رفتن به محتوای اصلی

آینده مبهم کارگران ایران؛ هم نان و هم جان زیر تیغ تحریم آمریکا

آینده مبهم کارگران ایران؛ هم نان و هم جان زیر تیغ تحریم آمریکا

«به کشتار کارگران در کارخانه های ناامن پایان دهید!»* عنوان بیانیه هیئت سیاسی حزب چپ ایران (فدائیان خلق) است. حزبی نو تأسیس که تصمیم دولت حسن روحانی به از سرگیری کسب و کار در ایران را مفید به حال سلامت کارگران و خانواده های شان ندانسته و خواستار تعطیلی کارخانه ها تا رفع خطر کرونا و ایمن سازی آن ها شده است. بیانیه همچنین بازگشت به کارِ عدە بیشتری از مردم بالأخص کارگران و زحمتکشان را مساوی فرستادن آنان به مسلخ قربانی می داند و قاعدتاً باید جمهوری اسلامی بر صندلی اتهام نشانده شود تا دیگرِعوامل ذی نقش در اجبار کارگران و مردم در محیط ناامن دیده نشوند. انتشار بیانیه فرصتی به قلم داد تا نقش عوامل ذی نقش در اجبار کارگران و مردم در زمانه کشتار کرونایی بپردازد.

تا روز اول ماه مه، روزجهانی جنبش اعتراضی کارگران چندروزی بیش نمانده ست؛ کارگران ایران امسال در حالی به استقبال روز اول ماه مه می روند که برخلاف دیگر سالها کارگران فقط تحت ستم و استیلای سرمایه داری نبوده، بلکه در چنبره کرونای مرگ آور نیز گرفتار آمده اند. با این وجود هنوز در آئینه رسانه های سنتی و اینترنتی و تشکل های سیاسی از جمله حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) کمتر پیش می آمده که به حوزه مسائل کارگری پرداخته شود. اگر در شرائط ماقبل کرونا مسائل کارگری و جنبش مرتبط با آن کمی دستخوش یکجانبه نگری می شد و عمدتاً جمهوری اسلامی و دولت بی تدبیر نه چندان خوشرفتارش با کارگران زیر تیغ نقد قرار می گرفت. بدین خاطر تحریم های دنباله دار آمریکا و سیاست نئوکان های کابینه ترامپ تاجر بندرت مورد توجه محافل اپوزوسیون واقعی از جمله جریان چپ دمکرات و بویژه حزب چپ ایران (فدائیان خلق) قرار می گرفت. اما آیا در شرایط جهانخواری کرونا و چسبندگی این ریزک تاجدار به تحریم های امریکائی علیه ایران و تأثیر سوء آن بر وضعیت معیشت مردم زحمتکش و جنبش کارگری چه باید کرد؟ در روزهای سخت تحمیل تحریم های آمریکایی علیه ایران توام با سیطره کرونا وضعیت پیچیده ای را ایجاد کرده است؛ وضعیتی که در آن سرمایه داری عنان گسیخته مدل نئولیبرالی قصد جهانخوارگی بیشتر دارد و نمی خواهد گامی هرچند کوتاه در جهت تنش زدائی منطقه ای و رفع تحریم ها علیه ایران بردارد و بازهم به ترفندهایی در آستانه روز اول ماه مه و حتی در روزهای سخت کرونایی، با سماجت هرچه تمام بر طبل تداوم تحریم می کوبد و برای فریب افکار عمومی و بخشی از دوستان ساده اندیش چپ دمکرات ما نعل وارونه می زند. بعنوان فاکت می آورم که مایک پمپئو و برایان هوک با اراجیفی فریاد دروغین "تحریم نبودن" کمک‌های انسانی‌ به ایران را سر می دهند. لیکن در برابر این تبلیغات فریبکارانه نئوکانهای دولت ترامپ تاجر، مردم ایران و بویژه کارگران و زحمتکشان زیر بار تحریم های غیرانسانی دولت آمریکا با کرونا نیز دست و پنجه نرم می کنند و در اینجاست که بطور اعم مردم ایران و بطور اخص کارگران جای خالی جریانات واقعی حامی خود را در این کارزار خالی می بینند. در این اوضاع پیچیده، هنوز دوستان ما اعم از هم حزبی قبلا سازمانی ما در حیرت و تردید بسر می برند و نمی دانند جای چپ دمکرات اما ضد مصائب تلخ سرمایه داری و مخالف سلطه گری نئولیبرالی کجاست؟
در حالی که از دودکش حزب چپ ایران (فدائیان خلق) دود بیانیه پیشگفته بیرون می آید؛ بیانیه ای که چندان مفید به حال کارگران اسیر سرمایه داری و گرفتار در کمند تحریم و کرونا نبوده و قطعا مردم و کارگران ایران آن را نشان حمایت چپ دمکرات از خود نمی دانند.
در این سوی جهان، بیانیه خنثای هیئت سیاسی حزب چپ ایران (فدائیان خلق) منتشر می شود و در آنسوی جهان، بیست و چهار دیپلمات** و مقامات ارشد سابق آمریکا و اروپا نامه «تحریم‌های ایران را کم کنید، وگرنه صدها هزار ایرانی جان خواهند باخت» را منتشر می کنند؛ نامه ای که در آن به آقای ترامپ هشدار داده ا‌ند که اگر تحریم‌های آمریکا علیه مردم ایران کاهش نیابد، صد‌ها هزار انسان ممکن است جان خودرا از دست بدهند که قطعا نیروی کار - کارگران - نیز جزء جامعه آماری نیز هست.

در امتداد تلاش محافل امریکایی برای رفع تحریم ها با هدف حمایت از مردم ایران، موضع سناتور
دمکرات کنگره آمریکا نیز جالب توجه است. خانم دایان فینشتاین، سناتور دمکرات آمریکائی با انتشار نامه ای به مایک پمپئو وزیر امورخارجه آمریکا و استیومن منوچین وزیر خزانه داری این کشور «خواستارعدم ممانعت دولت ترامپ با دریافت وام از صندوق بین المللی پول شده است». برخی ممکن است برای نفی انفعال خود به تبیین اهداف پشت پرده دولتمردان آمریکایی بپردازند و انتشار این قبیل نامه ها را در جهت کاهش نفوذ شرکای غیرغربی- چین و روسیه - به منظور تامین منافع سرمایه داری غربی متصور شوند. در برابر خُرده گیری این جماعت پرسش این خواهد بود که اپوزوسیون واقعی از جمله حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) و سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت - چه حرکت واقع بیانه در قبال نقش فرساینده تحریم ها و تداوم آن در روزهای سخت کرونایی اتخاذ کرده اند؟ حرکتی که اگر به شفافیت موضع صریح خانم سناتور دمکرات نیست ولی حداقل عاری از ابهام و کلی گوئی ها باشد؟

در حالی که تاکتیک مطالبه محوری اخیرا به مطالبه گری ضدکرونایی درغلطیده و بدون درنظر گرفتن شرائط ایران و هرچه در او هست، گام هایی برمی دارد تا تغییر ساختاری دولت را به منصه ظهور برساند، اما به موازات آن از هرگونه برخورد صریح با ترامپ و تحریم های دنباله دارش دریغ می کند تا به تریش قبای سرمایه داری جهانی بسرکردگی امریکا برنخورد. کرونا نشان داد که با جهان و مناطق ش سمت و سوی خوشایندی ندارد، شوربختانه جریان چپ دمکرات کماکان در محاق سکوت یا اتخاذ مواضع سردرگم گرفتار آمده است. آیا در زمانه کرونایِ کارگرکُش نباید کاری کرد تا کارگران در سیستم سرمایه داری سرکوبگر و متجاوز زنده بمانند؟ شوربختانه گرایشی در حزب چپ ایران – فدائیان خلق – در مبارزه با ساختار سرمایه داری نخست چشم بر خوی براندازانه این سیستم بست و در مرحله بعدی مبارزه با امپریالیسم، درصدد است نماد سرمایه داری جهانی را از زیر ضرب خارج نماید. چون تلویحا سیاست سازش منفعلانه با آن را توصیه می کند تا خودبخود فایل مبارزه با سرمایه داری را ببندد و فی الفور بایگانی کند. اما غافل از آنکه سیستم لیبرال دمکراسی سرکوبگر و مخرب طبیعت موجد بحران های گوناگون در جهان و منطقه شده است.

اینکه از برخی دوستان می خوانیم:«بخش هایی از رهبران تشکل های کارگری و سندیکایی ایران و متفکران چپ که صرفا همه مسائل را با نگاه تئوریک چپ قدیم به چپ نو بررسی می کنند، به موضوع آزادی های فردی و انواع و اشکال اعتراض هایی که در بستر جامعه در این رابطه وجود دارد، بسیار خنثی یا بی تفاوت برخورد کرده اند، امروز جنبش های کارگری و سندیکاها در سراسر جهان نه تنها خود را محدود به مسائل صنفی نکرده اند. بلکه با دفاع از عدالت و احقاق حقوق همه اقشار اسیب پذیرنقش بارز خود را به انجام می رساند.» واقعاً قیاس به مثل این دوستان مثلاً فعال کارگری و نه کارگرفعال، تماشایی و قابل تامل است. زیرا مصادیق فعالان کارگری و جریان چپ جنبش های کارگری و سندیکائی که امروزه گُستره مبارزه خود را فراتر از مسائل صنفی برده اند را مشخص نمی کند تا بتوان پتانسیل جوامع کارگری آن دیار را با وضعیت و پتانسیل جنبش کارگری ایران مقایسه نمود. در جوامع صنعتی مخاطب جنبش کارگری کانون ثروت -سرمایه - و دولت حامی سرمایه ست. اما در ایران تحت سیطره تحریم 40 ساله آمریکا، وضعیت و سمت مبارزه به گونه دیگری ست. همه براین واقعیت اتفاق نظر داریم که در راه مبارزه حتی صنفی کارگران ایران موانع عدیده و بسیار وجود دارد؛ از موانع دولتی ایجاد شده بر سر راه فعالیت کارگاه های کوچک و متوسط گرفته تا مشکلات کارخانجات دولتی مسائل که فراتر از حد انتظار است. چنانچه نمی توان منکر این شد که بخش خصوصی ایران در چنبره خصولتی ها بوده و از دو سویه تحت فشار قرار دارد؛ از یکسو بوروکراسی عریض و طویل دولت اعتدال و امید شبه نئولیبرالی سد راه فعالیت این بخش و مالا سبب انتقال فشار اقتصادی به کارگران شده است و از سوی دیگر باید از محدودیت های ایجاد شده دولتی منبعث از سیاست تحریم های امریکائی علیه جمهوری اسلامی نام برد که فشارهای مترتب بر هم و تاثیر مستقیم بر اشتغال و معیشت کارگران می گذارد.

موضوع کرونا و کشتار کارگران در محیط های کار ناامن ایران، دغدغه کنونی همه فعالان کارگری می باشد که در این رابطه با نگاه یک وجهی جمهوری اسلامی را مسبب این امر معرفی می کنند تا از پرداختن به رکن اصلی تحریم 40 ساله ایران چشم بپوشند. اینکه کارگران نمی توانند محدودیت ها را رعایت کنند، مسبب رعایت نکردن آن کیست؟ جمهوری اسلامی؟ دولت اعتدال و توسعه حسن روحانی؟ و یا نتایج سیاست تحریم 40 ساله آمریکا؟ اینکه هرکدام از گزینه ها در جای خود در وضعیت کارگران دربند تحریم و درگیر با کرونا ذی سهم هستند شکی وجود ندارد. لیکن نقش کدام گزینه در ایجاد وضع نامطلوب کنونی قبل از اینکه به سوء مدیریت جمهوری اسلامی برگردد؛ نتیجه سیاست تحریم آمریکا و فشار حداکثری دولت ترامپ بوده و هست که متاسفانه اپوزوسیون و دوستان چپ دمکرات ما بر آن نگاهی نیانداخته تا به سهولت از کنار آن عبور کنند؛ عبوری که چه عمد و یا سهو تکرار اتخاذ تاکتیکی قدیم در برابر واقعیتی نوین و متفاوت است. الگوی دوستان قابل ارزیابی ست. تحلیل اینان در مواجه با تحریم و جنگ، قرینه با متد و مشی لنین در مواجه با جنگ جهانی اول می باشد.

