بنـی آدم اعـضــای یـك پیـكرند
چـو عضــوی بــه درد آورد روزگـار
دگـر عضــو ها را نـمـانـد قـــرار
اگر بپذیریم هر فرد، عضوی از خانواده و در نگاهی كلی، عضوی از جامعه است، كه زنجیروار به هم پیوسته ایم، و فرد را نمی توان جدای از محیط تأثیرگذار اجتماعی دانست، درواقع همه مسئول اعمال یكدیگریم. یك مجرم علاوه بر خود، حاصل تأثیرات جامعه محیطی خود نیز هست و حتی تحولات جهانی نیز بر او اثرگذارند. وقوع یك جنگ در هر گوشه از جهان، انتقال خشونت و كشتار به كل جامعه است و همینطور عملكرد مردمان و حاكمان یك كشور، بی تأثیر بر روحیات و بازتاب آن بر شخص نیست.
اعدام یك فرد و حذف او از محیط، تأثیرات مخرب و سوء خود را نه یك روزه و یك ماهه، بلكه برای تمامی عمر بر سایر افراد محیطی او، به خصوص خانواده و نزدیكان، خواهد گذاشت. عمل كشتن و اعدام و نابود كردن و حذف، حتی اگر منطبق بر قوانین كشوری باشد، آن قوانین را در مقابل تكامل اجتماعی تجدیدنظرپذیر می نماید. اعدام حتی یك قاتل كه مشخص نیست در چه وضعیت روحی و روانی و عارضه اجتماعی مرتكب چنین جرم جبران ناپذیری شده است، نه تنها حذف یك فرد به حساب می آید، بلكه مرگ یك فرزند از دید پدر و مادر و یك برادر یا خواهر و یا همسر از جمع خانواده و بخصوص حذف یك پدر یا مادر برای فرزندان است. فرزندانی كه باید جامعه و دولت ها در تربیت آنان و حفظ روحیات انسانی آنان، قبول مسئولیت داشته باشند و با اعدام والدین، مشخص نیست چه فرزندانی را به جامعه آینده تحویل خواهیم داد. بیهوده نیست كه اجتماعات پیشرفته، جرائم را مرحله ای و طی زمان، قابل بررسی و اعمال می دارند و تلاش دارند تا با درمان ها و اصلاح مجرم، او را هرچه سریعتر به جامعه بازگردانند. ما در اعدام كودكان و نوجوانان مجرم كه جرم را در مراحل تكامل نیافتگی فكری و جسمی انجام داده اند، زمانی اقدام به حذف می كنیم كه فرد به تكامل فكری و جسمی رسیده است و چه بسا آن شخص در این مقطع زمانی ممكن است كاملاً اصلاح شده و متنبه گردیده و بتواند برای جامعه و خود، مفید واقع شود و ما با حذف او، فقط به یك انتقام جویی پرداخته ایم و این امر در جامعه پیشرفته پذیرفته نیست. همچنین چه بسیار در تشخیص و قضاوت به نتایج غیرحقیقی رسیده باشیم كه با اعدام مجرم، راه اصلاح رأی را نیز بر خود بسته ایم. در شرایطی كه در محاصره اقتصادی جهانی به سركردگی آمریكا و هم دستانش به تنگنا رسیده ایم و قادر به ایجاد هیچگونه موقعیت مناسب برای جامعه خود نیستیم و بیكاری، گرانی، اعتیاد، ارتشاح ،فحشا، دزدی و غارت و فقر و خودكشی بیداد می كند و از آن سو، راه را بر كوچكترین اعتراض هم بسته ایم، آیا حق هر معترض به جان آمده از این همه فشارهای خارجی و داخلی همه جانبه، تنبیه و اعدام است؟!
چگونه ممكن است پدری در مقابل فرزندان خود كه فریاد می زنند ما گرسنه ایم، بایستد و آنان را به حبس كشد.
آیا راه حل مشكلات ما و برون رفت از معضلات ناشی از محاصره اقتصادی و مدیریتی، در وادار كردن فرزندانمان به سكوت ،وگرنه زندان و اعدام است و یا راه حل های دیگری هم در پیش رو داریم كه می بایست به آنها نیز بیندیشیم و بپردازیم.
باید پذیرفت كه اكثـریت جهان متمدن، رأی نه به اعدام و حتـی زندان داده و ما با بیشـترین سابقه تمدن می بایست نسبت به قوانین اجتماعی خود تجدیدنظر نمائیم.
افزودن دیدگاه جدید