اشاره ای به نوشتار قبلی
گشودن در گفتار در مورد سوسیالیسم یکی از ضرورت های روز است که چپ ایران به آن کمتر بها میدهد. امروزه چپ ایران با کفایت کردن به دفاع از آزادی، عدالت و رفع تبعیض، در گمان است که به وظیفه تاریخی خویش عمل میکند. چپ ایران با محوری کردن استراتژی عبور از دیکتاتوری ولایت فقیه، به دنبال عبور از دیکتاتوری رژیم شاه، میخواهد نظامی سکولار و دموکراتیکی در ایران مستقر شود که در آن جامعه توسط نهادهای ساختاری دموکراتیک اداره گردد. آیا این روایت برای پاسخ گویی به نیازهای تاریخی مردم ایران کفایت میکند؟
امروزه نه تنها سرمایه داری کمپرادور جهانی در پیوند و همگونی با نئولیبرالیسم سرمایه داری ملی در کشورهای جهان سوم عمل میکنند، بلکه تامین منافع مشترک زیر سلطه قدرت و کنترل امپریالیستی آنها را به همدیگر پیوند داده است. به عنوان مثال، تامین منافع نئولیبرالیسم اسلامی و سکولار در ایران زیر سایه حمایت های برادران بزرگ خویش در آمریکا، انگلستان و دیگر کشورهای غربی کلان سرمایه داری بیشتر تامین است. نئولیبرالیسم داخلی منافع برادران یزرگ خویش را تامین میکنند، و آنها از نظر امنیتی و سیاسی تضمین میکنند که شاهرگ های اقتصادی داخلی کشور توسط گماشتگان گوش به فرمان، یا یاران نزدیک آنها کنترل میگردد. آنها مناسبات ظالمانه و غارتگرانه خویش را دموکراسی غربی نامیده و صادر کردن آن را تحت پوشش گماشتن حاکمیت قدرت های سیاسی بر کشورهای جهان سوم بنام صدور نسخه آزادی بر آن کشورها مینامند.
بن بست اقتصادی سرمایه داری کلان
بحران کلان اقتصادی جهانی سال دوهزار و هشت میلادی در گرماگرم رونق جهانی سازی نئولیبرالیسم امپریالیستی به وقوع پیوست. در شرایطی که پروژه جهانی سازی اقتصادی با به کار گیری نیروی کار ارزان در کشورهای جهان سوم و استفاده از منابع طبیعی ارزان و قوانین نه چندان پیچیده و ضریب مالیاتی خیلی پایین این کشورها، از یک طرف به شکل گیری طبقه کارگر متشکل تر وگسترش دامنه طبقه متوسط در این کشورها سبب میشد. از طرف دیگر خیلی از رشته های صنایع تولیدی را در کشورهای صنعتی پیشرفته به تعطیلی کشانده و موجب گسترش بیسابقه میزان بیکاری آشکار و پنهان، اشتغال های موقتی و پاره وقت در این کشورها گردیده و رشته های اقتصادی در این کشورها را به شاخه های غیر تولیدی و خدماتی، و سرمایه ها را به سوداگری در بازارهای سهام منتقل نمود.
این بحران نه تنها منجر به این شده است تا صدها تریلیون دلار پول های بدون پشتوانه به بازارهای مالی تزریق گردد، که اکثر آنها سر از بازارهای سهام در آورده اند که موجب تورم بادکنکی در این بازارها گردیده اند. از طرف دیگر چون خروج از بحران مالی جهانی منجر با افزایش تولید، اشتغال و رفاه، تامین و آسایش عمومی نگردید، زمینه های بستره بحران های بعدی اقتصادی در این کشورها گسترده تر و عمیق تر گردیده است. امپریالیسم جهانی برای حفظ حاکمیت و ارزش رقابتی دلار آمریکا بر واحدهای ارزی دیگر کشورها، دست به گسترش جنگ های منطقه ای بخاطر در چنگ نگه داشتن ثروت های منابع طبیعی انرژی فسیلی همزمان با فروش تریلیون ها دلار تسلیحات به ضد دموکراتیک ترین دولت های وابسته به خود گردیده است. اقتصاد مالی امپریالیسم بر حباب های دلارهای نفتی و فروش تسلیحات نظامی متکی است که بازار تقاضا برای دلارهای بی پشتوانه را فراهم می نماید و ادامه حاکمیت قدرتمداری الیگارشی امپریالیستی را تضمین مینماید.
خطر جنگ های روبوتیک، پهیادی و اتمی
سرمایه داری امپریالیستی همچنان در تلاش است تا بازارهای جهانی را باز تقسیم نموده و اکثریت غالب آنها را تصرف نماید. حاکمیت سرمایه مالی بر سرمایه داری نفتی، نظامی، رسانه ای، خدماتی و تولیدی که از طریق کنترل مطلق بر سیستم بانکی جهانی و این کشورها اعمال میکند. گسترش پیمان نظامی ناتو به سمت شرق، گسترش تشنج در دریای چین و آسیای جنوب شرقی، تلاش جهت کنترل مطلق آمریکای لاتین و مرکزی و نقش مستقیم در نابودی و کشتار ها و آوراگی میلیون ها نفر و کنترل مطلق و بازساختاری جغرافیائی خاورمیانه از جمله این اقدامات هستند. اینها همگی ویژگیهای شاخص نظام امپریالیستی در دوران نئولیبرالیسم و جهانی سازی است.
جنگ بهترین نوع تجارت از طرف کشورهای امپریالیستی برای تقسیم بازارهای مالی، نفتی نظامی و غیره است و شرایط را برای مقابله با هر گونه نیرو و قدرتی که قصد مخالفت و مقابله با آنها را داشته باشد فراهم می نماید. عدم مقاومت الیگارشی امپریالیستی در مقابل نیروهای جبهه عدالت و آزادی و رفاه عمومی منجر به این میگردد تا این نیروها ساختارهای امپریالیستی را در هم شکسته، از هم پاشیده و راه را برای آفرینش نظامی نوین فراهم نمایند. بخاطر همین است که ماهیت الیگارشی امپریالیستی هر چه بیشتر با جنگ آفرینی، کشتار و نابودی کشورهای رقیب، یا جهان سوم عجین شده است.
تفاوت قضیه در این است که جنگ های مدرن امروزی جنگ های روبوتیک، پهیادی و اتمی بر روی زمین، بر سطح و زیر آبهای دریاها و اقیانوس ها و بالاخره بر آسمان ماورای جو کره زمین، استفاده از سلاح های صوتی، اشعه ای، اتمی، میکروبی، روبوتیک، پهیادی و شیمیائی ویرانگر و نابود کننده هستند. گرچه جنگ با چنین سلاح های بیولوژیک، شیمیائی، اتمی و غیره نه تنها میتواند به نابودی بشریت منجر گردد و هیچ کدام از طرفین درگیر در آن پیروزی نداشته باشند، اما باید باور داشت که دیوانگان الیگارشی امپریالیستی که حاضر شدند این سلاح را در مورد مردم هیروشیما و ناکازاکی استفاده کنند، سلاح های میکروبی و شیمیائی را بر سر مردم لائوس، ویتنام و کامبوج امتحان نمایند، امروز هم کاملا حاضر و آماده هستند تا سلاح های نابودکننده نوین خویش را بر سر رقیبان و دشمنان بالفعل و بالقوه خویش امتحان نمایند. به همین خاطر به موازات مبارزه برای حفظ حیات بر روی کره زمین، مبارزه برای تامین صلح جهانی اهمیتی حیاتی دارد.
تحول بنیادین آگاهی عمومی – انقلاب داده ها و دیجیتال
معمولا انقلابات اجتماعی به دنبال انقلابات علمی فنی صورت گرفته اند. همین اندازه کافیست در این زمینه به نقش اختراع دستگاه چاپ، موتور های بخاری ، کشف الکتریسیته و غیره در دوران زوال نظام ارباب رعیتی و حاکم شدن سرمایه داری اشاره کرد. نقش تحول گرانه انقلاب تکنولوژی داده ها و دیجیتال امروز به مراتب عمیق تر، وسیعتر و گسترده تر از انقلابات علمی دوران های قبلی تاریخ بشری است. چرا نباید انتظار داشت که انقلاب دیجیتال- اطلاعاتی و روبوتیک امروزین چنین تحولاتی را در زندگی اجتماعی انسان امروز آبستن نبوده و پدید نیاورد.
انقلاب داده ها و تکنولوژی دیجیتال نه تنها نیروی انسانی را در مقیاس زیادی از کارهای طاقت فرسا رها میکند، تکنولوژی روبوتیک جای نیروی کار انسانی را در عرصه های وسیعی میگیرد، بلکه این تکنولوژی بهره وری تولیدی و خدماتی را به مقیاس بسیار وسیعی بالا میبرد. در مناسبات سرمایه داری، این تکنولوژی در خدمت صاحبان سرمایه خواهد بود و آنها بطور همزمان با اخراج بیسابقه کارگران از محیط های کار، عمق دره بی عدالتی مابین صاحبان سرمایه و مردم عادی را هر چه بیشتر ژرفتر میکنند.
نقش تخریبی امپریالیسم در بحران زیست محیطی
سرمایه داران سرمایه گذاری میکنند تا سود بکنند. برای سود آفرینی باید کالا یا خدماتی را تولید کرده و به فروش برسانند. بخاطر همین، همیشه باید بازار مصرف گرائی بشدت رونق داشته باشد، تا چرخه سرمایه گذاری، تولید، مصرف و سوآوری برای آنها با موفقیت کار بکند. تولید بی رویه و مصرف گرائی بی حساب و کتاب یکی از پایه های اساسی مصرف بیرویه انرژی، تولید بیسابقه گازهای کربنیک و گرمایش کره زمین و تولید بیسابقه زباله های پلاستیکی و غیره است که از عوامل اصلی آفریننده بحران زیست محیطی هستند.
از دیدگاه نظام سرمایه داری همه چیز بصورت "کالا" دیده شده و قابل خرید و فروش جهت سود آفرینی برای صاحبان سرمایه هستند. از این زاویه منابع طبیعی روی زمینی و زیر زمینی، حیوانات وحشی ، درختان و طبیعت همه بصورت کالاهایی جهت سودآوری برای صاحبان سرمایه یا به فروش میرسند، یا در خدمت سود آوری برای آنها بکار گرفته میشوند.
بشریت در جستجوی راهکارهای گذار از سرمایه داری
امروزه نه تنها کارگران و زحمتکشان، بلکه اقشار وطبقات زیادی که زیر فشار بحران های ذاتی نظام سرمایه داری، که با پیشرفت تکنولوژیک نوین ابعاد به مراتب خطرناکی پیدا میکنند، ادامه عادی زندگی خود را در خطر میبینند، در جستجوی راهکار های نوین جایگزینی برای نظام اقتصادی حاکمه بر آمده و به راهکارهایی روی می آورند که ویژگیهای سوسیالیستی دارند.
جوانان، مبارزان راه حفاظت از محیط زیست، کارگران و زحمتکشان، بازنشسته گان، نویسندگان و روشنفکران، معلمان و کارکنان ادارات دولتی و غیر دولتی از جمله این اقشار و طبقات هستند. چه بهتر است اگر که سازمان های سیاسی چپ سوسیالیستی در ا زمینه های تشریح آلترناتیو جایگزین خویش پیشگام شده و در این زمینه ها نقش تاریخی خویش را به شایستگی بجای بیاورند.
بن بست ایدئولوژیک سرمایه داری کلان
ایدئولوژی امپریالیستی نئولیبرالیسم با ویژگیهای جهانی سازی، محافظه کاری نوین، ناسیونالیستی، پوپولیستی و دینی آن به بن بست رسیده است. عکس العمل خود نظام های امپریالیستی را به این بحرانها را میتوان در زایش پوپولیسم راست افراطی و یا دینی دونالد ترامپ ها، لوپن ها، بولوسونارو ها و دیگران مشابه آنها مشاهده کرد. خود نئوکان های نظام سرمایه داری میدانند که این پدیده ها عکس العمل های گذرای الیگارشی امپریالیستی به بحران های لاینحل نظام سرمایه داری است. شرایطی که الان ما با آن مواجه میباشیم این است که سوسیالیست های دموکراتی مانند برنی سندرز از درون خود سیستم سرمایه داری کلان بیرون می ایند که قصد نفی دیالکتیکی آن را دارند. با توجه به خصلت های خشن، بیرحمانه و مزورانه این نظام ها، بعید به نظر میرسد اجازه داده شود تا برنی سندرز ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز گشته و سیاست های خویش را به پیش ببرند. نمونه های دوران دهه شصت و مکارتیسم و چگونگی رفتار "دموکراسی غربی" با چلسی منینگ و جولیان اسانژ ها خود شاخص بارز امروزین آن هستند. با این وجود، نظام سرمایه داری کلان امپریالیستی، از درون خویش انتی تز خود را پرورش داده است. باید منتظر برامد برایند سنتز این چالش دیالکتیکی بود.
سوسیالیسم، انباشت ارزش افزوده نیروی کار را که بصورت اندوخته سرمایه ای انباشته میگردد را حاصل تلاش زحمتکشان دانسته و سرمایه گذاری مجدد آن در بازچرخش اقتصادی را توسط ت دولت ها، نهادها و سازمان های متعلق به زحمتکشان و برای مردم عادی میداند. با همین استدلال، تکنولوژی دیجیتال – روبوتیک متعلق به عموم بشریت، توده های مردم عادی، ملت ها و همه زحمتکشان است. از این زاویه باید نتیجه گیری کرد که کارکرد و بهره وری این تکنولوژی باید در راه رفاه عمومی، آسایش و ترقی بشریت و حفاظت از محیط زیست تمامی موجودات زنده بکار گرفته شود، نه ثروت اندوزی برای یک در صد از مردم کره زمین.
سوسیالیسم روایت روز نسل های جوان
دسترسی به دانش و علوم فنی در دنیای مجازی این امکان را فراهم کرده است تا نسلهای جوان بتوانند از تمام نقاط جهان و بطور همزمان از نظر علمی، فنی و فرهنگی بصورتی نسبتا همگون، همنوا و هماهنگ رشد نمایند. اگر چه عوامل تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، دینی، ملی و غیره در جوامع مناطق مختلف تاثیرات ویژه ای بر افکار و روان نسل های جوان میگذارند، اما همه ما شاهد ایم که تا چه اندازه نسل های جوان در دنیای مجازی دیجیتالی با دستگاه هایی که در دستهای خویش حمل میکنند، عجین شده اند. این امر خود نشان میدهد که فرهنگ، علوم، دانش و روابط کلان جهانی آنها بر داده های محلی غالب بوده و روان عمومی نسل های جوان را بصورت همگونی بسمت جهانی آزاد، آباد و عادلانه برای همه انسان ها و موجودات زنده روی کره زمین هدایت می نماید.
جوانان هنوز صاحبان سرمایه های کلان نبوده و پایگاه طبقاتی آنها به توده های مردم و زحمتکشان و اقشار و طبقات تحت تبعیض به مراتب نزدیک تر است تا به غاصبان ارزش های افزوده و سرمایه ها. در شرایطی که جامعه بشری آبستن بحران های اقتصادی، امنیتی و خطر جنگ های منطقه ای است، جوانان پیشگامان آفرینش آینده ای صلح آمیز هستند که در آن همه بشریت از دستاوردهای علمی تکنولوژیک آن بهره مند شده و در آسایش و رفاه زندگی نمایند. در شرایطی که نظام سرمایه داری میخواهد تا دانشگاه ها از جوانان برای آنها انسان هایی بسازد که مانند روبوت ها بخش های ویژه ای از چرخه کارهای برنامه ریزی شده را انجام دهند، جستار نسل های جوان در جهت یافتن راهکارهای نظامی جایگزین برای آینده خویش، آنها را در راستای سوسیالیستی هدایت می نماید.
افزودن دیدگاه جدید