جنسيتی، ملی، قومی و مذهبی است. این ارزشها اصول پایهای برنامهٔ ما را تشکیل میدهند. ما در مبارزهای که میان کار و سرمایه در سطح جهانی و در کشور ما جریان دارد، در جانب کار قرار داریم و از حقوق، منافع و مطالبات کارگران، زحمتکشان و تهیدستان در مقابل تعرض سرمايه و از خواستههای دمکراتیک طبقه متوسط جدید (معلمان، پرستاران، پزشکان، کارمندان دولت، وکلا، کارمندان بخش خصوصی و ...) کشور دفاع میکنیم.
ما طرفدار دموکراسی و مخالف دیکتاتوری و استبداد و حکومت دینی، موروثی و ایدئولوژیک هستيم. ما حاکمیت را ناشى از ارادهٔ آزاد مردم مىدانيم و به راى و انتخاب آزادانهٔ مردم، به حاکمیت قانون، به قوانین مبتنی بر مبانی حقوق بشر و دموکراسی، به حزبیت و نظام چند حزبی، به محدودیت زمانى قدرت و تناوب آن و به پلورالیسم سیاسی پایبنديم. ما به حکومت غیرمتمرکز باور داریم و برای تعمیق و گسترش دموکراسی نمایندگی به دموکراسی مشارکتی و مستقيم در اشکال مختلف از جمله خودگرانی و خودمديريتی مبارزه میکنيم.
سرمایهداری، نظامی بحران زا است و نمیتواند بر بحران های ناشی از روند انباشت سرمایه غلبه کند. در نظام سرمايه داری شکاف میان کار و سرمایه و تضاد میان خصلت اجتماعی تولید و تصرف خصوصی ارزش مازاد عملکرد دارد و ساختارها و سازکارهای اصلی اين نظام همچون استثمار انسان از انسان، وجود ارتش بیشمار بیکاران و تمرکز ثروت، سود و سرمایه در سطح کشورها و جهان در دست گروهی بسیار کوچک از صاحبان سرمایه پابرجاست. سرمایهداری، در تضاد با منافع اکثریت عظیم مردم جهان، با گسترش نابرابریهای اجتماعی در عرصهٔ جهانی و ملی، به تضعیف حق حاکمیت مردم، به فقر، جنگ و تبعیض دامن میزند و با بهرهبردارى غارتگرانه از منابع طبیعى، تولید و انباشت عظیم سلاحهای مخرب و با ایجاد نظام بینالمللی متکی بر قدرت نظامی و سرمایهٔ مالی و گسترش مصرفگرایی، ادامهٔ حیات بشر و گونههای جانوران و گیاهان در کرهٔ زمین را به مخاطره افکنده است. ما با نظام سرمایه داری مخالفیم. به باور ما سرمایه داری آخرین نظام اقتصادی ـ اجتماعی و پایان شکل بندی تاریخی و محتوم نیست و تلاش بشریت برای دستیابی به جامعهٔ انسانی و عاری از استثمار، ستم و تبعیض ادامه دارد.
جهانی شدن
ما معتقدیم جهانی شدن، مشخصه اصلی دوران ماست و در همهٔ ابعاد حيات بشری جريان دارد. طی اين فرآيند ارزش های جهانشمولی همانند صلح، آزادی، برابری، دموکراسی، حقوق بشر و همبستگی بيش از پيش به ارزش های مورد پذيرش در سطح بين المللی تبديل میشود. جهانیشدن میتواند دستآوردهای بزرگی در خدمت به جامعهٔ بشری و در راستای آرمانها و ارزشهای انسانی داشته باشد و فرصتهای جدیدی را در اختیار همگان قرار دهد، اما سلطهگری دولتهای بزرگ، انحصارات بینالمللی و به ویژه انحصارات مالی بینالمللی و سپردن فرآیند جهانی شدن به بازار، به عنوان تنها ساماندهندهٔ روندها، این فرصتها را در معرض خطر قرار میدهد. نتیجهٔ جهانی شدن نولیبرالی، از جمله تمرکز بخش هر چه بیشتری از دارایی جهان در دست یک درصد ثروتمندترین جمعیت آن است. ما از منافع ملی و همبستگی جهانی دفاع میکنیم و با جهانی سازی نولیبرالیستی که از جانب جريان های راست افراطی، راست نو، دولت های محافظه کار، شرکت های فرامليتی، بانک جهانی و صندوق بين المللی پول و بدون مشارکت، نظارت و مداخلهٔ دموکراتیک اکثریت عظیم مردمان جهان و به نفع اقليت ثروتمند و به زيان اکثريت جامعهٔ بشری پيش برده می شود، مخالفیم. ما نگرش نفی گرایانه فرآيند جهانی شدن را رد می کنيم و مخالف نگرشی هستيم که بازار را تنها سامان دهندۀ جامع و نهائی فرآيند جهانی شدن می داند. به باور ما جهانی شدن فرآيندی است متناقض، بسيار پيچيده و دارای چهره روشن و تاريک. در برخورد با فرآيند جهانی شدن هم لازمست چهره روشن آن را به مثابه دستآوردهای گرانبار بشريت ارج گذاشت و هم برای زدودن چهره تاريک آن مبارزه نمود، هم از فرصتهائی که جهانی شدن برای تحقق ارزشهای عموم بشری و توسعه پايدار فراهم میآورد، بهره گرفت و هم برای انسانی ساختن آن کوشيد. ما برای «جهانی بهتر» مبارزه میکنیم.