می دانیم لنین در بازه زمانی متفاوت از امروز جنگ جهانی را جدال کشورهای امپریالیستی برای تأمین منافع طبقات بورژوای خود ارزیابی کرد و طبقه کارگر و زحمتکشان را متضرر اصلی آنمیدید. لنین در آن برهه هرگونه شعار صلح‌طلبانه در عرصه بینالمللی را رد نمود و دعوت به کاهش تنش‌های داخلی با دولت مستقر را با تکیه بر اندیشه‌های میهنپرستانه را نوعی خیانت به آرمان طبقات کارگر و محروم جامعه می فهمید و آن را بازی در زمین بورژوازی می‌دانست. آیا این سکوت و بعضا موضع خاکستری نسبت به نقش آمریکا و تحریم های مخربش متاثر از رسوبات نگاه تئوریک چپ قدیم متصف به چپ نو نیست؟ آیا کپی برداری ساده لوحانه مغایر با تحلیل مشخص از شرائط نیست؟ و سبب نمی شود تا تحریم های دنباله دار آمریکا را به انتظار امکان شورش های داخلی را دنبال نکنند و آنرا فرصتی استثنایی متصور می شوند. چنانکه اپوزوسیون جمهوری اسلامی بدنبال آن فرصت است، از ضعف و سوء مدیریت نظام سیاسی مستقر در ایران بهره‌مندی لازم را به عمل آورده تا خشم کور انباشته‌شده کارگران و اقشار فرودست را به سمت تسخیر قدرت مهندسی کند. آیا بر فرض نچندان ممکن و نه چنان محال تغییر نظام مطلوب نظر اپوزوسیبون خواهدبود؟ در صورتی که پازل سیاسی جامعه ایران چنین حکمی را صادر نمی کند. بنابراین چپ دمکرات باید نظیر اپوزوسیون برانداز استخدام در در دستگاه های پروپاگاندای فارسی زبان آمریکا، عربستان سعودی در نیاید.
از خاطر نرود، جنبش کارگری ایران جنبشی درگیر با خود است و تحریم های آمریکائی عامل مستقیم رکود فعالیت و ناامنی محیط کار خود می داند. جنبش کارگری ایران در حالی که با بیمهری دولت ها از کارگزاران سازندگی تا اصلاح طلبان و اعتدالیون روبرو بوده و هست. ضمنا مشکلات کارفرما را می فهمد. با وجود این همه دغدغه، انتظار چپ دمکرات از جنگیدن این جنبش در عرصه داخل و خارج از طبقه خود توقع نابجائی می باشد. در شرائطی که جوانه اتحاد درونی جنبش کارگری چندان قد نکشیده ست، پیوند جنبش کارگری با جنبش های مدنی ماموریت خارج از توانی ست که اپوزوسیون بر دوش آن می گذارد. در برهه کنونی کارگران و اقشاری از طبقه متوسط فروپاشیده در لبه پرتگاه نابودی قرار گرفته اند ولی دست از ستیز غیربراندازانه برعلیه سرمایه داری برنمی دارند.

دوستان باور کنید! بسیاری از کنشگران سیاسی از جمله چپ دمکرات در زمان موجود متوقف شده اند و بسیاری مرعوب سیستم سرمایه داری و نهایتا تسلیم این سیستم گشته اند. اما قلیلی از کنشگران سیاسی هستند که هنوز با ایستادگی منطقی و مبارزه اصولی در برابر ناملایمات سمایه داری محلی و جهانی می ایستند و سعی می کنند راه نوینی خلق کنند. بهرحال بحران کرونا، هشدارها و جریانی ایجاد کرد و خواهد کرد تا بر ما بازگوید جهان سیاست با بحرانهای پیچیده امروز، بیش از هرزمان دیگری نیازمند چپ سوسیالیستی است. جریانی که همیشه برای دفاع از عدالت و مبارزه با تبعیض ایستادگی کرده است.

-----------------------
پانوشت :
*
بە کشتار کارگران در کارخانە های ناامن پایان دهید! هیئت سیاسی -اجرائی حزب چپ ایران -فدائیان خلق - https://bepish.org/node/3481#comment-1016

**در میان امضا کنندگان این نامه آقایان ویلیام برنز، معاون سابق وزارت خارجه آمریکا که در مذاکرات هسته‌ای نقش مهمی‌ داشت؛ چاک هیگل وزیر سابق دفاع آمریکا، هنز بلیکس، مدیر سابق اژانس بین المللی انرژی هسته ای؛ پال انیل، وزیر سابق خزانه داری آمریکا، و جرج رابرتسون، دبیر کل سابق پیمان ناتو، دیده میشوند.

دیدگاه‌ها

نسیم

خلاصه مقاله نیمه مبهم نیمه روشن شما (که خود دلیل اش را بهتر می دانید) در پاراگراف یکی مانده به آخر است.
"کارگران ایران در حالی که با بی مهری دولت ها از کارگزاران سازندگی تا اصلاح طلبان و اعتدالیون روبرو بوده و هست. ضمنا" مشکلات کارفرما را می فهمد. کارگران ... دست از ستیز غیر براندازانه بر نمی دارند."
رفیق عزیز این خلاصه مقاله شماست، دست راستی ترین نظرات ضدکارگری در لفافه چپ.
کارگر ایرانی از طرف دولت فقط بی مهری دیده است؟ مشکلات کارفرما (منظور سرمایه دار سابق است؟) را هم می فهمد؟ لابد باید پادویی جمهوری اسلامی در مبارزه دروغین ضدامپریالیستی را هم بکند؟ حتی حزب توده سال 59 هم به اندازه شما راست نبود.
تنوری های لنین در ضدیت با بدیهی ترین اصول سوسیال دموکراسی مارکس 70 سال فرصت امتحان یافت و در پایان دستاوردی جز سرمایه داری فاسد و رانتی بجای نگذاشت، اما وجدانن نظریات شما بمراتب راست تر از آن است که به لنین هم استناد کنید.

س., 21.04.2020 - 01:09 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید