رفتن به محتوای اصلی

روزگار سخت طبقات زحمتکش و نادیده‌گرفته‌شده در مواجهه با ویروس کرونا - بخش اول

روزگار سخت طبقات زحمتکش و نادیده‌گرفته‌شده در مواجهه با ویروس کرونا - بخش اول

روزگار سخت طبقات و اقشار ضعیف و فرودست و یا گروه‌های نادیده‌ گرفته ‌شده، در دوران همه‌گیری بیماری کرونا دشوار‌تر از قبل شده‌ ‌است؛ آنها حداقل‌های لازم برای پیشگیری از کرونا را ندارند. جمعیت کارگری ایران بنا به آمار رسمی یک خانواده ۴۳ میلیون نفری را شامل می شود. این نیرو تقربیا نصف جمعیت کشور را تشکیل می دهد. دولت روحانی در رابطه با شیوع بیماری کرونا اعلام کرده که از ضعیف ترین طبقات جامعه که درآمد ثابتی ندارند، البته "به تشخیص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی"، حمایت مالی می ‌کند و این حمایت ها در سه نوبت و هر بار بین ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان بصورت نقدی پرداخت می شود. همچنین قرار است به ۴ میلیون نفر بین یک و نیم تا ۲ میلیون تومان وام قرض الحسنه با اقساط ۳۰ ماهه و پرداخت ماهیانه ۸۰ هزار تومان پرداخت ‌شود. این وام بدون ضامن است و اقساط آن از کارت یارانه پرداخت می‌شود.
تصمیم به این شده است که این کمک نقدی به یک جمعیت سه میلیون نفری پرداخت شود. گفتە شدە کە تاکنون بسته اول این کمک ها به بخشی از این جمعیت سه میلیون نفری پرداخته شده است و در فروردین ماه دو بسته دیگر. البته همه شاهدند که وضعیت بحرانی اقتصاد ایران آنقدر داغان است که این حمایت نقدی چندان راهگشا و کافی برای گذران زندگی طبقات ضعیف و فرودست جامعه نیست. معلوم نیست دولت حسن روحانی چگونه توانسته طبقات نیازمند به کمک دولتی را به سه میلیون نفر کاهش دهد؟ تنها در استان سیستان و بلوچستان، درحدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر، به حمایت‌های پوششی نیازمندند. (طبق آمارهای رسمی بیش از ۷۰ درصد جمعیت ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفری سیستان و بلوچستان، زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند)؛ در اسنان های کردستان وضعیت فقر مطلق و نسبی نیز بسیار بالاست. ما در تهران و کلان شهرها بیش از ۱۹ میلیون حاشیه نشین داریم که در وضعیت دشواری برای گذران زندگی بسر می برند. هزاران کارگر ساختمانی و فصلی بیکار شده‌‌اند اما تا کنون کمکی به اکثریت آنها نشده است. مهاجرین و كارگران افغان جزو بی حقوق ترین بخش های جامعه محسوب می شوند و از حقوق انسانی، اجتماعی و سیاسی محروم هستند. آنها شهروندانی هستند که دهه ها بدون کارت اقامت در ایران زندگی می کنند و جز آمار حساب نمی شوند و از هیچ کمک دولتی برخوردار نیستند. اما با این وجود این همه نیازمند قرار بر این شده که فقط به سه میلیون نفر کمک های دولتی بصورت نقدی پرداخته شود! همه آمارهای رسمی و غیر رسمی بروشنی نشان می دهند که این کمک های نقدی حتی یک پنجم هزینه زندگی خانوارهایی که معیشت روزمزدی خود را به خاطر بیماری کرونا از دست داده‌اند را نیز تحت پوشش قرار نمی دهد. البته شاغلین دارای درآمد ثابت از قبیل کارکنان دولت، مستمری بگیران صندوق های بازنشستگی و همچنین مستمری بگیران تحت پوشش نهادهای حمایتی مشمول این طرح نمی شوند.
به دنبال تاثیرات روانی شیوع کرونا بر جامعه، بسیاری از شاغلان قرارداد موقت نیز در معرض تهدید به اخراج و تعدیل قرار دارند. جدا از کارگران شاغل در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها و هتل‌ها که در حدود ۵۰ درصد آنها در معرض تعدیل کرونایی قرار دارند، بحران کرونا به اضافه بحران اقتصادی، دامان مشاغل بسیار دیگری را گرفته است. در آستانه سال نو تا امروز حداقل ۳۰ روزنامه‌نگار و عکاس خبری به بهانه خاتمه قرارداد شغلی، تعدیل و بیکار شده‌اند.