ضرورت تحول بنيادين در ساختارهای کشور
کشور ما نیازمند تحول بنيادين و نوسازی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، قضائی و فرهنگی است. تحولی که در طی آن زمینههای گذار به دولت مدرن و دمکراتیک فراهم گردد، به قدرت مطلق دولت پايان داده شود، آزادیهای فردی، سياسی و اجتماعی تحقق یابد، دموکراسی در کشور استقرار پیدا کند، بنیانهای حقوق بشر در قوانین نهادینه شود، موانع پیشرفت کشور برطرف گردد، و حل مسئله فقر، بیکاری، تأمین عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و پیشرفت کشور در دستور کار قرار گیرد.
برنامه ما: زندگی بهتر برای مردم ايران
آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست
هدف برنامه ما پیریزی جامعه و کشوری دمکراتیک، پیشرفته و مبتنی بر آزادی، حقوق برابر انسانها، عدالت اجتماعی، صلح، حفظ محیط زیست، تامين کار، آموزش و سلامتی شهروندان و ديگر مولفه های توسعه پايدار است.
جمهوری اسلامی مانع اصلی تحول دموکراتيک
جمهوری اسلامی نظامی است ايدئولوژيک که ساختار آن برپايه تبعيض، تلفيق دين و دولت و حاکميت روحانيت شيعه پی ريزی شده و در آن ولايت فقيه هسته اصلی ساختار قدرت است. ساختار سیاسی ــ حقوقی جمهوری اسلامی مغایر و متضاد با دمکراسی و سد کننده اصلاحات است. جمهوری اسلامی دارای خصلت دولت رانتير و حامی پرور است و در اساس قدرت سياسی است که ثروت، مالکيت و امتيازات طبقاتی را می سازد. جمهوری اسلامی نظامی است مستبد، سرکوبگر، ضد حقوق بشر و دموکراسی، حافظ نظام سرمايه داری عقب مانده و لجام گسيخته که در اساس با تکيه به رانت نفتی، اتکا به ارگان های امنيتی، نظامی و تبليغی و پايه اجتماعی محدود، به سلطه سياسی خود تداوم می بخشد. جمهوری اسلامی مانع اصلی اعمال اراده آزاد مردم، حق انتخاب آنان برای تعیین سرنوشت خویش و سد راه پيشرفت و تحول دمکراتیک و تامين آزادی، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و استقرار دموکراسی در کشور است.
ما برای گذار از جمهوری اسلامی و استقرار دولت مدرن، دمکراتيک و سکولار در شکل جمهوری در ایران به جای جمهوری اسلامی مبارزه می کنيم. از نظر ما منشاء مشروعیت حکومت، رای مردم است و جمهوری پيشنهادی ما، از اراده مردم ايران سرچشمه می گيرد. اين اراده در انتخابات آزاد و منصفانه و تامين امکان مشارکت كليه شهروندان عملی می شود.
جمهوری دموکرات و سکولار
نظام پیشنهادی ما، نظام سیاسی ـ اجتماعی دمکراتیک در شکل جمهوری است. جمهوری مورد نظر ما نظامی است پارلمانی و مبتنی بر حق رای آزاد و برابر حقوق همگانی، پای بندی به قانونيت و بر اصل جدایی دولت و دین، تفکيک قوای سه گانه، استقلال رسانه ها، انتخابی بودن ارکان دولت و امکان گردش قدرت بين احزاب سياسی با برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه، ساختار سیاسی و اداری غیرمتمرکز، پلورالیسم سياسی و قوامیابی جامعه مدنی است. در این جمهوری مذهب و ايدئولوژی رسمی وجود ندارد و حق قانونی مردم برای اعتقاد به مذاهب و باورهای گوناگون مورد احترام ماست. ما بر تدوین قانون اساسی و دیگر قوانین کشور بر پایهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر و ملحقات آن تاکید داريم. در جمهوری مورد نظر ما، حکم اعدام، شکنجه و مجازات های مغایر با کرامت انسانی ممنوع است.
غلبه بر تبعیض
ايران به همه ايرانيان تعلق دارد، تمام شهروندان بايد از حقوق برابر برخوردار باشند و هیچ فردی نباید به خاطر جنسیت، تعلق اتنيکی، عقیده و ایمان، موقعيت طبقاتی، باورهای سياسی، دينی و آتئيسم از امتیازی برخوردار و یا محروم شود. ما بر برابر حقوقی شهروندان و اجرای بیخدشه حقوق بشر که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و پروتکلهای الحاقی آنها بازتاب یافته است، تاکید داریم و بر این پایه معتقدیم باید کلیه قوانین تبعیضآمیز و مغایر با حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی و حقوق بشر لغو گردد. بايد برابر حقوقی دگرباشان جنسی با دیگران شهروندان تامين گردد و به تبعیض علیه افغانستانی های ساکن ایران و ديگر شهروندانی که تبار ايرانی ندارند، پایان داده شود.
آزادی های سياسی و اجتماعی
ما از آزادی عقیده، بیان، مذهب، هنر، ادبیات، برگزاری اجتماعات و تظاهرات، سازمانيابی گروههای اجتماعی، تشکلهای صنفی و سازمان های مردم نهاد (سمن) و فعالیت آزادانه احزاب سیاسی، آزادی رسانه ها، گردش آزادانه اطلاعات و حق دسترسی مردم به آن و از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی شهروندان دفاع می کنيم. از نظر ما حيثيت انسان خدشه ناپذير بوده و حريم شخصى و خانوادگى شهروندان و حيثيت اجتماعى آنان مورد احترام و محفوظ است و هر ايرانى حق انتخاب نوع زندگى خويش را دارد.
نظام حقوقی
جامعه ما نيازمند نظام حقوقی است که برپايه آن قوۀ قضاییه مستقل و کارآمد که منبعث از قانون اساسی سکولار و منطبق با منشورهای حقوق بشر و میثاق های بین المللی تشکیل شود، کلیه قوانین موجود با عنایت به قانون اساسی و با رعایت عدم عطف به ماسبق بودن قوانین تدقیق و تصویب گردد، حاکميت قانون (برابری و مساوات در برابر قانون) که ضامن حسن اجرای قانون اساسی و دیگر قوانین است تامین گردد، شهروندان از امنیت قضائی برخوردار گردند، استقلال قضات و کانون های وکلا به رسمیت شناخته شود، بازداشت افراد تنها بر اساس قانون امکان پذیر گردد و بازداشت شدگان، از همه حقوق پیش بینی شده در قانون برخوردار شوند. بايد قانون توسط دولت و شهروندان رعايت شود.
جهت گيری های برنامه اقتصادی
برنامه اقتصادی ما مبتنی بر خطوط زير است:
ـ ما بر تحقق و پیشبرد توسعه پايدار و تلفيق سازوکار برنامهریزی دولتی و بازار تاکيد داريم. برنامه ريزی باید ناظر بر تقویت و نوسازی زیر ساخت های اقتصادی و تامين کننده رفاه عمومی و عدالت اجتماعی باشد. ما بر ممانعت از شکل گيری انحصارهای اقتصادی، با تدوين قوانين و زمينه سازی برای تامين رقابت در بخش های مختلف اقتصادی تاکيد داريم.
ـ از نظر ما اقتصاد مختلط ـ دولتی، تعاونی و خصوصی ـ شکل مناسب سازماندهی نظام اقتصادی کشور است: ۱. بخش دولتی (با مالکيت دولت بر حوزه های کليدی و استراتژيک اقتصاد نظير نفت، گاز و پتروشيمی) ۲. بخش دولتی ـ خصوصی (صنايع بزرگ با تکنولوژی بالا) ۳. شرکت های تعاونی (صنايع متوسط و کوچک در رشته های مختلف صنعتی) ۴. بخش خصوصی (صنايع بزرگ، متوسط و کوچک).
ــ منابع طبیعی مانند آب، خاک، جنگل و مراتع ثروت عمومی بوده و به نسل کنونی و نسل های آينده کشور تعلق دارد. مالکیت بر این منابع نمی تواند به بخش خصوصی که سودآوری اصلی ترین انگیزه آن اش است، واگذار گردد.
ـ ما بر تغيير تناسب قدرت در عرصه توليد و کاهش قدرت و سلطه صاحبان سرمايه برآن، گنجاندن عامل کار، منابع طبيعی و حفظ محيط زيست در تدوين قانون کار و در روند تصميم گيری تاکيد داريم. شوراهای کارکنان بازوی مشارکتی سندیکاها و اتحادیههای کارگری و کارمندی است و حضور نمایندگان آنها در شورای مدیریت واحدهای توليدی و خدماتی ضروری است.
ـ ما بر تقویت بخش تولید صنعتی در رشته های سازگار با توان اقتصادی کشور و حفظ محيط زيست تاکيد داريم و معتقديم که استراتژی صنعتی ما بايد بر سرمایه گذاری در اقتصاد دانش بنياد، صنايع سبز و توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی متمرکز گردد.
ـ لازم است که رشد ناهنجار بخش دلالی در اقتصاد کشور را مهار کرد و با حذف ساختارهای دلالی، ساختارهای توزیعی را در رابطه با بخش های تولید صنعتی، کشاورزی و خدمات تنظیم نمود. در این رابطه علاوه بر تقویت بخش صنعتی کشور، باید فعالیت بخش دلالی را با اتخاذ تدابیر ضرور در حوزه حقوقی، سیاستهای مالی و اقتصادی محدود کرد و با ابزارهای تشویقی سرمایههای سرگردان را به سوی تولید سوق داد.
ـ آمارها نشان می دهد كه بخش خدمات در اقتصاد جهانی و در ايران رشد چشم گيری داشته است. ایران بدلیل موقعیت جغرافیائی، آب و هوا و سابقه تاریخی، در صنعت توریسم، بخش مبادله کالا و خدمات فنی بین کشورهای منطقه و حمل و نقل و ارتباطات از امکانات و فرصت های مناسبی برخوردار است. لازم است در اين حوزه ها و نيز در زمينه خدمات در فناوری اطلاعات، تولید و پخش اطلاعات، رسانه و هم چنین توسعه و تحقیق سرمايه گذاری شود.
ـ به مالکيت واحدهای اقتصادی وابسته به ولی فقيه، سپاه پاسداران و روحانيت بايد پايان داده شود، مالکيت اين واحدها به ديگر بخش های اقتصادی انتقال يابد و دارایی کسانی که ثروت های کشور را با رانت خواری، فساد و قاچاق غارت کرده اند، مورد حسابرسی قرار گيرد و با محاکمه غارتگران، ثروت های کشور به صندوق ملت باز گردانده شود. بايد حضور نهادهای نظامی در حوزه های مختلف اجتماعی به ويژه در حوزه های اقتصادی و سیاسی منع گردد.
ـ نفت جزئی از ثروت ملی است که به نسل های آینده هم تعلق دارد. لازم است که با برنامه ریزی در جهت جایگزینی صادرات فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی به جای صدور نفت خام حرکت کرد و زیر ساخت های ضرور را برای توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی فراهم آورد.
ـ لازم است الگوی بیرویه مصرف انرژی به الگوی مصرف بهینه انرژی گذر کند، از شدت مصرف انرژی در تمامی بخشهای اقتصادی کشور با جايگزينی تکنيک های مدرن و پيشرفته به جای تکنيک های کهنه، از میزان مصرف داخلی مواد هیدروکربوری کاسته شود و برای بهره برداری از انرژیها تجدیدپذیر (انرژی های پاک) برنامه ریزی شود. پیشنهاد ما برای یک برنامۀ تولید انرژی، گذار تدریجی در طول یک نسل به انرژی های تجدیدپذیر به جای انرژی های فسیلی و هسته ای است.
ـ تسلط دولت بر درآمدهای نفت زمینه ساز شکل گیری دولت رانتیر و استبدادی می شود. لازم است دولت بتدريج و در يک برنامه زمان بندی شده از حق برداشت از درآمد نفتی جهت تامین هزینه های جاری بودجه محدود و منع شود و درآمد حاصل از فروش نفت و گاز طبیعی در اختیار "صندوق توسعه پایدار" قرار گیرد و برای هزینههای عمرانی بودجه و توسعه زیرساختهای کشور، سرمایه گذاری در بخشهای مولد از جمله صنايع سبز، توسعه کیفی آموزش، ارتقای تحقیقات و توسعه و تقویت بخش تکنولوژی اطلاعاتی، تامين اجتماعی، حفظ محيط زيست و صندوق "ویژه نسل آینده" اختصاص داده شود. هیئت مدیره "صندوق توسعه پایدار" توسط مجلس انتخاب و با حضور نمایندگان ذی نفع ها و مشارکت آن ها تشکيل میشود.
ـ رشد جمعیت، نیاز بخشهای مختلف اقتصادی به محصولات کشاورزی، ایجاد اشتغال و امکان کسب درآمد ارزی، توجه جدی به بخش کشاورزی را الزامی مینماید. ایجاد تسهیلات برای افزایش سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، وام بانکی، توسعه مجتمعهای کشت و صنعت، گسترش صنایع تبدیلی برای محصولات کشاورزی، بهینه سازی و حفاظت از منابع آب های سطحی و زیرزمینی، تغيير الگوی آبياری، فراهم آوردن امکانات لازم برای دامپروری و فرآورده های آن و توسعه تعاونی های کشاورزی و کشت و صنعت از الزامات رشد بخش کشاورزی است.
ـ لازمه رشد اقتصادی ريشه کن کردن فساد اقتصادی و اقتصاد زیرزمینی است. برای مقابله با این پدیدهها، باید اطلاعات شفاف در مورد فعالیتهای اقتصادی انتشار يابد و امکان نظارت رسانهها، اتحادیهها، مجامع صنفی و سازمان های غیردولتی بر فعالیتهای اقتصادی دولت و دولتیان و توانمندسازی جامعه مدنی فراهم شود. مبارزه با فساد بايد نهادينه شود.
ـ فرآيند جهانی شدن فرصتها و امکاناتی را برای توسعه کشورها از جمله کشور ما فراهم میکند. شايسته است که با برنامهای سنجيده برای بهرهگيری از فرصتها و امکانات حرکت کرد. تأخير در اين زمينه، کشور ما را به ورطه کشورهای عقب مانده سوق خواهد داد. به نظر ما در جهان بهم پیوسته و درهم تنیده، بدون بهره گرفتن از فرصتها و امکاناتی که در سطح جهان وجود دارد، نمی توان به توسعه پایدار دست یافت. بهره گيری از فرصت ها و امکانات باید در راستای جذب سرمایه خارجی و تکنولوژی پیشرفته در قالب مقررات و تنظیمهای مشخص، ارتقای کیفیت تولیدات داخلی، بالا بردن بهرهدهی کار با هدف رقابت و ورود به بازارهای منطقه ای و بين المللی همراه با تضمين حقوق کار و امنيت سرمايه خارجی باشد.
تامین اجتماعی
تامين حق هرشهروند در دسترسی به آموزش رايگان، بهداشت، مسکن مناسب، و تامین اجتماعی همه جانبه و فراگیر شامل بیمههای درمانی، بیکاری و از کارافتادگی از پايه های برنامه حزب است. به نظر ما گروه های آسیبپذیر جامعه باید شناسائی شود و هدف یارانهها به سمت اين گروهها قرار گیرد، توسعه کارآفرینی و توانمندسازی گروه های کم درآمد جامعه در دستور قرار گیرد، از کارافتادگان، زنان سرپرست خانوار و افراد تحت تکفل آنان که به لحاظ اقتصادى و حمایتهاى خانوادگى آسیب پذیرند، تحت پوشش خدمات تامین اجتماعى و در اولویت برنامههاى خدماتى، بهداشتى ـ درمانى و توانمندسازى قرار گیرند و سالمندان از خدمات اجتماعی و مراقبتی، امکان آسايشی و رفاهی و از حقوق مکفی بازنشستگی برخوردار گردند. ما بر سیاستهای مالیاتی، مالی، بودجهگذاری در جهت تأمین منافع محرومان و کاستن از فاصله بین فقر و ثروت، کاربرد اهرم مالیاتی برای جلوگیری از تمرکز فوقالعاده ثروت و قدرت اقتصادی در دست عدهای معدود و امکان سازمانیابی لایههای فرودست جامعه پای می فشاريم.
حقوق کارگران و مزدبگیران
برنامه ما تامين حقوق کارگران و مزدبگيران، به رسمیت شناختن حق اعتصاب و انعقاد قراردادهای دسته جمعی، بيمه بيکاری و تضمين اشتغال، اجرا و رعایت حقوق سندیکاهای کارگری مطابق مقاولە نامە های سازمان بین المللی کار، تضمین شرکت نمایندگان کارکنان در مدیریت واحدهای صنعتی، تامین حقوق مکفی و متناسب با هزینە های زندگی آنان، پذیرش کنوانسیونهای اساسی سازمان بینالمللی کار، تامین اجتماعی همه جانبه و فراگیر شامل بیمههای درمانی، بیکاری، از کارافتادگی و بازنشستگی برای کارگران و مزدبگیران و خانوادههای آنان، تشکیل و گسترش تعاونیهای مسکن و مصرف کارگری، دمکراتیزه و کار آمد کردن سازمان تامین اجتماعی، واگذار کردن اداره امور صندوقهای بازنشستگی به اتحادیههای کارمندی و کارگری با حضور نمایندگان ذیربط دولت است.
زنان
استقرار دموکراسی در کشور، مستلزم تامين برابر حقوقی زنان و مردان است. به باور ما قانون اساسى و ديگر قوانين به شمول قوانین مدنى، کیفرى و جزائى، باید براى زنان کشور در همه زمینهها حقوق برابر با مردان را تضمین و با هر گونه اعمال "خشونت علیه زنان"، در حوزههاى خصوصى و عمومى مقابله نمايند. ما از شکل گیرى، گسترش و تحکيم "سازمانهاى غیردولتى زنان" و جنبشهاى مستقل زنان حمایت مىکنیم و تقویت آنها را به سود تامین حقوق و مطالبات زنان و گسترش دموکراسى مىدانیم. انتخاب پوشش، شغل و کنترل کامل زنان بربدن خود از جمله سقط جنين جزو حقوق بدیهی زن است. در تمامى عرصههاى فعالیت، رقابت و مشارکت سیاسى، زنان باید از حقوق برابر با مردان برخوردار باشند. براى مقابله با تضییقاتى که در مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان تاکنون وجود داشته است، ضرورت دارد در یک دوره انتقالى سیاستهاى جبرانى به شکل امتیاز مثبت براى زنان در نظر گرفته شود و شرکت زنان در امور جامعه از جمله در مديريت کلان کشور تامين گردد.
تبعیض ملی و قومی
مولفه های تشکیل دهنده ملت ايران به جهت ملی و قومی، در عین زيست مشترک تاريخی و گره خوردگی های عمیق با همدیگر، دارای هویت ویژه خود هستند و از تبعيض رنج می برند. محرومیت ایرانیان آذربایجانی، بلوچ، ترکمن، عرب و کرد در بهره مندی شان از خلاقیت های زبان مادری و شکوفاسازی فرهنگ خود، در زمرۀ عوارض چشمگیر این تبعیض ها است. رفع اين تبعیض ها از الزامات دمکراسی به شمار می آید. ما مدافع تامين حقوق ملی، وحدت ايرانيان و يکپارچگی کشور هستيم. لازم است که در ایران دمکراتیک زبان فارسی زبان سراسری بماند، شهروندان ايرانی از حق تحصيل به زبان مادری برخوردار شوند و بهره گیری از زبان محلی در کنار زبان فارسی در ادارات هر واحد از تقسیمات کشوری جنبه قانونی به خود گیرد. ما بر تمرکززدائی و ضرورت اداره امور هر منطقه به دست ساکنان آن تاکيد داريم و برآنیم که فدراليسم يکی از اشکال مناسب برای عدم تمرکز و رفع تبعيض ملی و قومی است.
جوانان
برنامه ما تامین آزادیهای فردی و اجتماعی جوانان، فراهم آوردن امکان دسترسی آزادانه آن ها به فضای مجازی، تامين نیازهای جوانان در حوزه ورزش، آموزش، تفریح، گسترش کتابخانه ها، ایجاد فرهنگسراها و فضاهای لازم برای گذران اوقات فراغت جوانان است. ما از شيوه های جدید زندگی جوانان، آزادی انتخاب پوشش و تنوع در بين آن ها حمایت میکنیم. ما براين باوريم که مشارکت جوانان در موضوعات کلانی که با مسائل آنها ارتباط پيدا می کند، ضروری است.
محيط زيست
جهان و کشور ما با یک بحران بزرگ زیست محیطی روبروست. بهرهبردارى غارتگرانه و بدون آينده نگری نظام سرمایهداری از منابع پایانپذیر طبیعی با نگرش سودآوری حداکثری در کنار الگوی مصرفی موجود، استفاده از انرژی فسیلی و نیز رشد انفجارگونهٔ جمعیت منجر به تغییرات نگرانگننده در ترکیب جو زمین و افزایش تراكم گازهای گلخانهای، آلودگیهای فزایندهٔ محیط زیست و تخریب اکوسیستمها شده و شرایط حیات در کره زمین را به وضعیتی بحرانی رسانده است. در کشور ما از یک سو، منابع طبیعی، دریاچه ها، رودخانه ها، تالاب ها و آب های زیرزمینی رو به خشکی و کشاورزی و دامداری رو به نابودی است و از سوی دیگر، انواع آلودگی های زیست محیطی به ویژه آلودگی هوا، حیات مردم را به طور فزاینده ای با خطرات جدی مواجه کرده است. برای خروج از این ابر بحران، کشور ما نيازمند اقدامات بنيادين و گسترش همکاری های منطقه ای و بین المللی، توقف مجموعهٔ اقدامات مخرب زیستبوم، کاربست اهرم مالياتی برای کاهش آلودگی هوا، جلوگيری از مرگ گونههای جانوری و گیاهی، تدوین سیاست تولیدی و الگوی مصرفی همخوان با الزامات حفظ محیط زیست و برنامهریزی راهبردی برای جبران خسارتهای وارده است.
سياست خارجی و امنيت ملی
مبانی سیاست خارجی مورد نظر ما برتامين منافع ملی، طرفداری از یک سیاست خارجی مستقل مبتنی بر صلح، تنش زدائی و دوستی و تعامل میان کشورها، دوستی و همکاری با کشورهای همسايه، مخالفت با سياست های امپرياليستی در منطقه و در سطح بين المللی، مخالفت با دخالتها و تعرضات سیاسی و نظامی از سوی قدرتهای خارجی در امور داخلی ایران، مبارزه برای برقراری صلح، منع توليد و نابودی سلاح های شيميائی و هسته ای در سطح منطقه و جهان، مبارزه عليه تروریسم، حمايت از دمکراتيزه کردن ساختار نهادهای بين المللی از جمله ساختار سازمان ملل متحد و تقويت موقعيت سازمان های غيردولتی در سازمان ملل متحد، ايجاد بازارهای منطقه ای و بستن قراردادهای دو جانبه و چندجانبه با کشورهای همسايه برای رشد اقتصادی، دفاع از موجوديت دو دولت فلسطين و اسرائيل و حمایت از مبارزات آزادی خواهانه و عدالت جویانه در سراسر جهان استوار است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پيشنهادها در مورد راستاهای عمومی برنامه
۱. در بخش جهت گيری های برنامه اقتصادی
اين جمله به بند زير اضافه شود: "ما مخالف تمرکز قدرت و مالکیت در دست لایه نازکی از جامعه و دولت هستيم."
ـ از نظر ما اقتصاد مختلط شکل مناسب سازماندهی نظام اقتصادی کشور است: ۱. بخش دولتی (با مالکيت دولت بر صنايع کليدی و استراتژيک نظير نفت، گاز، پتروشيمی) ۲. بخش دولتی ـ خصوصی (صنايع بزرگ با تکنولوژی بالا از جمله اتومبيل سازی، ماشين سازی و کشت و صنعت لاقل با ۵۱ درصد دولتی) ۳. شرکت های تعاونی (صنايع متوسط و کوچک در رشته های مختلف صنعتی) ۴. بخش خصوصی (صنايع بزرگ، متوسط و کوچک).
۲. در بند مسائل ملی و قومی
به جای "حق تحصيل به زبان مادری" نوشته شود: "حق آموزش زبان مادری"
۳. تيتر بخش دوم برنامه
به جای تيتر: "زندگی بهتر برای مردم ايران" نوشته شود:
ـ برای ايرانی بهتر
ـ برای ايرانی آزاد و آباد
دیدگاهها
چپ با هدف اصلي آن يعني عدالت…
چپ با هدف اصلي آن يعني عدالت پژوهي تعريف مي شود. هدفي كه هميشه و در هر لحظه مد نظرش و راهنماي عملش است. إنسان محور (انسان امروز و فردا و طبيعت محل زندگي اش)، مدافع زحمتكشان و محرومان و با انعطاف و سياليت بسيار، بايد خصوصيات حزب چپ باشد. اين حزب براي گذر از سرمايه داري، كه تنها سود محور است، تلاش مي كند. سرمايه داري را تشويق نمي كند بلكه آنرا تحمل مي كند. سعي مي نمايد آنرا محدود كند و جلوي انحصاري شدنش را بگيرد. تا در آينده بازمينه سازي قبلي و با اقناع اكثريت جامعه از آن گذر كند.حزب چپ تنها با تاثير گذار بودن خود مي تواند به جامعه خدمت كند. براي تاثير گذار بودن از جمله به حمايت اقشار متوسط جامعه نياز دارد.
به نظر من بايد در برنامه حزب چپ ، بندي جداگانه ماند جوانان ، زنان و غيره به اقشار متوسط جامعه اختصاص يابد و در آن توضيح داده شود كه مدافع واقعي اقشار متوسط، حزب زحمتكشان است و نه سرمايه بزرگ و انحصاري
سلام دنيز عزيز!پيشنهادهایت…
سلام دنيز عزيز!
پيشنهادهایت دير مطرح شد. نسخه نهائی راستاهای عمومی برنامه برای ارائه به کنگره در سايت ها درج شده و امکان بررسی پيشنهادها در کميسيون وجود ندارد. اما در مورد پيشنهادها:
۱. در مورد کارا بودن سهيم شدن کارگران در سود موسسات توليدی و خدماتی، نياز به بحث و گفتگو و مراجعه به تجارب گذشته در اين موضوع داريم. اما در مورد "مشارکت کارگران از این طریق میتوانند بصورت جمعی و نمایندگی در مدیریت شرکت ها و موسسات" در برنامه آمده است: "شوراهای کارکنان بازوی مشارکتی سندیکاها و اتحادیههای کارگری و کارمندی است و حضور نمایندگان آنها در شورای مدیریت واحدهای توليدی و خدماتی ضروری است".
۲. لازم است در "راستاهای عمومی برنامه" به موضوع کودکان کار پرداخته شود.
۳. موضوع جنبش دانشجوئی به سند سياسی برمی گردد. در سند سياسی به اين موضوع پرداخته شده است.
ممنون
بهروز خليق
۲۷ ژوئن ۲۰۱
۲. در بند مسائل ملی و…
۲. در بند مسائل ملی و قومی
به جای "حق تحصيل به زبان مادری" نوشته شود: "حق آموزش زبان مادری"
حق تحصیل به زبان مادری و یا حق آموزش به زبان مادری درست تر است
حق آموزش زبان مادری کاملا معنای متضاد دارد
دانش اموز وقتی درسی را یاد میگیرد که آن درس را بفهمد . در سال اول ، دانش آموزشی که زبان اولیه یا زبان مادری اش فارسی نیست باید ۸۰ درصد دروس را به زبان مادری فرا گیرد و ۲۰ درصد زبان فارسی . و در سال دوم به ۷۰ درصد و ۳۰ درصد تغییر کند.
حق آموزش زبان مادری یعنی شاگردی که زبان مادری اش فارسی نیست ، دروس را به زبان فارسی آموزش ببیند و در کنارش این حق را دارد که زبان مادری را هم فرا بگیرد و این اشتباه است . اگر لازم شد میتوانم بیشتر توضیح بدهم
با مهر - پروین
پیشنهاد؛؛پاراگراف های اول و…
پیشنهاد؛؛
پاراگراف های اول و دوم زیر "حقوق کارگزان و مزدبگیران" اضافه شود، و پاراگراف سوم زیر پاراگراف مربوط به "جوانان" آورده شود.
سهیم شدن کارگران در سود موسسات کارآمدی.
بر مبنای این ارزش پایه ای حزب ما که در تضاد میان کار و سرمایه، ما در جانب جبهه کار قرار داریم، ما معتقد میباشیم که یکی از ارکان حذف استثمار نظام سرمایه داری از حاصل کار کارگران و زحمتکشان، سهیم شدن کارگران در سود سهام موسسات تولیدی، خدماتی و دیگر موسسات کارآمدی میباشد. کارگران از این طریق میتوانند بصورت جمعی و نمایندگی در مدیریت شرکت ها و موسسات مزبور شرکت کرده و در تصمیم گیریها، برنامه ریزیها و نظارت های مدیریتی اشتراک نمایند.
کودکان کارگر
کودکان نباید کارگری بکنند. به استثمار و به کار کشیده شدن کودکان، سوءاستفاده های کارگری، تبعیض آمیز، سوءاستفاده جنسی و آزار و اذیت کودکان به موازات محروم کردن آنها از شرایط و امکانات زیستی و رشد و بلوغ طبیعی باید هر چه سریعتر پایان داده شود.کودکان نو نهالهای ظریف کشورمان هستند که باید در دامن حمایتهای کامل اجتماعی و خانوادگی بصورتی طبیعی شکوفا شده، پرورش یابند. فراهم کردن شرایط پرورش و رشد طبیعی کودکان از وظایف ابتدائی هر جامعه انسانی میباشد.
جنبش دانشجویان
دانشجویان فرزندان خانواده های ایرانی میباشند که از اقصا نقاط کشور در دانشگاه ها جمع شده، به تحصیل پرداخته و مشعل و روشنائی دانش و آگاهی را در سراسر کشور بصورت بی شائبه ای پخش میکنند. جنبش دانشجوئی همیشه در صف مقدم حرکت های آزادیخواهانه و عدالت جویانه اجتماعی قرار داشته و خواستگاه اولیه بخش اعظم رهبران سیاسی حرکت های دموکراتیک کشور را تشکیل داده است. حزب چپ ایران "فدائیان خلق" اهمیت ویژه ای به جایگاه دانشجویان بعنوان بخش مهمی از آگاه ترین، حساس ترین، کوشاترین و مسئول ترین اقشار اجتماعی قائل شده و در جهت استحکام پیوند های خود با آنان تلاش خواهد کرد.
افزودن دیدگاه جدید