کلک های وزرات کار دولت حسن روحانی
دولت حسن روحانی در هفته گذشته تصویب کرد که به صندوق بیمه بیکاری مبلغ ۵۰۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای پرداخت به کارگران آسیب دیده از بیماری کرونا واریز کند، اما افزایش تعداد ثبت نام کنندگان در سامانه بیمه بیکاری موجب این شد که محدودیت هایی در پرداخت مقرری بیمه بیکاری اعمال شود؛ طبق گفته مسعود بابائی "مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار"، کارگرانی که متقاضی دریافت بیمه بیکاری هستند حتما باید مشمول قانون کار، قانون بیمه بیکاری و قانون تامین اجتماعی باشند.
در این شرابط بیمه شدگان دیگر مانند مشاغل آزاد، کارگران ساختمانی، قالیبافان، رانندگان تاکسی و حمل و نقل شهری و ... که سه درصد بیمه بیکاری را به سازمان تامیمن اجتماعی واریز نمی کنند و از شمول قوانین مربوطه مستثنی هستند و نمی توانند تقاضای بیمه بیکاری دهند. به علاوه بخش مهمی از کارگران اعم از کارگران زیرپله ای، کارگران فصلی و دستفروشان که مشمول قانون کار و تامین اجتماعی نیستند و حق بیمه ای برایشان واریز نمی شود و اخیرا بدلیل شیوع بیماری کرونا بیکار شده یا گرفتار تعطیلی کارگاه شده اند از گرفتن مقرری بیمه بیکاری در شرایط حاضر محروم هستند.
وجود فقر در میان بخش های محروم ایران
فقر به مفهوم محروميت آشكار از رفاه عمومی است. فقر را نیز محروميت مادی تعریف می کنند. در ضمن به آسانی می توان مشاهده کرد كه ففر درآمدی در اغلب موارد با فقر انسانی، يعنی آموزش و بهداشت اندک كه حاصل درآمد پایین می باشند، همراه است. فقر درآمدی و انسانی با محروميت های اجتماعی مانند آسيب پذيری شديد در مقابل رويدادهای ناهنجار، عدم تاثیرگذاری بر اغلب نهادهای مدنی و اجتماعی و ناتوانی در بهبود شرايط زندگی، همراهند.
طبق آمار رسمی، بیش از یک سوم مردم ایران زیر خطر فقر و یک دهم آنان در زیر "خط فقر مطلق" زندگی می‌کنند. حسین راغفر، اقتصاددان، "خط فقر مطلق" برای یک خانواده چهار نفری شهری را حدود چهار میلیون تومان عنوان کرده و نتیجه گرفته بود که ۳۳ درصد جمعیت ایران دچار "فقر مطلق" هستند و شش درصد آنها نیز در زیر "خط گرسنگی" به سر می‌برند. مقام‌های دولتی ایران اذعان می‌کنند که بیش از یک و نیم میلیون ایرانی حتی توان مالی تأمین غذای خود را هم ندارند.
احمد میدری چندی پیش تعداد "گرسنگان" در ایران را حدود دو میلیون نفر اعلام کرده بود. برخی از کارشناسان اقتصادی، از جمله حسین راغفر، معتقدند این آمار خوش‌بینانه است و تعداد افرادی که در فقر شدید به سر می‌برند به ۵ میلیون نفر می‌رسد.
اگر این خبر درست باشد که بین دو تا پنج میلیون ایرانی محتاج غذای ظهر و شب خود هستند "واقعا این خبر تکان ‌دهنده‌" است و اگر کسانی را که هزینه یک ماه زندگی‌ شان را ندارند را نیز به این جمع اضافه کنیم با جمعیت بزرگی رو به رو می ‌شویم که "جمعیت محرومان یا گروه‌های نادیده شده در جامعه‌ نامیده می شوند. معاون وزیر کار می‌گوید مطابق برآوردهای داخلی و بین‌المللی بین ۲ تا ۴ درصد مردم ایران دچار فقر شدید هستند، به این معنا که قادر به سیر کردن خود در عرض روز نیستند.
مناطق حاشیه نشین شهرها
طبق آمار در ایران سه هزار "منطقه‌ حاشیه‌نشین" و بیش از ۱۹ میلیون نفر حاشیه‌نشین وجود دارد و آسیب‌های اجتماعی ناشی از حاشیه نشینی در حال گسترش است. محلات غیررسمی و حاشیه ای از دسترسی به بسیاری از خدمات بهداشتی محروم هستند. حاشيه نشينی از نظر بهداشت محيط، بهداشت روان، سلامت اجتماعی، پايداری شهری و ... دارای پيامدهای مخربی بر توسعه پايدار شهری است. حاشيه ها با مشخصه هايی همچون کيفيت پايين زندگی، وضعيت نامساعد مسکن، تراکم بالای جمعيت، خدمات نازل شهری، تغذيه ناسالم و یا سوءتغذیه، و ...، و حاشيه نشينان با خصوصياتی چون سطح پايين سواد، بيکاری، مشاغل نامطمئن و ...، محيط مساعدی برای رشد و ظهور انواع آسيب ها و مشکلات اجتماعی، روانی و بهداشتی را فراهم می كنند که اين امر می تواند تهديدی جدی برای توسعه و سلامت پايدار شهری محسوب شود. بنابراین فقر، کمبود و زیرساخت ها، فقدان دسترسی به منابع آب آشامیدنی سالم، تراکم بالا، محدودیت دسترسی به خدمات بهداشتی، قرارگیری در معرض بیماری های واگیر، از اهم ویژگی های ساکنان این مناطق است.
درصد زیادی از این مناطق، محل زندگی کودکان کار است. در ایران طبق آمار مسئولین دولتی در حدود هفت میلیون کودک کار وجود دارد که هر روز مجبورند با کرونا یا بدون آن برای تهیه لقمه ای نان به خیابان ها برای کار سرازیر شوند. در ایران فقر به شکل وحشتناکی در حال رشد و قربانی گرفتن است. در این بین علاوه بر ناکارآمدگی دولت و حکومت، تحریم ها نیز این وضعیت را دشوارتر و سخت تر کرده است.
وضعیت زنان در اقتصاد غیررسمی
زنان بسیاری در اقتصاد غیررسمی مشغول به کار سخت با حقوق اندک اند؛ این گروه از زنان عضو هیچیک از گروه‌های بیمه‌ای نیستند که به اصطلاح دولت سهم کارفرما را برای آنان بپردازد و حتی خودشان هم توان پرداخت حق بیمه خویش ‌فرما را ندارند. در واقع این طیف از زنان شاغل در بخش غیر رسمی اصلا شانس بیمه شدن را ندارند.
شانزدهم بهمن ماه ۹۷، معصومه ابتکار (معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان) از واقعیتی تلخ پرده برمی‌دارد: "گرچه میزان مشارکت اقتصادی بانوان حدود ۱۲درصد و بیکاری دختران تحصیل کرده دو تا سه برابر پسران است اما به نظر می‌رسد میزان اشتغال بانوان در بخش‌های مختلف، بیش از آمار رسمی است و اشتغال غیررسمی زنان بالا است."
در اردیبهشت ۹۶، علی ربیعی (وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) از آمار تقریبیِ اشتغال در بخش غیررسمی اقتصاد خبر داد و گفت: "حدود ۱۰ میلیون کارگر غیررسمی در کشور داریم که حتی دفترچه بیمه سلامت هم ندارند". همه این آمارهای وحشتناک طبق آمار رسمی ظرف سه سال گذشته به مراتب بدتر و بیشتر شده است. 
آمارهای رسمی می گویند:" ۱۹ درصد از کل کارگران کشور را زنان تشکیل می‌دهند، در بخش اشتغال غیررسمی اقتصاد این آمار ۲۵ درصد است؛ یعنی ۲۵ درصد از کارگران غیررسمی را زنان تشکیل می‌دهند که اگر آمار ۱۰ میلیون نفری سال ۹۶، علی ربیعی را فقط مبنا قرار دهیم، متوجه می‌شویم، حدود ۲ میلیون زن در اقتصاد غیررسمی مشغول به کار و درآمدزایی هستند. و این رقم بالایی در بی حقوقی و استثمار شدید در یک بخش جامعه است!
این بخش از زنان شاغل در بخش غیررسمی به شدت برای گذران معیشت مورد سوء استفاده و استثمار کارفرمایان قرار دارند. بخش قابل توجهی از این زنان حنی نمی‌دانند که برخورداری از «بیمه» بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی یک «حق شهروندی» است و اصلا به نوع اشتغال افراد ربطی ندارد.
در واقع این دو میلیون زن زحمتکش، در شرایط شیوع کرونا در کشور در همه گفتمان‌های ایمنی، بهداشتی، حمایتی و رفع بحران، غایبند و کسی یا ارگانی مسئول از طرف دولت هم، چندان نگران سرنوشت‌شان در این شرایط بحرانی نیست.
اگر همه آمارهای بخش مختلف ذکر شده را کنار هم بگذاریم با جمعیتی گسترده از فرودستان، بیکاران، حاشیه نشینان، مهاجرین و زنان زحمتکش، کودکان کار و کارگران فصلی و ... مواجه می شویم که در آمار سه میلیونی دولت حسن روحانی جایی برای آنها برای دریافت کمک های احتمالی در نظر گرفته نشده است و معلوم نیست در شرایط دشوار و بحرانی کنونی چگونه شب را به روز با جیب خالی گذران می کنند؟! این بخش مهم از زحمتکشان کشورمان فراموش شدگان جامعه ایران هستند و می بایست به اشکال گوناگون به یاری آنان شتافت!
ادامه دارد
بخش دوم
https://bepish.org/node/3429

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید